دانلود و خرید کتاب ثریا در اغما اسماعیل فصیح
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ثریا در اغما

کتاب ثریا در اغما

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۲۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ثریا در اغما

ثریا در اغما رمانی از اسماعیل فصیح است. این رمان در سال ۱۳۶۲ در تهران منتشر شد و در عرض یک سال به چاپ چهارم رسید. هم‌زمان با چاپ چهارم این اثر، ترجمۀ انگلیسی آن در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. این کتاب که تا سال ۱۳۸۵، یازده بار تجدید چاپ شده، جزو پرخواننده‌ترین آثار ایرانی شمرده شده‌است.

درباره کتاب ثریا در اغما

این کتاب روایتگر ماجرایی پیرامون جلال آریان است که خواننده را گاه به گرمای آبادان می‌برد و گاه مهمان کافه‌های پاریس می‌کند؛ درحالی‌که ایران دومین ماه از جنگ را پشت سر می‌گذارد، جلال آریان برای رسیدگی به وضعیت خواهرزاده‌اش ثریا که به کما رفته راهی فرانسه می‌شود و همین سفر او را با ایرانیان ساکن پاریس روبه‌رو می‌کند. فصیح در رمان خود به هنرمندان، سیاستمداران و نظامی‌هایی که بعد از انقلاب ایران را ترک کردند نظری دارد و با وجود حکایت از شرایطی که در آن برهه تاریخی بر ایران و ایرانیان حکم می‌راند از قضاوت مستقیم خودداری کرده و این اختیار را به خواننده می‌بخشد که خود پیرامون همه آن چه حکایت می‌شود تصمیم بگیرد.

خواندن کتاب ثریا در اغما را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان‌های واقع‌گرای فارسی، از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

درباره اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح در ۲ اسفند ۱۳۱۳ در محله درخونگاه تهران به دنیا آمد. پدرش ارباب حسن در چهارراه گلوبندک کاسب بود. اسماعیل در دو سالگی پدر را از دست داد و یتیم شد. فصیح از مهر ماه ۱۳۲۰، یعنی در شش سالگی و همزمان با شروع حملۀ متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران، به مدرسه ابتدایی عنصری رفت و دوران تحصیلات متوسطه خود را از پاییز سال ۱۳۲۶ در دبیرستان رهنما آغاز و در سال ۱۳۳۲ با دیپلم طبیعی پایان داد.

در آغاز تابستان ۱۳۳۵ فصیح پس از چند سال کار و تدریس و پس‌انداز، درخونگاه ایران را ترک کرد و از راه استانبول و پاریس به آمریکا پرواز کرد و در شهر بووزمن، مونتانا به تحصیل ادامه داد و لیسانس شیمی گرفت. پس از اتمام درس به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. در سانفرانسیسکو با دختری نروژی به نام آنابل کمبل ازدواج کرد. همسرش هنگام زایمان در بیمارستان، همراه با نوزادی که در شکم داشت درگذشت. فصیح پس از یک سال کار کردن به مونتانا بازگشت و از دانشگاه میزولا مونتانا مدرک ادبیات انگلیسی گرفت. همان‌جا بود که ارنست همینگوی را دید و با او گپی دوستانه و کوتاه زد. سپس به دانشگاه میشیگان رفت؛ اما به دلایلی مقطع کارشناسی ارشد را نیمه‌کاره رها کرد و به تهران بازگشت. پس از بازگشت به ایران، چند ماهی را در مؤسسه انتشاراتی فرانکلین به عنوان مترجم کار کرد؛ سپس با معرفی‌نامه صادق چوبک در سال ۱۳۴۲ درشرکت ملی نفت ایران در مناطق نفت‌خیز جنوب به‌عنوان کارمند بخش آموزش، مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ ایران و عراق و بسته شدن دانشکده نفت آبادان، در ۴۷ سالگی و با سمت استادیار زبان انگلیسی بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت به خدمت مشغول بود.

فصیح از آن به بعد به دلیل تخریب منزل مسکونی‌اش در آبادان به تهران مهاجرت کرد. او گهگاه در بخش برنامه‌های آموزشی زبان تخصصی و گزارش‌نویسی صنعت نفت خدمت می‌کرد. اسماعیل فصیح در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان شرکت نفت تهران به دلیل مشکل عروق مغزی درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب ثریا در اغما

محوطه داخل ترمینال که تازه افتتاح شده یک چیز بی‌سروته، ولنگ‌وباز، و هنوز عملاً بیابان است. فقط گوشه‌هایی از آن را چادرهای برزنتی زده‌اند. ظاهراً اتوبوس‌های عازم شمال و شمال غرب و حتی ترکیه و اروپا از اینجا حرکت می‌کنند.

