کتاب آفرینش گذشته انسان
معرفی کتاب آفرینش گذشته انسان
کتاب آفرینش گذشته انسان اثری از رابرت بدناریک است که با ترجمه وحید عسکرپور در پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است.
درباره کتاب آفرینش گذشته انسان
این کتاب برای از بین بردن تمامی اسطورههایی نوشته شد که دربارۀ باستانشناسی، بهخصوص باستانشناسی پلئیستوسن (عصر یخبندان) وجود دارد. اول اینکه، نشان میدهد چیزی بهنام یک باستانشناسی جهانی واحد وجود ندارد؛ باستانشناسیهای بسیار متفاوتی برای فرونشاندن نیاز به روایاتی از گذشته که معرّف ملتها و گروههای قومی باشند جفتوجور شده است (زیرا این امر نقش اصلی باستانشناسی برجای میماند). دو یافتۀ دیگر در مورد باستانشناسی وجود دارد: در بسیاری از بخشهای جهان این رشته، اشتغالی نو-استعماری در خدمت قدرتها و دولتهای ملی حاکم برجای مانده است؛ و نیز این یافته که باستانشناسی پلئیستوسن وقتی از یک چشمانداز تاریخی در نظر آید، اندکی بیش از مجموعۀ اشتباهاتی است که بیشتر توسط دانشمندان مرتفع شدهاند تا باستانشناسان. در حقیقت، باستانشناسان مادامی که شواهد دستبالا را نیافته باشند، بهکلی در برابر این تصحیحها و اصلاح اشتباهات مقاومت میکنند.
یکی از پیامهای این کتاب که بهخصوص به مناطق غیراروپایی جهان نظیر ایران مربوط میشود آن است که ایدئولوژی استعماری در بطن باستانشناسی است. شیوۀ پیشرفت این رشته در طول دو سدۀ گذشته با نفوذ استعمارگری نشان خورده است. این رشته در این مناطق همواره زیر نفوذ ایدئولوژی اروپایی و این اواخر آمریکایی قرار داشته است.
باستانشناسان در مستعمرههای پیشین لازم است از این آگاهی برخوردار باشند که بخش عمدهای از آنچه بهعنوان باستانشناسی به آنها عرضه میشود تبلیغات ناسیونالیستی است و بخش دیگر آن هم طراحی شده تا مشاغل محققان فردی یا مکاتب ترویج و ترفیع یابد، نه آنکه فهم بهتری از گذشته حاصل شود. باستانشناسانی که در جستوجوی روشنیبخشی به رویدادهایی هستند که واقعاً در گذشته اتفاق افتاده باید هشیار باشند که بیشتر آنچه هماینک زیربنای این رشته محسوب میشود غیرقابل اتکاء است و پنجاه سال بعد رد خواهد شد. آنها باید نسبت به آنچه میشنوند و بهخصوص آنچه در نشریات بزرگ مدروز میخوانند مشکوک باشند و تردید روا دارند.
هدف از نگارش کتاب آفرینش گذشته انسان کمک به آنها در تشخیص اکاذیب یا پروپاگاندا در ادبیات باستانشناختی، بهخصوص آنجاست که ملتهای غربی میکوشند روایات خویش را تحمیل کنند.
بگذارید در این مورد شفاف باشیم: چارلز داروین به پدر والامقام نظریۀ تطوّر مفتخر گشته است، اما نظریۀ انتخاب طبیعی هزار سال پیش از وی و ابتدا توسط ابوعثمان عمر ابن بحرالقینانه الفخیمه البصری، مشهور به الجاحظ به فهم درآمده بود. داروین با ادبیات عربی باستانی آشنا و به این زبان مسلط بود. حتی یک سال پس از انتشار مجلد برجستۀ داروین در سال ۱۸۵۹، نظریۀ تطوّر را «نظریۀ تطوّر محمدی» میخواندند (Draper ۱۸۷۵: ۱۱۸). اما از بخت بد الجاحظ، وی انگلیسی نبود و کمتر کسی امروز او را میشناسد.
