کتاب بازگشت در غروب
معرفی کتاب بازگشت در غروب
بازگشت در غروب رمانی اجتماعی و عاشقانه اثر نورا رابرتز، نویسنده مشهور آمریکایی، است. او تاکنون بیش از دویست و سیزده اثر خلق کرده که بیشتر موضوعات آنها داستانهای عاشقانه، داستانهای تخیلی و داستانهای ترسناکاند. شمار زیادی از آثار او در میان پرفروشترینهای جهان قرار دارد و تاکنون بیش از سیزده عنوان از آثارش به زبان فارسی برگردانده شده است. این نویسنده در به کار بردن تعابیر و توصیفهای زیبا و بیان جزئیات تبحر دارد.
خلاصه کتاب بازگشت در غروب
رمان بازگشت در غروب داستان عاشقانه و اجتماعیای است که اتفاقات آن در ایالت مانتانای آمریکا روی میدهد. در اینجا داستان زندگی خانواده بودین که در مانتانا یک کسبوکار خانوادگی را میگردانند و فراز و فرودها و مشکلاتشان به تصویر کشیده میشود.
خواندن کتاب بازگشت در غروب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به رمان و ادبیات داستانی غرب مخاطبان این کتاباند.
درباره نورا رابرتز
نورا رابرتز نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است که آثارش از کارهای پرفروش حوزه ادبیات داستانی محسوب میشود. تخصص او نوشتن رمان های پرتعلیق و خیالپردازانه است.
شهر بیگناه، فرشتهها سقوط میکنند، مسئله انتخاب، سنگ شیطان، شهرها و کینز هالو، هفت روز شوم و پیمان خون از آثار این نویسنده امریکایی است.
جملاتی از کتاب بازگشت در غروب
چهار روز پس از مرگ بیلی جین، که حکم داده شد آن ماجرا یک قتل بوده است، بودین برای مراسم تشییعجنازه به هِلنا رفت. درست یک روز پسازآن، مراسمی در میل برگزار شد. بودین در طبقه دوم ایستاده بود درحالیکه موسیقی محبوب بیلی جین، آهنگ گروه مکگراو و کری آندروود و کیت اِربن، به گوش میرسید و مردم میآمدند و ادای احترام میکردند. به جسیکا اختیار تام داده بود تا فضایی مناسب ایجاد کند. عکسهای بیلی جین، برخی تکی و برخی با دوستان در قابهای ساده فلزی در دوروبر سالن چیده شده بود. دستههای گل، پخش نورهای رنگی در فضا، توزیع شیر یا نوشیدنی. غذاها ساده و معمولی بود، شامل غذاهای سرد تکهای، مرغ سوخاری، پاستا و پنیر، نان ذرت بود که بر روی یک میز دراز با یک رومیزی مشمعی قرار داشت.
هیچچیز زرق و برقدار یا مجللی نبود و همهچیز نشان از سادگی داشت.
کسانی که میآمدند میتوانستند به پشت میکروفن روی سن بروند و درباره بیلی جین چندکلمهای صحبت کنند و یا داستانی بگویند. بعضی از داستانها اشکها را درمیآورد؛ اما بیشتر آنها سبب خندهای میشد که از غم و اندوه بدتر بود.
بعضیها گیتار یا کمانچه یا بانجو آوردند و یکی دو آهنگی نواختند.
حجم
۴۳۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۶ صفحه
حجم
۴۳۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۶ صفحه
نظرات کاربران
یک داستان سرگرم کننده عامه پسند درباره مونتانای آمریکا، یک مرکز تفریحی کابویی، خانواده و عشق که قربانی جنون یک مرد متعصب است که زنها را می دزدد، زندانی می کند و سالها موردتجاوز و بدرفتاری قرار می دهد. اگر
ترجمه خوب بودولی واژه ماءاشعیرکه خیلی هم تکرارشده اذیت کننده ست بهتربودفقط ازواژه نوشیدنی استفاده میشدهم منظوررامیرساندوهم رومخ نبود
داستان خیلی قشنگی داشت با یه ترجمه خنده دار یعنی واقعا مترجم فارسی رو هم اینطوری صحبت میکنه ماشعیر همون ابجو میشه حیف این کتاب به این خوبی بااین ترجمه بد