در چشم‌انداز شمال، زیر آسمان آبی و ابرهای سفید، کوه‌های برف‌گرفته و تمیز البرز پیداست. جلوتر، چند رشته ساختمان دراز و به‌هم‌چسبیده چندین طبقه، خاکستری و سفید، منظره را قطع می‌کند. اینها بناهایی به سبک آسمان‌خراش‌های نیویورک‌اند که حالا خاک‌برسر و ناتمام، از زمان قبل از انقلاب، عاطل‌وباطل در میان باد پاییزی و فضای خالی و جنگ‌زده، مات و مبهوت ایستاده‌اند. مثلاً واحدهای مسکونی‌اند - عین بلوک‌های اسباب‌بازی لگو که بچه‌ای سر سیری روی‌هم سوار کرده و بعد نصفه‌کاره خوابش گرفته و ول کرده باشد، پشت محوطه ترمینال خاک‌وخل جمع می‌کنند. بازهم جلوتر، دورتادور درون محوطه خاکی، در گوشه‌وکنار، چند تا چادر برزنتی برپا کرده‌اند که هرکدام تشکیلات صحرایی یک آژانس مسافرتی است. در هر گوشه یک «تعاونی» مثل قارچ بعد از شب بارانی از زمین روییده. پشت چادرهای برزنتی اتوبوس‌ها مسافر سوار و پیاده می‌کنند.

مردم بیشتر شهرستانی یا آواره و یا فقط کسانی مثل خود من‌اند که به علتی آلاخون‌والاخون شده‌اند. ترک و کرد و لر و عرب خوزستانی و جنگ‌زده و غیره همه‌جا ولو هستند. وقتی وارد محوطه می‌شوم، در این گوشه، چند تا سرباز با ریش و سبیل خاک‌وخلی و یونیفرم ژولیده چای می‌خورند. سه تا کرد، با شلوار گشاد و نیم‌تنه شبه‌نظامی و عمامه پیچازی، گوشه‌ای نشسته‌اند و سیگار وینستون می‌کشند. یک عرب خوزستانی هم با زن و مادر و شش هفت تا بچه همه مات نشسته‌اند و هیچ کاری نمی‌کنند.

معرفی نویسنده
عکس اسماعیل فصیح
اسماعیل فصیح
ایرانی | تولد ۱۳۱۳ - درگذشت ۱۳۸۸

اسماعیل فصیح یکی از برجسته‌ترین و پرکارترین نویسندگان معاصر ایرانی به شمار می‌رود. فصیح در زندگانی هفتادوپنج‌ساله‌ی خود در کشورهای ایران، آمریکا و فرانسه، با نوشتن‌ رمان‌های مشهوری مانند شراب خام، دل کور، اسیر زمان، داستان جاوید و ثریا در اغما و همچنین با ترجمه‌ی برخی منابع مهم در حوزه‌ی روان‌شناسی، توانست جایگاه خود را در ادبیات ایران تثبیت کند. فصیح با نوشتن بیست‌ویک رمان و پنج مجموعه‌‌‌ی داستان کوتاه در طول بیش از چهار دهه نویسندگی، به عنوان یک وقایع‌نگار برجسته از وضعیت کشور در دوران‌های مختلف زندگی نیز شناخته شده بود.

Hamid R
۱۴۰۰/۱۱/۰۳

کتاب عمیق و جالبی بود. در نگاه اول به نظر ساده می‌رسید اما به نظر من بسیار نمادین بود. ثریا، طلاهای ثریا، دوستان و نزدیکان او، جمعیت اطراف راوی در فرانسه. همه چیز بسیار فکر شده بود. اما با وجود زیبایی

- بیشتر
afshin
۱۴۰۰/۱۱/۲۸

من این کتاب رو خیلی وقت پیش خوندم. خیلی از سبک آقای فصیح خوشم اومد و توی ذهنم موند. شخصیت جلال آریان رو دوست داشتم و انگار برام انعکاس خود نویسنده بود. بعد کتاب جاوید رو هم خوندم. دوست دارم

- بیشتر
بهار قربانی
۱۴۰۰/۱۱/۱۵

هر چند این کتاب معروف‌ترین اثر جناب فصیحی‌ست، من با کتاب داستان جاوید بیشتر کیف کردم... گرچه که جلال آریان و داستان‌هاش همیشه برام خوشایند و خواستنی بوده

tin
۱۴۰۰/۱۲/۱۴

از قلمشون خیلی خوشم اومد کشش و جذابیت داستان خوب بود فقط بنظرم میتونست کمی کوتاه تر باشه که خب این از جذابیت کتاب کم نکرده.

