کتاب خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر
معرفی کتاب خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر
خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر کتابی از ناثانیل هاثورن نویسنده برجسته آمریکایی است که با ترجمه عبدالعلی براتی در نشر گویا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر
ناثانیل هاثورن نویسنده چیرهدست آمریکایی در این کتاب با نثر شعرگونهاش شما را به داستان هایی با شخصیتهای گوناگون میبرد و پرده از درونیات و انگیزههای پیدا و پنهان آنان برمیدارد. او در داستانهایش به دنبال آشکار کردن نهاد آدمی است که هزارتویی است پر از رازهای سربهمهر.
سبک نگارش هاثورن همان گونه که زندهیاد بانو سیمین دانشور در مقدمه رمان بلند داغ ننگ بیان میگوید، سبکی است رمانتیک، پر از خیالپردازی، ابهام، استعاره و کنایه است. هاثورن برای بیان چالشهایی که ریشه در درونیترین لایههای دل و روان آدمی دارند، با هوشمندی شگفتانگیزی واژهها را به یاری گرفته است، آنها را دستآموز خود ساخته و سپس با آرایشی کهکشانی و با نوازشی که فقط روح یک نویسندهٔ توانا به آن دست یافته، کنار هم نشانده است.
هاثورن سخت تحت تأثیر جنبش رمانتیسم بود. استعارهها، نمادها، و فضاسازیهای غریب و رمزآمیز سبک روانتیسم را دست مایهیی غنی برای بیان اندیشهها و تراوشهای ادبی خود مییافت. با ادبیات کلاسیک شرق به ویژه ادبیات فارسی آشنا بود. اما او نه خوشبینیهای تعالیگرایان را میپذیرفت و نه تنها به تحسین طبیعت زبان میگشود. او در آثارش مسیحیت حاکم در نیوانگلند را محکوم میکرد و در صحت الهیات پیوریتنها نیز تردید خود را بیپرده ابراز میداشت. در داستانهایش به مفاهیم کهن و همزاد با انسان مانند شر و شرارت، ماهیت گناه، غرور و تحقیر، آگاهی و رهایی انسان از خود میپرداخت.
خواندن کتاب خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب خاکسپاری راجر مالوین و داستان های دیگر
خویشاوندم میجرمولینو
پس از آن که پادشاهان بریتانیای کبیر حق انتخاب حکام مستعمرات را به دست آوردند، اقدامات و تمهیدات آنان به ندرت با آن تحسین و تأیید بیچون و چرایی روبهرو شد که نسبت به اسلاف آنها تحت منشور قدیمی ابراز میشد.
مردم با موشکافی هوشیارانهیی شاهد اعمال قدرتی بودند که خود منشأ آن نبوده و نسبت به رهبران جدید قدردانی چندانی ابراز نمیداشتند. دلیل چنین برخوردی آن بود که فرمانداران دستورهای صادره از آن سوی دریاها را تا حدی کمرنگ کرده و از این رو مورد سرزنش و ملامت کسانی واقع میشدند که این قدرت را به آنها داده بودند.
با بررسی گزارشهای سالیانهٔ خلیج ماساچوست درمی یابیم که طی چهل سال پس از تسلیم منشور قدیمی و در دوران حکومت جیمز دوم، از شش فرمانداری که به قدرت رسیدند، دو تن در نتیجهٔ قیامی عمومی به زندان افکنده شدند و به باور هاچینسون مورخ، سومی با بدرقهٔ صفیر گلولهای از ناحیه بیرون رانده شد و چهارمی در نتیجهٔ کشمکشهای مداوم با مجلس نمایندگان جوانمرگ شد. دو نفر باقی مانده و نیز اعقابشان تا زمان انقلاب توانستند در دورههایی کوتاه همچون جانشینان خود در صلح و آرامش حکومت کنند. دیگر اعضای هیئت حاکمه، در دوران مخاصمات حاد سیاسی، وضعیت مطلوبتری نداشتند.
مطالبی که گفته شد شاید بتواند مقدمهیی باشد بر ماجراهایی که حدود صد سال پیش در شبی تابستانی رخ دادند. برای پرهیز از گفتن جزئیات طولانی و کسلکننده امور مستعمره از خواننده تقاضا میشود خود تسلسل اوضاع و شرایطی را که موجب التهاب زودگذر افکار عمومی میشد، مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
در شبی مهتابی حدود ساعت نه قایقی که فقط یک مسافر داشت از کشتی جدا شد. مسافر توانسته بود با قول پرداخت کرایه اضافه به قایقران، موافقتش را جلب کند تا در آن وقت شب او را به اسکله برساند. مسافر برای ادای تعهدش پیش از پیاده شدن به گشتن جیبهایش پرداخت. قایقران چراغ دستی را بالا گرفت و در پرتو نور چراغ و روشنائی ماه هیکل غریبه را به دقت ورانداز کرد. جوانی بود حدوداً هیجده ساله با هیئتی روستایی که به نظر میآمد اولین باری است که به شهر قدم میگذارد. بالا پوشش یک کت خاکستری رنگ زبر و کاملاً رنگ و رو رفته بود که به گونهیی استادانه تعمیر شده بود. جلیقه چرمیاش با آراستگی به آستینهای برازنده و با دوام پیراهش دوخته شده بود. جورابهاش که با نخی آبی رنگ بافته شده بود، آشکارا از کار ماهرانه مادر و یا خواهری حکایت میکرد. کلاه سه لبهیی بر سر داشت که نشان میداد در دوران نونواریش احتمالاً سایبان پیشانی موقر پدر بوده است. چوبدستی سنگینی از شاخه بلوط در دست چپش بود که گرهی از ریشه سخت درخت کلّهٔ آن را شکل داده بود. ساز و برگ او با توبرهیی که آن چنان پر نبود که شانههای ستبرش را بیازارد، تکمیل میشد. موهای قهوهیی و مجعد، سیمای خوش نقش و چشمانی پر فروغ و بشاش داشت که موهبتی الهی بودند و به تمام آنچه هنر میتوانست در آراستن او به کار گیرد، میارزید.
این جوان که یکی از نامهایش رابین بود سرانجام یک اسکناس محلی دو نیم شلینگی همراه با یک سکه شش گوش معادل سه پنس از جیب درآورد که با توجه به کاهش ارزش این قبیل پولها، به سختی توانست صاحب قایق را راضی کند. پس از آن، با گامهایی سبک و چشمانی مشتاق به سوی شهر روانه شد. انگار نه انگار که هشت فرسنگ راه پیموده است و گویی نه به مادر شهر کوچکی در کلنی نیوانگلند بلکه به لندن سیتی وارد میشود: از همان گامهای اول پیدا بود که نمیداند کدام سو باید برود. اندکی مکث کرد. خیابان باریک را با ساختمانهای کوچک و محقری که در دو طرف آن پراکنده بودند، از بالا تا پایین به دقت ورانداز کرد.
با خود اندیشید: " نه این بیغوله و نه آن خانهٔ قدیمی که از پنجره شکستهاش نور ماه به درون میتابد، نمیتواند محل زندگی خویشاوند من، میجرمولینو باشد. راستش، هیچ یک از خانههای این دوروبر در شأن او نیستند. عاقلانهتر آن بود که نشانی را از قایقران میپرسیدم، بدون شک مرا همراهی میکرد، تازه میتوانست به خاطر زحماتش یک شیلینگ از میجر انعام بگیرد. اما مهم نیست، به دومین کسی که برسم، همین کار را میکنم".
حجم
۲۱۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۲۱۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه