کتاب مبارزه پیروز
معرفی کتاب مبارزه پیروز
کتاب مبارزه پیروز از سیدمحمد بهشتی است و انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مبارزه پیروز
مبارزه پیروز متشکل از یک مقاله از آیتالله دکتر بهشتی به همین نام و نیز چهار سخنرانی است که در سالهای اقامت در آلمان و مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ ایراد شده است. مقالهٔ مبارزه پیروز حاصل سخنرانی در جمع انجمن اسلامی مهندسین است که در روزهای ۸ تا ۱۳ محرم ۱۳۸۲. ق (۱۳۴۱) در منزل آقای نوید برگزار شد و علاوه بر ایشان، آیتالله سید محمود طالقانی، استاد مرتضی مطهری و دکتر محمدابراهیم آیتی نیز در آن جمع و به مناسبت واقعه عاشورا سخنرانی کرده بودند. شهید بهشتی در این سخنرانی به شرح مبارزه و اثرات آن در انسان و نیز شرایط مبارزه پیروز که مبتنی بر شروط تعیین هدف، روش صحیح و مرد عمل بودن است، پرداخته و هدف قیام امام حسین (ع) را نه صرف به دستگیری حکومت بلکه گشودن راهی برای شناخت حق از باطل دانسته و بر اساس مذاق تشکیلاتی خویش، اهمیت ایجاد شبکه ارتباطی صحیح را هم در کسب توفیق در مبارزه توضیح داده است.
سخنرانیهای ایشان در مسجد مرکز اسلامی هامبورگ نیز در شبهای تاسوعا و عاشورای سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ شمسی ایراد شده و تاریخ آخرین سخنرانی، ۹ اردیبهشت ۱۳۴۵ است که در این سخنرانیها علاوه بر نقد مراثی و غلوهایی که دربارهٔ قیام امام حسین رواج داشته، ضمن تأکید بر متوقف نماندن در گریه بر امام، از غمگین بودن به یاد مظلومیت امام در شرایط هولناک استبداد و ظلم رایج حکومتهای جور، تحلیلی کاربردی و حرکتآفرین ارائه میدهد که از زمانه خود تا به حال تازه و زنده مینماید. او در این سخنرانیها به تحلیل تاریخی واقعه عاشورا دست زده و شرایط زندگی سیاسی، اجتماعی امام را از سالها پیش از رخداد عاشورا و در دوره حکمرانی معاویه بن ابیسفیان بررسی کرده است. در این تحلیل ردپای پررنگی از شناخت واقعیات تحمیل شده بر امام و نیز ارزیابی او به عنوان یک رهبر بزرگ و شخصیت مصلح مذهبی سیاسی به تصویر کشیده شده است.
خواندن کتاب مبارزه پیروز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب مبارزه پیروز را به کسانی که میخواهند نظر آیتالله بهشتی را دربارهٔ قیام عاشورا بدانند یا تحلیلی جامع درخصوص قیام عاشورا بخوانند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مبارزه پیروز
حسین موفق شد درس عقیده و جهاد را نهتنها برای زمان خودش بلکه تا ابد برای جامعهٔ بشریت زنده و تازه نگه دارد. آیا جز این است؟ بگذرید از اینکه ما در محافل و مجالسی که در این ایام به پا میکنیم کمتر به این حقایق توجه میکنیم و جز نوحهسرایی و گاه اعمالی که چندان پسندیده نیست کار دیگری انجام نمیدهیم، اما واقع مطلب غیر از این است. حسین (ع) آمده است تا این درسِ همواره جاویدان گفته، شنیده و عمل شود و همینطور هم شد. بنابراین حسین (ع) آمد تا بار دیگر عملاً به گوش همگان بخواند ای زنان و ای مردان! مبادا برای هوس یا مقام زنده بمانید. برای هدف زنده بمانید و در راه آن تا پای جان بایستید. «ان الحیاة عقیدة و جهاد.»
من اگر بخواهم اتفاقاتی که از حرکت اباعبدالله از مکه تا رسیدن به کربلا رخ داده را عرض کنم کتاب مفصلی خواهد شد، اما تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل. پس قسمتهای خروج حضرت از مکه تا کربلا را زود طی میکنیم و میآییم به کربلا و شب عاشورا. شب عاشورا در خیمههای حسینی حادثهای رخ داده و جریان قابل توجهی پیش آمده. من مکرر بعضیها را دیدهام که دربارهٔ این حادثه سؤال میکنند و خوب نمیتوانند روح این ماجرا را بفهمند.