کاربر ۴۱۲۰۴۹۵
۱۴۰۰/۱۲/۰۶

قلم ایشان را دوست دارم

mohadese
۱۴۰۳/۰۸/۲۹

بعد از شراب خام دومین رمانی بود که از اسماعیل فصیح می‌خوندم و در ادامه همون نوشته بود ، منتها تقریبا با ۲۰ سال فاصله زمانی. خوندن کتاب برام ، مثل سر زدن و گپ و گفت با یک دوست قدیمی

- بیشتر
کاربر ۷۲۵۷۳۸۱
۱۴۰۳/۰۳/۲۱

وقتی بهترین کتاب از بهترین نویسنده معاصر را می خوانی :)

12345
۱۴۰۰/۱۱/۲۹

اخرش خواندنی تر است

مژگان‌ آذرمنش
۱۴۰۱/۰۸/۰۳

پیشنهاد میکنم

saeedeh_khorram
۱۴۰۳/۱۱/۰۹

کتاب روان و خوش‌خوانی است، اما هیچ اتفاق خاصی در طول داستان نمی‌افتد. و خیلی همه چیز یکنواخت پیش می‌رود. توصیف ها از جنگ و مکان ها آنقدر خوب هست که یتوان خود را در آن موقعیت ها تصور کرد.

- بیشتر
«من همیشه از دست خودم فرار می‌کنم. توی خودم هزارتا انقلاب دارم و صد هزار جنگ کثیف دیوانه‌وار.»
saeedeh_khorram
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم / از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم.»
saeedeh_khorram
چقدر خوشبخت است این نامه پدرسگ. دلم می‌خواست مرا هم دو سه دفعه آنجا می‌خواندی. اما یک کاغذپاره را چطور می‌شود خواند؟ وانگهی من از زخمهای دیگری می‌میرم. زخمی که خونریزی دارد نمی‌کشد.
saeedeh_khorram
برادرم فری آنقدر شامپانی خورده که سکسکه می‌زند. نامزدش ژیلا هم سکسکه می‌زند. ماما سکسکه نمی‌زند. پاپا آروغ می‌زند. من دلم می‌خواهد هوار بزنم. زندگی ساده و خوب فرانسه. گهواره و گور دانش و ادب. بابا شامپانی داد. ماما خاویار داد. فردا که جمعه باشد ما می‌رویم بوردو. آنقدر زندگی می‌کنیم تا بمیرم. در آبادان شما، بچه‌ها آنقدر می‌میرند تا زندگی کنند.
saeedeh_khorram
ماکرمهایی هستیم که فقط در شرایط آب و لجن خاص می‌توانیم بلولیم. اگر نه می‌خشکیم. در طیف وسیعتر هم بدبختی و مصیبت دوره‌ای در سرنوشت ما تنیده شده و پیش‌درآمد علت و معلولی هم ندارد.
saeedeh_khorram
آخرین‌باری که من آنجا، در ایران، بودم می‌ترسیدم. جلال، مثل آدمی که وسط مقبره جن و ارواح اجدادش ایستاده باشد می‌ترسیدم. از فریاد خفه در سینه و از تاریکی می‌ترسیدم. اما حالا اینجا از چیزهای دیگر و به جورهای دیگری می‌ترسم، و در فساد و پارگی خودم مأیوسم...»
saeedeh_khorram
پس از خواندن نامه او، کمی احساس گرمی و ایمنی می‌کنم. در این دنیا. در یک لحظه احساس می‌کنم که شاید، شاید یک‌طوری بشود که همه چیز درست شود. شاید ثریا خوب شود... شاید بین قناری مجروح و من هم احساس و ریشه صمیمیتی پا بگیرد، که باقی بماند.
saeedeh_khorram
«بنده یک کارمند ساده بودم، در بیمارستان... فوقش یک ناظر.» «برای همین است که در ایران ماندید؟» «من در ایران نماندم... من در ایران بودم.»
meytad
ثریا بیصدا در خواب کابوسناک و نامعلومش خوابیده... و معلوم نیست که در این سکوت و سختی، امید حیات نهفته است یا به قول اریک برن خشکی مرگ فرو می‌نشیند؟ آیا برای ما همه چیز مرده و حالت برزخ شروع شده، یا این یک خواب موقتی است؟
saeedeh_khorram

حجم

۲۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۲۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان