دانلود و خرید کتاب ریشه های آسمان رومن گاری ترجمه منوچهر عدنانی
تصویر جلد کتاب ریشه های آسمان

کتاب ریشه های آسمان

معرفی کتاب ریشه های آسمان

کتاب ریشه های آسمان نوشتۀ رومن گاری و ترجمۀ منوچهر عدنانی است. نشر ثالث این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر،

درباره کتاب ریشه های آسمان

کتاب ریشه های آسمان، در آفریقا جریان دارد. «مورل» مرد زیبا و غمگینی است که مدتی در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان‌ها سختی زیادی کشیده است؛ او بسیار تنهاست و اکنون در آفریقا به سر می‌برد. هدف او، اکنون، حمایت از فیل‌هاست. او دست به قیام می‌زند و به یک یاغی مشهور در جهان تبدیل می‌شود. عده‌ای می‌گویند مورل بیزار از انسان‌هاست، عده‌ای می‌گویند او به‌دنبال استقلال افریقاست و... اما مورل می‌گوید برای من تنها نجات فیل‌ها مهم است.

در این میان افراد زیادی به او می‌پیوندند: انسان‌های بی‌کس و تنها، تبهکاران فراری، طرفداران طبیعت، آنارشیست‌ها و ... . هر کس با ایدۀ خاصّ خود به دور او جمع می‌شود و ما از طریق این جمع با جبهه‌گیری‌های مختلف اروپاییان، مسلمانان، اعراب و ... در آفریقا آشنا می‌شویم .

رومن گاری در سال ۱۹۵۶ به‌خاطر این رمان جایزۀ گنکور را دریافت کرد.

خواندن کتاب ریشه های آسمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رومن گاری

رومن گاری در هشتم ماه مه ۱۹۱۴ در مسکو، از مادری لیتوانی‌تبار و پدری روسی، به دنیا آمد. وی نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی بود. نام ابتدایی او، رومن کاتسِف بود. وی ۲۱ رمان با نام حقیقی‌اش، یک رمان با نام مستعارِ «فوسکو سینی بالدی» و ۴ رمان با نام مستعار «امیل آژار» نوشت؛ بدین‌سبب او تنها نویسنده‌ای است که دو بار موفق به دریافت جایزه ادبی گنکور شده است.

رومن گاری، خلبان ارتش نهضت مقاومت فرانسه در برابر قوای متجاوز آلمان نازی بود. او به‌خاطر شجاعت‌های فراوان به دریافت نشان لژیون دونور از «ژنرال دوگل» نائل شد، به خدمت وزارت خارجه درآمد و در سمت‌هایی چون سرکنسول فرانسه در لس‌آنجلس انجام وظیفه کرد.

گاری، در ۱۹۴۵، برای نخستین رمان خود «تربیت اروپایی» جایزۀ منتقدان را دریافت کرد.

برخی آثار این نویسنده عبارت‌اند از:تربیت اروپایی (۱۹۴۵)

تولیپ (یا لاله) (۱۹۴۶)

رنگ‌های روز (۱۹۵۲)

ریشه‌های آسمان (۱۹۵۶)

لیدی ال (۱۹۵۷)

میعاد در سپیده‌دم (۱۹۶۰)

به افتخار پیشتازان سرافرازمان (۱۹۶۲)

خداحافظ گاری کوپر (۱۹۶۵)

رقص چنگیز کوهن (۱۹۶۷)

سگ سفید (۱۹۷۰)

شب آرام خواهد بود (۱۹۷۴ مصاحبه)

زندگی در پیش رو (۱۹۷۵)

شاه سلیمان (۱۹۷۹)

بادبادک‌ها (۱۹۸۰)

مردی با کبوتر (۱۹۸۴)

ستاره باز

پرنده‌ها می‌روند در پرو می‌میرند (۱۹۶۸ فیلم)

گذار روزگار (۱۹۸۰، آخرین مصاحبه «رومن گاری» چند ماه قبل از مرگش با رادیو کانادا)

 رومن گاری در دوم دسامبر ۱۹۸۰ درگذشت.

بخشی از کتاب ریشه های آسمان

«در هر صورت این حبیب بود که به محض تصدی چادین که به کمک چراغ نئون، دیگر یک کافه، بار، دانسینگ` شده بود، به فکر افتاد که به فضای کمی غم‌انگیز آن محل روحی ببخشد ـ مخصوصا نظرش به تراس بود، روبروی ساحل کامرون، در پوشش کامل انزوا و آسمان باعظمت که به نظر می‌رسید ابعادش برای جانوران ماقبل تاریخ طراحی شده است. به نظرش رسید که با حضوری زنانه جانی در کالبد این فضای بیش از حد غربت‌بار بدهد. قصد خود را از مدت‌ها قبل به اطلاع اهالی رسانید و هربار که می‌آمد سر میزی می‌نشست، موضوع را تکرار می‌کرد؛ در حالی‌که خود را با آن بادبزن تبلیغاتی باد می‌زد؛ بادبزنی که هرگز از خود جدا نمی‌کرد و در دست درشتش فوق‌العاده سبک می‌نمود، می‌نشست و روی شانه‌های ما می‌زد مثل این‌که می‌خواهد ما را دلگرم سازد و کمک کند تا باز اندکی دوام بیاوریم ــ به فکر ما بود ــ درصدد بود یک نفر را بیاورد، این جزئی از طرح او در زمینه تجدید سازمان بود، البته توجه داشته باشید، نه یک بدکاره، فقط یک آدم خوش‌برخورد. او کاملاً متوجه بود که رفقا، مخصوصا آن‌ها که پانصد کیلومتر جاده را با جان کندن طی می‌کنند تا از صحرا خارج شوند، از این بیزارند که تک و تنها با ویسکی گلویی تر کنند ــ آنان به مصاحبت نیاز دارند ــ به سنگینی از جا برمی‌خواست و سر میز دیگری می‌رفت تا همین زبان‌بازی را تکرار کند. باید گفت به خوبی در ایجاد جوّ کنجکاوی و انتظار موفق شده بود. با کمی دلسوزی و تمسخر از خود می‌پرسیدند چه‌جور دختری به تور می‌افتد. من حدس می‌زنم که بین ما بودند هالوهای بیچاره‌ای، که در خلوت خود، مخفیانه با این رؤیا سر می‌کردند ــ ملاحظه می‌کنید که چیزی را از شما پنهان نمی‌کنم ــ به این صورت مینا خیلی پیش از ظهورش در دورافتاده‌ترین نقاط چاد موضوع بحث بود و زمانی‌که هیئت ظاهری خودش را نشان داد، سبب شد از میان ما عده‌ای یک‌بار دیگر تصدیق کنند که سال‌های انزوا در عمق بوته‌زارها، بر بعضی امیدهای ریشه‌دار انسان اثری نمی‌گذارد و زمین بایر به وسعت صد هکتار در میانه فصل باران، آسان‌تر از زوایای مخفی و خصوصیِ تخیل انسان، قابل احیاست. چنین بود که وقتی بالاخره یک روز زن از هواپیما پیاده شد، با آن کلاه بره، چمدان، جوراب‌های نایلونی، اندام درشت چشمگیر و چهره‌ای تاحدی معمولی، صرف نظر از بعضی ابراز هیجانات که انصافا در آن اوضاع تاحدی قابل درک بود، واقعاً می‌شد گفت او همانی بود که انتظار می‌رفت. ظاهرا حبیب نامه‌ای به دوستی نوشته بود که در تونس کاباره کوچکی داشت و مینا در آن زمان در آن‌جا می‌رقصید. در آن نامه دقیقا آنچه می‌خواست شرح داده بود: اهل حال با مقتضیاتش، البته آن‌جا که لازم بود، در درجه اول موبور، کسی که بتواند بار را اداره کند، برنامه آوازی اجرا کند و مخصوصا با مشتریان مهربان باشد. بله آنچه می‌خواست دخترکی سر به راه و مطیع بود، میل نداشت دردسر ایجاد شود. روسپی هم نمی‌خواست. این‌جور چیزها در خط کار چادین نبود، فقط دختری که گاهی با جوانی که او، یعنی حبیب، احیانا سفارش می‌کرد کنار بیاید. در تونس صاحب کلبه شبانه طبعا توجه کرده بود که مینا موبور است و احتمالاً به خاطر آورده بود که او یک آلمانی است که مدارکش منطبق با مقررات نیست، چیزی که ضامن فرمانبرداری او بود و درنتیجه به او پیشنهاد کرد. شما هم همین‌جوری فورا پذیرفتید؟` این سوأل را سرگرد شولچر مطرح کرد. وقتی که متعاقب ناپدید شدن آقایان حبیب و دووری و افشای فعالیت جالب آنان، از مینا بازجویی می‌کرد. سرگرد دستور بود مینا را به دفتر کارش بیاورند تا در باره اتهامات مشخصی که اورسینی ضد او عنوان می‌کرد نظری اتخاذ کند. قبلاً بازجویی زیر نظر پلیس انجام شده بود، اما نظامی‌ها از چندی پیش دلمشغول نخستین دسته‌های قاچاقچیانِ تا دندان مسلح، یعنی فلاقاها2 در مرز لیبی بودند و شعبه‌هایی که سازمان حبیب ممکن بود در تونس یا جاهای دیگر داشته باشد بالاترین حد مراقبت را اقتضا می‌کرد. کم بودند کسانی که بهتر از شولچر مرزهای مشترک با لیبی را می‌شناختند.»

mahboob
۱۳۹۸/۱۲/۲۵

ترجمه خیلی بد بود و قلم شاهکار رومن گاری رو زیر سوال برده بود..ترجیحا این ترجمه رو نخرید

احسان
۱۳۹۵/۰۵/۱۵

بسیار عالی. شخصیتها خیلی خوب طعنه به مدلهای واقعیشون میزنن. داستان بیان میکنه که چطوری یه ایده صادقانه میتونه دچار چالشای جدی و سو استفاده های بدی بشه

مینو ع
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

واقعا خیلی خوبه ممنون طاقچه آدم موقع خوندن غرق داستان کتاب میشه واقعا قشنگه

Mary
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

جایزه کنگور به بهترین کتاب داستانی منتشر شده در سال داده میشه، واقعاً خوشحال کننده است که این کتاب به فارسی ترجمه شده و نشر ثالث اون رو منتشر کرده. با خوندنش واقعاً پی برده میشه که این کتاب به

- بیشتر
کاربر ۳۰۰۱۹۲۲
۱۴۰۰/۰۴/۲۷

خوب.نهایت یه اثر مدرن.

مینو ع
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

واقعا خوبه کتاب خیلی عالیه ممنون طاقچه.

خیلی ساده است. سگ‌ها دیگر بس است، مردم خودشان را به‌طور مسخره‌ای تنها احساس می‌کنند و به همدم نیاز دارند، به چیزی بزرگ‌تر و قوی‌تر که بر آن تکیه کنند، به چیزی که بتواند واقعاً ضربه‌گیر باشد. سگ‌ها دیگر کفایت نمی‌کنند. آدم‌ها به فیل‌ها نیاز دارند
احسان

حجم

۵۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۷۱ صفحه

حجم

۵۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۷۱ صفحه

قیمت:
۲۸۵,۵۰۰
۲۲۸,۴۰۰
۲۰%
تومان