دانلود و خرید کتاب جامانده در اعماق اقیانوس کیت الن ترجمه آرزو قلی‌زاده
تصویر جلد کتاب جامانده در اعماق اقیانوس

کتاب جامانده در اعماق اقیانوس

نویسنده:کیت الن
امتیاز:
۴.۶از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جامانده در اعماق اقیانوس

کتاب جامانده در اعماق اقیانوس نوشتۀ کیت آلن است. این کتاب را انتشارات پرتقال منتشر کرده است.

درباره کتاب جامانده در اعماق اقیانوس

در این داستان با زندگی پرفرازونشیب لوسی همراه می‌شویم؛ دختری سیزده‌ساله که در پنجمین تابستان بعد از مرگ مادرش - یک زیست‌شناس و متخصص کوسه - فقدان بزرگ ازدست‌دادن دوستش را هم متحمل می‌شود. او که حالا با پدرش زندگی می‌کند باید با این دو غم بزرگ کنار بیاید تا هم خودش و پدر را از این شرایط رها کند. پس تصمیم می‌گیرد با ادامه دادن و دنبال‌کردن تحقیقات ناتمام مادرش دربارة نوع خاصی از یک کوسه، و همین‌طور با کمک علاقه‌ای که به اقیانوس و کوسه‌ها از مادرش به ارث برده، با سوگواری و مشکلات روحی و روانی ناشی از این فقدان¬ها، کنار بیاید. اما میان تحقیقات مادرش، متوجه موضوعی می‌شود ...

خواندن کتاب جامانده در اعماق اقیانوس را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

کتاب جامانده در اعماق اقیانوس برای نوجوانان و علاقه‌مندان به رمان‌های نوجوانان کتابی جذاب و خواندنی است.

درباره کیت آلن

کیت آلن در ماساچوست بزرگ شد و با خانواده‌اش در مینیاپولیس، زندگی می‌کند. مناقصه خط اولین رمان اوست.

بخش‌هایی از کتاب جامانده در اعماق اقیانوس

فرد فقط ثانیه‌ای به پشت سرش نگاه کرد، اما از سرعت قدم‌های تندش کم نکرد. چشم از او بر نداشتم اما عجله هم نکردم، از کنار مغازه جنس‌های وارداتی چینی گذشتم که کنار ویترین چند مغازه دیگر و زیر یک ردیف خانه با بام‌های سفالی بود، بعد از کنار مغازه بستنی‌فروشی رد شدم که پیچک همه‌جایش را پوشانده بود و بعد دکل تلفن پشت دکل تلفن بود که با انبوهی از سیم‌های شل‌وول به هم وصل شده بودند. هوا گرم بود؛ گرمای وسط ژوئیه. دلم نمی‌خواست روی اسکله بی سایه پرسه بزنم. برایم مهم نبود ماهیگیر چه جانوری را به خشکی کشانده بود. پیچیدم به میدان داک، از مغازه آب‌نبات فروشی ای عبور کردم که در ویترینش آب‌نبات‌کشی گذاشته بود. همان‌طور که به سمت اسکله تی می‌رفتم، تخته‌سنگ‌های گرانیتی کمکم جای آسفالت خیابان را می‌گرفتند. اینجا همان قسمتی از شهر بود که ماهیگیران صیدشان را خالی می‌کردند. دسته‌دسته آدم لب لنگرگاه ایستاده بودند و نمی‌گذاشتند چیزی ببینم. نگاهی انداختم تا فرد را پیدا کنم. بوی تندوتیزی پیچیده بود، نه به‌تندی بوی بندر گلاستر، اما بوی عجیبی بود. بوی شاه‌ماهی‌هایی نبود که صیادها برای طعمه استفاده می‌کردند، یا حتی بوی خود صید. بوی خاک مانندی بود که از چوب‌های جلبکی رنگ و از آب مانده پشت موج‌شکن بلند می‌شد. چشمم به فرد خورد و همان‌طور که او راهش را از میان جمعیت پیدا می‌کرد، دنبالش رفتم. اضطراب به جانم افتاد و یاد رژه چهارم ژوئیه افتادم و تلاشم برای اینکه از پدرم عقب نمانم. مسیر فرد را پیش گرفتم و تقلا کردم به او برسم. قبل از اینکه به چشم خودم کوسه را ببینم، صدای فرد را شنیدم.

شاهدخت کتاب ها
۱۴۰۰/۱۰/۰۱

عالی بود ، بهترین داستان عمرم ، داستان در مورد دختری ۱۳ ساله است که مادرش متخصص کوسه بود اما در یک حادثه مرده و حالا دخترش راز های زیادی در این باره کشف خواهد کرد ❤️❤️❤️❤️❤️ به آنهایی که

- بیشتر
Taraneh
۱۴۰۱/۰۳/۲۲

کتاب خوبیه فقط یکم ناراحت کنندست.

کاربر ۳۸۶۵۱۸۸
۱۴۰۰/۰۹/۳۰

عالی

𝓑𝓸𝓸𝓴
۱۴۰۱/۰۵/۰۵

کتاب خیلی قشنگی بود ... قسمت هایی از کتاب برای من ناراحت کننده بود ولی در کل عالی بود حتما بخونید 📚

A.B
۱۴۰۲/۰۸/۱۲

یکی از قشنگ ترین کتاب هایی بود که خواندم 🌊💙

Rosha Sheybani
۱۴۰۲/۰۳/۳۰

تنها چیز باحال اعتماد به نفس فرد بود که فکر می کرد قیافه اش باحال شده است !

: «مامانم همیشه می‌گفت بهترین روش دفاع از هرچیزی اینه که کارت رو خوب انجام بدی.»
حسین علیزاده
دیدی وقتی می‌ری کتاب‌فروشی، می‌بینی یه کتاب با بقیه فرق داره؟ و وقتی می‌خونی‌ش، حس می‌کنی اون کتاب تو رو انتخاب کرده؟
همچنان خواهم خواند...
مارپیچ صدف با نسبت‌های بی‌نقصی ساخته شده. تا حالا شده یه موجود زنده رو ببینی و از خودت بپرسی چطوری به وجود اومده؟
همچنان خواهم خواند...
جایی خوانده بودم کوسه‌های سفید موجوداتی منزوی‌اند و مسافت‌های طولانی را تنهایی طی می‌کنند، اما گاهی هم جفت‌جفت سفر می‌کنند. هیچ‌کس نمی‌داند چرا. جایی نزدیک آن قایق، هلن و فرد با هم شنا می‌کردند. من به موسیقی عجیبی که می‌ساختند گوش می‌دادم، انگار آهنگ قدیمی محبوبم بود. آن دو را تصور کردم که توی جزیرهٔ مونوموی سفر می‌کردند و با هم گپ می‌زدند. شاید مدت زیادی بود که هلن زیر آب دینگ‌دینگ می‌کرد و منتظر بود یکی از ما
حسین علیزاده
موقعی که اینجا بود زیاد در بند آن نبودم که وقتی کنارم نیست چه کار می‌کند.
همچنان خواهم خواند...
گفتم: «چرا ماهی مرکب سه‌تا قلب داره؟» «گمونم اون‌ها دوتا قلب دارن که مخصوص آب‌شش‌هاشونه و یه قلب بزرگ‌تر که خون رو به بقیهٔ بدنشون پمپاژ می‌کنه. باید حجم بالایی از اکسیژن رو وارد خونشون کنن تا زنده بمونن.»
همچنان خواهم خواند...
مامانت می‌خواست مردم ببینن کوسه‌ها آدم‌خوار نیستن، اما گمونم می‌خواست آدم‌ها این رو هم بدونن که اقیانوس مال کوسه‌هاست. اون‌ها می‌تونن اون زیر نفس بکشن، ما نمی‌تونیم
همچنان خواهم خواند...
کوسه‌ها در طول زندگی‌شان مدام دندان‌های جایگزین درمی‌آورند.
همچنان خواهم خواند...
توی آب‌شش‌ها آب از یک طرف جاری می‌شود و خون از طرف دیگر. «کوسه باید همیشه شنا کنه، در غیر این صورت خفه می‌شه.»
همچنان خواهم خواند...
اگه کوسه یه فُک درست‌وحسابی بخوره، شاید تا چند هفته بعدش سیر بمونه. خیلی طول می‌کشه که کوسه‌ها یه وعدهٔ بزرگ رو هضم کنن.»
همچنان خواهم خواند...
روزگاری پدر خرچنگ زنده را توی دیگ می‌انداخت و موجود بیچاره مرگی وحشتناک و آرام را تجربه می‌کرد
همچنان خواهم خواند...
«زادوولد کوسه‌ها کمه، برای همین هم خیلی راحت منقرض می‌شن. اما شاید هنوز هم وقت داشته باشیم تا بلایی رو که سرشون آوردیم، جبران کنیم.» پرسیدم: «چطور؟» گفت: «نخوریمشون. دربارهٔ رفتارهاشون یاد بگیریم. و به این مسئله احترام بذاریم که خیلی قبل از اینکه ما آدم‌ها و قوم‌وخویش‌های انسانی‌مون اینجا باشیم، اون‌ها اینجا بوده‌ان.»
همچنان خواهم خواند...
چیزی از زیست‌شناسی سرم نمی‌شد و ویژگی‌هایی که کوسه‌ای را با کوسه‌های دیگر هم‌رده می‌کرد، نمی‌شناختم. اما از خواندن داستان‌های رفتارشان خوشم آمد. برای همین دربارهٔ جنین کوسه‌ها بیشتر خواندم، آن‌ها خواهرها و برادرهای کوچکشان را می‌خورند و آخرسر هم هرکسی را که در رحم مادر مانده می‌بلعند تا اینکه کوسه‌ای که از همه قوی‌تر است، زنده می‌ماند و مادر فقط یک بچه به دنیا می‌آورد. ترسناک است.
همچنان خواهم خواند...

حجم

۸۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۸۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان