کتاب مدرسه مردگان (جلد دوم)

کتاب مدرسه مردگان (جلد دوم) نوشتۀ جی. ای. وایت و ترجمۀ پیمان سلمان زاده است. انتشارات پرتقال این کتاب را منتشر کرده است. طلسم تسخیر، جلد دوم رمان ترسناک و پرماجرای مدرسۀ مردگان است.

درباره کتاب مدرسه مردگان (جلد دوم)

در جلد اول مجموعهٔ «مدرسهٔ مردگان»، دختری به نام «کوردلیا لو»، همراه خانواده‌اش از کالیفرنیا به نیوهمپشایر می‌آید و در مدرسه‌ای رازآلود ثبت‌نام می‌کند که حتی یک‌ذره هم شباهتی به مدرسه ندارد. کوردلیا شخصیت اصلی داستان، به‌زودی متوجه می‌شود که می‌تواند ارواح سرگردانی که در این مدرسۀ عجیب حبس شده‌اند را ببیند. او و دوستان جدیدش تصمیم دارند راز این مدرسه را کشف کنند و ارواح این مدرسه را نجات دهند اما نمی‌دانند که خودشان گرفتار ارواح خبیث خواهند شد.

در جلد دوم کتاب مدرسۀ مردگان (Dehaunting (Shadow School #2))، معلمان و دانش‌آموزان مدرسه از وجود ارواح بدر مدرسۀ مردگان بی‌خبر هستند و نمی‌توانند آن‌ها را ببینند؛ اما کوردلیا، «بنجی» و «اگنس» ترس‌هایشان از ارواح را پشت سر گذاشته‌اند و حالا قرار است که آن‌ها را نجات دهند. داستان روح زدایی با مواجهۀ کوردلیا باروح مردی در کلاس مطالعات اجتماعی آغاز می‌شود. ازآنجاکه ارواح نمی‌توانند حرف بزنند کوردلیا تلاش می‌کند تا از حرکات و رفتارهای روح سرنخ‌هایی به دست بیاورد. در جلد دوم اگنس هم به جمع کسانی که می‌توانند ارواح را ببینند اضافه می‌شود و حالا کوردلیا و بنجی راحت‌تر می‌توانند از دوست تیزهوششان برای کمک استفاده کنند. مدرسۀ مردگان رمانی سراسر هیجان و وحشت است و نظر خوانندگان به‌ویژه نوجوانانی که به آثار ترسناک و پر تعلیق علاقه ‌دارند جلب می‌کند.

خواندن کتاب مدرسه مردگان (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به نوجوانان و دوستداران رمان‌های ترسناک، تخیلی و ماجراجویانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مدرسه مردگان (جلد دوم)

«کوردلیا به‌نشانهٔ تأیید سر تکان داد و آن اسم را در خاطرش نگه داشت تا بعداً در موردش تحقیق کند.

دکتر روکنی یا خانم دانسورث به حرفش ادامه داد: «امروز قراره به چند گروه تقسیم بشیم.» به ارواحی که کنار پنجره‌ها ایستاده بودند نگاهی انداخت. «اون عده از شما که به‌تازگی مقابل وسوسهٔ شادی‌گاهتون مقاومت کردین و به ما پیوستین...» ـ حرفش را قطع کرد و از حاضران خواست ارواح را تشویق کنند ـ «می‌رین پایین و توی کلاس‌های درس پنجمی‌ها می‌شینین. جولیا بهتون اصول اولیه رو یاد می‌ده تا بتونین خودتون رو توی بدن انسانِ میزبان جا بدین، اما انتظار نداشته باشین روز اول همه‌چیز رو یاد بگیرین. باید کلی تمرین کنین.»

معلم‌ها به‌نشانهٔ موافقت سر تکان دادند. خانم پاتل به ارواح نگاه کرد و برای دلگرم کردنشان با دست علامت موفقیت نشان داد.

خانم دانسورث به‌طرف دیگر اتاق رفت تا با ارواح کنار پنجره رودررو حرف بزند. «البته باید راجع به یه چیزی به تازه‌واردهامون هشدار بدم. حالا چون می‌تونین یه انسان رو تسخیر کنین، دلیل نمی‌شه حتماً انجامش بدین. اگه خودتون رو ثابت کردین، یه بدن براتون انتخاب می‌شه. این کار رو هم فقط من انجام می‌دم، نه کس دیگه‌ای. بدون اجازه مهارت‌های تازه‌تون رو تمرین نکنین.» خانم دانسورث برگشت و رو به معلم‌ها کرد. «می‌دونم وسوسه‌کننده‌ست، اما هیچ‌کس، تحت هیچ شرایطی، حق نداره بدن یکی از دانش‌آموزها رو تسخیر کنه. موندن توی بدن یه بچه خیلی سخت‌تر از موندن توی بدن یه بزرگساله. ذهن و بدن بچه‌ها هنوز در حال رشده. واسه همین... غیرقابل اعتمادن. ممکنه اتفاق‌های خیلی بدی بیفته. نمی‌تونیم خطر لو رفتن رو به جون بخریم.»

معلم‌ها به‌نشانهٔ اطاعت سر تکان دادند. معلوم بود اولین بار نیست که این هشدار را می‌شنوند.»