امشب وقتی پاسی از شب میگذرد و تاریک میشود، اباعبدالله دستور میدهد، همهٔ کسانی که در خیمهها هستند را در خیمهٔ من جمع کنید که با آنها مطلبی دارم. همه جمع میشوند تا ببینند چه خبر است. امام چه میخواهد بگوید؟ همه جمع شدند. حضرت ایستاد و خطبهای خواند. خدا را حمد کرد و بر پیغمبر و یاران گرامیاش درود فرستاد. بعد فرمود ای برادران من، ای فرزندان و ای بستگان و یاران من! شما با من از مکه بیرون آمدهاید و تا اینجا همراهیام کردهاید. وضع را میبینید. به شما اعلام میکنم این لشگر انبوه که به اینجا آمدهاند فقط با من کار دارند و با شماکاری ندارند. با شهادت من مطلب تمام میشود. به شما اعلام میکنم هر کس که مایل است در این تاریکی شب بدون رودربایستی از اینجا برود. من او را به خدا میسپارم. چرا حضرت این را فرمود؟ این چه کاری بود که امام انجام داد؟ درسی که فردا باید حسین (ع) و یارانش به جامعهٔ بشر بدهند، درسی است که باید یک خطا هم نداشته باشد و بهصورت کامل داده شود. برای صحنه و میدان عمل فردا کسانی لازماند که همه با هم، یکنواخت و متحد، با هدف و شیوهٔ واحد و یکجور باشند. فردا برای عرضهٔ این درس باید نه تنها حسین بن علی، برادرش عباس و برادران دیگرش، فرزندش علیاکبر و فرزندان و برادر زادگانش، قاسم و جوانان دیگر باید تا پای جان بایستند، بلکه تا آن غلام سیاه که همراه حسین است نیز باید تا پای جان در راه عقیده بایستد تا همه بدانند تعلیم اسلام برای زندگی بر حسین و عباس و جعفر و حبیب و سعید و غلام سیاه، همه یکجور اثر میگذارد. «ان الحیاة عقیدة و جهاد.» تا حضرت این را فرمود یاران حضرت بهشدت متأثر شدند. یکی از آنها (گویا سعید) بهپا خاست و عرض کرد، آقا! ما شما را بگذاریم و به کجا برویم؟ به ما میگویید برویم برای چه و به سمت کدام هدف برویم؟ برویم و زنده بمانیم؟ ما بعد از تو برای چه زنده بمانیم؟ قسم به جان تو اگر مرا هزار بار بکشند و هر بار که میکشند دوباره زنده شوم، اگر باز مرا قطعهقطعه کنند، دوباره زنده میشوم تا بار هزارم و با همان جِدّ، با همان نشاط و با همان روحیهای خواهم جنگید که در نوبت اول میجنگم. یاران یکبه یک برخاستند و هر کدام بهنوبهٔ خود مطالبی عرض کردند. اباعبدالله، وقتی این وضع را از بستگان و یارانش دید، در حق آنها دعا کرد و فرمود خدا همه شما را سعادتمند کند. قسم به خدا یارانی باوفاتر از شما سراغ ندارم. در تاریخ نقل میکنند به آنها فرمود حالا میخواهید بدانید سرانجام شما چیست؟ عرض کردند بلی. در آن حالت ملکوتی همهٔ یاران چشم باز کردند و آن جایگاه ابدیتی را که در انتظار آنهاست دیدند. قرار شد یاران حسین (ع) خودشان را در خیمهای برای جنگ آماده کنند. یکییکی میروند مجهز میشوند و بیرون میآیند. گویا همین سعید است یا یک نفر دیگر از پیرمردهای اصحاب حسین که با حبیب بن مظاهر دو نفری دم خیمه ایستادهاند. این پیرمرد شب عاشورا میگوید و میخندد و شوخی میکند. رفیقش به او میگوید تو زمانی که جوان بودی اهل شوخی و مزاح نبودی. میگوید بله، همانطور که میدانی اهل مزاح نیستم، اما امشب از شادی در پوست خودم نمیگنجم. برای اینکه میدانم فردا شهادت همان و بهشت جاودان و رضوان و رضایت پروردگار، که بالاتر از بهشت جاودان است، همان. میخواهی باز هم شاد و خرم و با نشاط نباشم؟
این درسی است که نهضت حسینی به ما آموخت و این تقدیری است که شایستهٔ نهضت مقدس اباعبدالله است.
حجم
۷۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۷۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
نظرات کاربران
نگاهی نو به عاشوری از نظریه پرداز قهار، شهید بهشتی