کتاب آشنایی با پدیدارشناسی
معرفی کتاب آشنایی با پدیدارشناسی
کتاب الکترونیکی «آشنایی با پدیدارشناسی» نوشتهٔ کلاوس هلد و ژاک تامینو و ریچارد کاب استیونس و ژوئل اسمیت و سین کلی با ترجمهٔ علینجات غلامی در نشر پگاه روزگار نو چاپ شده است. اصطلاح «پدیدارشناسی»، در کاربرد محوریاش، نام جنبشی در فلسفهٔ قرن بیستم است. کاربردی ثانویه نیز از (اصطلاح) «پدیدارشناسی» در فلسفهٔ معاصر متداول است که نام ویژهای برای برخی وضعیتهای روانی است. این مقاله برخی از جنبههای محوری روش پدیدارشناسانه و همچنین برخی تحلیلات انضمامی پدیدارشناختی دربارهٔ بعضی از سرفصلهایی را معرفی خواهد کرد که پدیدارشناسان به آنها بسیار پرداختهاند.
درباره کتاب آشنایی با پدیدارشناسی
گاهی گفته میشود که وضعیتهای عاطفی حائز پدیدارشناسیاند، درحالیکه وضعیتهای باوری فاقد آن هستند. مثلاً درحالیکه چیزی وجود دارد که میخواهد عصبانی باشد، چیزی وجود ندارد که بخواهد این باور را داشته باشد که پاریس در فرانسه است. اگرچه این دو کاربرد «پدیدارشناسی» با هم ارتباط دارند، کاربرد اول است که موضوعِ سرعنوانِ حاضر است. برایناساس، (قید) «پدیدارشناسانه» بر شیوهای از فلسفهورزی دلالت دارد که کموبیش رابطهٔ تنگاتنگی با جنبشِ متناظرش دارد. پدیدارشناسی از روشی متمایز برای مطالعهٔ خصیصههای ساختاری تجربه و (مطالعهٔ خصیصههای ساختاری) چیزها آنگونهکه تجربه میشوند، بهره میبرد. پدیدارشناسی در ابتدا دانشرشتهای توصیفی است و بهشیوهای اتخاذ میشود که بهنحوی وسیع، از تشریحهای علمی، ازجمله تشریح علّی و تبیینهای مربوط به طبیعتِ تجربه، مستقل است. سرفصلهایی که در سنت پدیدارشناسی مطالعه میشوند، عبارتاند از: ذات رویآورندگی، ادراک، زمان-آگاهی، خودآگاهی، هوشیاری از بدن و آگاهی از دیگران. پدیدارشناسی باید از پدیدارانگاری متمایز شود، یعنی موضعی در شناختشناسی که میگوید «همهٔ جملات دربارهٔ ابژههای فیزیکی، مترادفاند با جملاتی دربارهٔ اشخاصی که احساسها یا «دادههای حسی» خاصی را دارند». جرج برکلی یک پدیدارانگار بود، نه پدیدارشناس.
اگرچه عناصر جنبش پدیدارشناسانه در قرن بیستم را میتوان نزد فلاسفهٔ قبلی همچون دیوید هیوم و امانوئل کانت و فرانتس برنتانو یافت، اما پدیدارشناسی در مقام یک جنبش فلسفی درواقع با آثار ادموند هوسرل آغاز شد. پیرو هوسرل، پدیدارشناسی از سوی دیگران نیز پذیرفته شد و گسترش و توسعه یافت که از آن میان میتوان مارتین هایدگر، ژان پل سارتر، موریس مرلوپونتی، امانوئل لویناس و ژاک دریدا را نام برد. پدیدارشناسی، گهگاه همراستای فلسفهٔ فراروندهٔ کانتی و پساکانتی، اگزیستانسیالیسم، فلسفهٔ ذهن و روانشناسی دانسته شده است..\
کتاب آشنایی با پدیدارشناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه و روانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب آشنایی با پدیدارشناسی
برنتانو فکر میکرد که همهٔ وضعیتهای روانشناختی فقط وضعیتهای روانشناختی رویآورندگی را نمایش میدهند۱۶۶ و بدین طریق است که موضوع روانشناسی میتواند تعیین حدود شود. دکترین اندروجودی رویآوردی۱۶۷ اولیه و بدنام شدهٔ برنانتو بیان میکند که ابژه یک وضعیت رویآوردی، دقیقاً بخشی از خودِ آن وضعیت است؛ بنابراین، یک هستومندِ روانشناختیِ «درونباش» است. این موضع براساس پیرویِ برنتانو از (چیزی مانندِ) تفسیر اول از مفهومِ کانتیِ پدیدار است که در بالا ذکر شد (Crane, ۲۰۰۶).
ازآنجاکه پدیدارشناسی توصیفی است، غرض هوسرل توصیفِ (نه تشریح یا فروکاستنِ) رویآورندگی است. نظر هوسرل با نظر برنتانو تفاوت دارد؛ بدین معنا که او میاندیشید، جدای از برخی نمونههای خاص، ابژهٔ کنش رویآوردی ابژهای فرارونده۱۶۸ است؛ یعنی، ابژهٔ کنش رویآوردی بیرون از خودِ کنش است (Husserl, ۲۰۰۱:۱۲۶-۷).
«کنشهای»۱۶۹ هوسرل نباید بهمثابه افعال۱۷۰ یا حتی فعّال۱۷۱ در نظر گرفته شوند. به فرض مثال از دید هوسرل یک تجربهٔ بصری، یک کنش آگاه است (هوسرل، ۲۰۰۱:۱۰۲). ابژه این باور که پاریس پایتخت فرانسه است، پاریس نیست، فرانسه است. این حرف در پیوند با اظهار فوق است که هنگامیکه پدیدارشناسان پدیدارها را توصیف میکنند، آنها چیزهای جهان را آنگونه که خود را در کنشهای آگاه حاضر میسازند،۱۷۲ توصیف میکنند، نه هستومندهای روانی.
حجم
۴۲۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۲۷ صفحه
حجم
۴۲۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۲۷ صفحه
نظرات کاربران
سلسله مقالاتی بسیار ارزشمند از بزرگان پدیدارشناسی. و ترجمه خوب علینجات غلامی کسی که دهه هاست روی پدیدارشناسی کار میکند.
سلام و وقت بخیر مترجم را بنده می شناسم. ایشان سالهاست در حوزه پدیدارشناسی و به طور خاص، پدیدارشناسی هوسرل مطالعه، تحقیق، ترجمه و تألیف می کنند. ضمن اینکه خود ایشان متفکری صاحب نظر هستند. ترجمه های ایشان پیچیدگی بی سبب
ترجمهی خیلی بدیه. الکی سخت خیلی روان تر میتونستن ترجمه کنن. حیف شد مقالات خوبی بودن.