کتاب درآمدی بر تاریخ جامعه شناسی شناخت
معرفی کتاب درآمدی بر تاریخ جامعه شناسی شناخت
کتاب درآمدی بر تاریخ جامعه شناسی شناخت اثری از منوچهر آشتیانی است که در انتشارات پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است.
اگر جامعه را مجموعهای از ساختها و کارکردهای نهادها و نمادهای سازمانهای اجتماعی در نظر بگیریم، که بین آنها روابط دیالکتیکی (متقابل، متعاکس، متعامل و متحرک) برقرار است، در این صورت جامعهشناسی شناخت بررسی مناسبات دیالکتیکی بین انواع گوناگون شناخت و اقسام مختلف جریانهای نمادین و نهادینشدۀ اجتماعی است.
«شناخت» (رابطۀ بین وجود و فکر) عبارتست از «جریان دیالکتیکی بین پویشهای عینی و ذهنی واقعیات و فعالیتهای نظری و عملی (تئورتیکی و پراتیکی) انسانها».
منوچهر آشتیانی، جامعهشناس ایرانی و پیرو مکتب جامعهشناسی آلمانی در این کتاب از جامعهشناسی شناخت سخن میگوید و ان را از نظر ماهوی و جایگاهش در تاریخ اندیشه بررسی میکند. سپس به جامعهشناسی شناخت در آرای اندیشمندان مهم این حوزه همچون ویلهلم یروزالم، امیل دورکهایم، ماکس شئلر و دیگران میپردازد و پس از ان جامعهشناسی شناخت در دوران جدید را بررسی میکند.در فصل پایانی و قبل از موخره نیز، بحثهای توضیحی و انتقادی این حوزه را مطرح مینماید.
خواندن کتاب درآمدی بر تاریخ جامعه شناسی شناخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پزوهشگران حوزه جامعهشناسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب درآمدی بر تاریخ جامعه شناسی شناخت
حقیقت و شناخت را جمعی از متفکران، تطبیق بین «بازتولید مفهومی واقعیت خارجی» دانستهاند. بنابراین کشف و بیان حقیقت توسط جامعه و نه فرد انجام میگیرد و ضابط درک درست آن، عمل است زیرا کارکرد۱۰۵۴ شناخت، پراتیکال بودن آن است که اینکار را جامعه در بوتۀ آزمایش اجتماعی و تاریخی خود انجام میدهد.
اما بین عقاید مربوط به حقایق، فرق وجود دارد. مهمترین عامل پذیرش اعتقاد علمی جدید در برابر ایمان قدیم، وجود امکانات عملیتر آرای علمی است. اصول مهمی که در تمام این تحولات علمی تاکنون مراعات گردیده است، این است که هر قدر جامعهای کمتر بداند و هرچه پهنۀ مفاهیم شناختی آن تنگتر باشد، بههمان میزان خلل و نواقصی در شناخت آن جامعه روی میدهد.
به هر حال شرحدادن اشتباهات و درک حقایق نسبی است و حقیقت و خطا همدیگر را برمینهند و تنها پراکسیس است که ضامن تشخیص درست میباشد. جهان واقعیات چهاربُعدی و جهان شناخت سهبُعدی است، پس برای رسیدن به شناخت بهتر باید ابعاد شناخت خود را بازتر کنیم. چون واقعیت متحرک و خلاق است، لذا شناخت مربوط به آن نیز باید متحرک باشد. برای همین هم ایدهآل اومانیستی نسبی است و مطلق نیست.
اما در بین آثار متعدد چایلد، بخشی که او در «جامعهشناسی شناخت» خود مطرح ساخته است، قاعدتا رساترین و ژرفترین توضیحی است که در این باره داده شده است و نگارنده خلاصۀ ترجمۀ بخشی از آن را در زیر میآورد. چایلد میگوید:
«بورژوازی از بدو پیدایش خود وارث آن جهانبینی عهد کلاسیک گردید که بین ذهن و ماده یا شناسنده و شناختنی، قائل به تفکیکی ژرف بود. این تفکیک که شرط ضروری هرگونه پیشروی از دیدگاه اسطورهشناختی عصر برنز شرقی (عصر مفرغ) بود، فرایند شناخت را بهصورت یک مسئله درآورد.»
یعنی: چگونه شناسنده (ذهن)، میتوانست شناختنی (عین) را که با این تفکیک از آن جدا گشته و در مقابل آن قرار گرفته بود، بشناسد. در این رهگذر مکتب تجربهگرایان نقشی منفعل برای ذهن قائل شدند: ذهن صرفا تأثیراتی را که شِمای حسی دریافت مینمایند، میداند و از این رو ذهن لوحۀ سفید و نانوشتهای است که جهان مادی در آن منعکس میشود. اما از آنجا که ثبتکردن یک کنش است، لذا ذهن را میتوان یک ماشین خودکار دانست. انسانها با پروراندن حسها به مفاهیم و افکاری دست مییابند و به نظر میرسد اذهان همۀ افراد بشر انواع یکسان و مشابهی از افکار را به وجود میآورند و این وضع میبایست ناشی از تولید جمعی این انگارهها باشد و... قوانین فکر و تفکر، تقریبا بیانگر عملکردهای این ذهن است. (چایلد)
موضوع اصلی «حقیقت و شناخت» در جامعهشناسی معرفتی، سلسلهمسائلی را برانگیخته است که ما اینجا ابتدا با شرح موضوع مهم «چارچوب»های سازندۀ آن شروع میکنیم که بسیاری از افکار مربوط به «ایدهها، شناختن و بهخاطرآوردن، تطابقیابی و اطلاعدهی، سمبلها و معانی آنها، کاراکتر پراتیک شناخت» و دیگر موضوعات را به میان میآورد.
حجم
۴۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۴۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه