کتاب بازار طاووس
معرفی کتاب بازار طاووس
کتاب بازار طاووس رمانی است نوشته جوجو مویز نویسنده کتاب پرفروش «من پیش از تو» که تاکنون دومرتبه جایزه رمان سال را دریافت کرده است.
درباره کتاب بازار طاووس
آتنه فورستر هم مثل بسیاری دیگر از زنان به دهه ۶۰ زندگی رسیده است، او که لقب «آخرین ترشیده» را یدک میکشید بسیار لوس، زیبا و خارج از کنترل بوده. در مدت دو سال پس از ازدواجش، یکبار دیگر شایعاتی در مورد او بر سرزبانها افتاده است.
سوزانای ۳۵ ساله از میراث شرمآور مادر خود به فروشگاهش، بازار طاووس پناه میبرد. در حصار دیوارهای جادویی فروشگاه نهتنها دوستی واقعی را کشف میکند بلکه از مشکلات ازدواجش نیز میگذرد و با بزرگترین شور زندگی واقعی مواجه میشود. اما شبح مادرش همچنان بر زندگی سوزانا سایه افکنده و مجموعهای از رویدادهای دراماتیک را شاهد هستیم. فقط بهواسطه مقابله با گذشته است که او بالاخره توان مواجهه با آینده را کسب میکند.
خواندن کتاب بازار طاووس را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمان خارجی مناسب است.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز نویسندۀ رمانهای عاشقانه است که در سال ۱۹۶۹ در انگلستان متولد شد. او در دانشگاه لندن به تحصیل در رشتۀ روزنامهنگاری مشغول شد و حدود ۱۲ سال روزنامهنگار بود. او بهصورت پارهوقت مطالبی مینوشت و از سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت بهصورت تماموقت کتاب بنویسد، البته بعد از اینکه در بسیاری شغلها خود را سنجید، تصمیم به شروع کار نویسندگی کرد و شاید داستانهایش از این روحیۀ ماجراجوی و تسلیم نشدنش نشئت گرفته است. او هماکنون در یک مزرعه به همراه همسر و سه فرزندش زندگی میکند.
جوجو مویز یکی از معدود نویسندگانی است که موفق شده است تا دو بار جایزۀ بهترین رماننویس رمانتیک را از آن خود بکند، اولینبار در سال ۲۰۰۴ با انتشار کتاب میوۀ خارجی و بار دیگر با انتشار کتاب یک بهعلاوه یک در سال ۲۰۱۴. سال ۲۰۰۲ سال بسیار مهمی برای جوجو مویز بود، با منتشر کردن کتاب سرپناه بارانی بهصورت جدی وارد کار نویسندگی شد و تا به امروز ۱۶ رمان با موضوع عاشقانه از خود را منتشر کرده است که در فهرست پرفروشها قرار داشت. رمانهای او به ۱۴ زبان مختلف ترجمه و در سراسر جهان فروش رفته است.
رمان من پیش از تو که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و بهسرعت در پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفت و باعث پیشرفت و شهرت جوجو مویز در جهان شد و جنبوجوشی در بین جوانان و خوانندگان این اثر افتاد، بعد از آن او هرسال کتاب جدیدی را منتشر میکرد.
دوازدهمین رمان جوجو مویز یک بهعلاوه یک بود که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و مثل همیشه با استقبال زیادی روبهرو شد، این کتاب هم مانند دیگر کتابهایش داستانی عاشقانه و آمیخته با غم را دارد، البته این کتاب بیشتر داستان یک سفر جادهای است و این موضوع کتابش را از بقیة کتابهایش جدا کرده است. رمان من پیش از تو در کمترین حالت در ۲۸ کشور دنیا ترجمه شده است، بیشتر کسانی که کتاب را شروع کردند، دیگر مایل به گذاشتن کتاب به زمین نبودند. او برای نوشتن این کتاب تحقیقات واقعی و زیادی را روی یک ورزشکار فلج و بیمارانی که دچار ناتوانی شدهاند و پرستاران آنها انجام داده است.
آخرین نامۀ معشوق، ماهعسل در پاریس، رها در باد نیز از جمله کتابهایش هستند که با استقبال خوبی روبهرو شده بود.
بخشهایی از کتاب بازار طاووس
برای سومین بار در هفته دستگاه تهویه هوا ازکارافتاده بود و هوا بهقدری گرم بود که پرستاران مجبور شده بودند تمام پنکههای پلاستیکی بخش مراقبتهای ویژه را برای خنککردن خودشان ببرند. سیصد پنکه در یک جعبه به بیمارستان فرستاده شده بود. پنکهها هدیهای از طرف یکی از بیماران بهبودیافته بودند که در کار واردات و صادرات فعالیت میکرد او جزء معدود کسانی بود که از بیمارستان دولتی استفاده میکرد و هرازگاهی به بیمارستان کمک میکرد.
فرستادن این پنکهها از جانب او نشان داد که میتوان روی وعدههای دیگر او از قبیل ارسال دارو و تجهیزات پزشکی حساب باز کرد. هوای بوینسآیرس بهاندازهای گرم بود که این پنکهها چندان مفید واقع نمیشدند. هرازگاهی صدای ناسزا گفتن پرستاران، حتی عدهای که مذهبی بودند از گوشه کنار بیمارستان به گوش میرسید، زیرا آنها مجبور بودند برای حرکت پنکهها از ضربات دست استفاده کنند.
توجهای به گرمی هوا نداشتم. از ترس بر خود میلرزیدم. شنیده بودم که ماماهای تازهکار امروز باید اولین نوزادشان را به دنیا بیاورند. ماما ارشد، بئاتریس که خود وظیفه آموزش مرا برعهده داشت با لحنی مرموز این را به من اعلام کرد. سپس همانطور که به سمت بخش سالمندان میرفت تا غذایی برای یکی از مادران تازهزایمان کرده خودش بیاورد با دست تیرهرنگ و تپلش ضربهای به پشتم زد. با گوشه چشم به بخش زایمان اشاره کرد و گفت: «اونا تو اتاق شماره ۲ هستن. چند قلوئه. قبلاً سه نوزاد به دنیا اومدن، اما انگار این یکی دوست نداره پا به دنیا بگذاره. البته من اونو سرزنش نمیکنم، تو چهطور؟» با حالتی عصبی خندید و مرا به سمت اتاق هل داد. «تا چند دقیقه دیگه برمیگردم» سرگردان پشت در اتاق ایستادم و به نالههای زن گوش سپردم.
حجم
۲۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
نظرات کاربران
ساختار داستان اصلا جذاب نیست و درباره دختری هست که نمیتونه شرایط رو بپذیره یا اون رو تغییر بده کج خلقی های مدامش باعث تنهاییش شده هیچ هیجان و کششی در داستان نیست اصلا توصیه نمیکنم من کتاب رو به صورت
توو یه جمله بخوام راجع به این کتاب بگم اینه که «هیچ حرفی برای گفتن نداشت»!
فکر میکنم دوستانی که نظرشون درباره کتاب منفی بود مشکل از انتخاب مترجم و انتشارات باشه . کتاب اولش یه کم پیچیده اس و برش میخوره اما آخر کتاب همه برش ها به هم مرتبط میشن و خواننده متوجه اتفاق
خیلی پیچیده تعریف کرده بود و داستان اسکلت خاصی نداست، توصیه نمیکنم
ترجمه کتاب خیلی بد بود، ویراستاری کتاب بدتر. سراسر کتاب پر از غلط املایی و اشتباه چاپی بود. قطعا یک جاهایی سانسور شده بود که هیچی از کتاب نفهمیدیم. و نکته بعدی اینکه در یک فصل، کلی پرش زمانی و مکانی میزد. خب