کوتاه آنکه، باستانشناسان ایرانی حق دارند ادعاهای برآمده از جانب غرب، بهویژه از مکتب انگلو-امریکن غالب را با شکوتردید بنگرند.
این کتاب که ابتدا در سال ۲۰۱۳ به زبان انگلیسی انتشار یافت، میخواهد آنها را در تفکیک ادعاهای معتبر از دیگران یاری کند. این نسخه اولین ترجمۀ فارسی کتاب است و به این امید پیشکش محققان ایرانی میشود تا به آنها کمک کند در مواجهه با اعتباربخشی به ادعاهای باستانشناختی موجود در ادبیات جهانی این رشته، شک و تردیدی سالم و بهینه روا دارند.
خواندن کتاب آفرینش گذشته انسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پژوهشگران حوزه انسانشناسی و باستانشناسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب آفرینش گذشته انسان
باستانشناسی عام جهانی، یک آرمان وهمآمیز و گونهای فانتزی برجای میماند و با این حال هنوز یک مؤلفۀ عمدۀ دیگر که موجب تقسیم این رشته به فرقههای مختلف میشود باقی مانده است. در سراسر جریان سدۀ بیستم، باستانشناسی و «پیشاز تاریخ» بهتدریج به شمار روبهافزایشی از زیرشاخههاو تخصصهابخشبندی شد. این روند در اواخر سدۀ نوزدهم و بهخصوص آنگاه آغاز شد که مفاهیم دورۀ پارینهسنگی و هنر صخرهای پارینهسنگی در اروپا جا افتاد و تقسیمبندی دورههای اصلی (اعصار سنگ، مفرغ و آهن پیشنهادی کریستین تامسن که ابتدا در ۱۸۱۹ منتشر شد) مقبولیت عام یافت. همزمان با پایان سدۀ بیستم، تعداد قابل توجهی از باستانشناسیهای حرفهای بهسرعت ایجاد شد. «اختاپوس باستانشناسی» (Lorblanchet ۱۹۹۲) طیف گستردهای از «تخصص»ها را در بر گرفت که از تطوّر هومینینهای پلیوسن تا باستانشناسی تاریخی، از مُهرشناسی تا «زبالهشناسی» را شامل میشد. این باستانشناسیهای دکهای موضوعمحور، هر زمان بیشازپیش، از تقسیمات مبتنی بر مبنای نظری، تفکیکناپذیر میشدند. بسیاری از این تخصصهااز کاوش بهعنوان روش بهره نمیبردند و بسیاری، حتی شاید بیشترشان، دیگر با پیشاز تاریخ سروکاری نداشتند و صرفاً بر دورههای اخیر، از جمله دورۀ کنونی متمرکز بودند. همراه با گسترش فضاهای نفوذ این کنامها، اولویتهای آنها نیز غالباً از حوزۀ اصلی باستانشناسی فاصله گرفت. برای مثال باستانشناسی دریایی یا زیر آب حالا تقریباً بهطور کامل معطوف به کشتیشکستههای مستغرق است و فعالیتهای آن بیشتر از آنکه به فهم گذشتههای انسانی دور مربوط باشد، حول محور غواصی میچرخد. نخستین کنکاشهای اقیانوسی دورۀ پلئیستوسن که یکی از جذّابترین فصول تاریخ انسان به شمار میآید، بهطور کل هیچ علاقهای را نزد باستانشناسان دریانوردی برنینگیخته است و همۀ مطالبی که در هر زبانی تاکنون به رشتۀ تحریر درآمده تنها به یک پژوهشگر، شخص من، تعلق دارد. «باستانشناسی» زیر آب حالا بهطور کامل بر ترسیم نقشه و بازیابی کشتیهای شکسته متمرکز است که بیشترشان هم به سدههای اخیر تعلق دارند. نتایج آن دربارۀ پیشرفتهای مردم باستانی اندک سخنی برای گفتن دارند و اثر ناچیزی بر افکار ما پیرامون تطوّر انسان میگذارند. در معنای علمی، این تلاشهاتنها به بارآورندۀ نتایجی پیش پا افتاده هستند
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
مباحث این کتاب غرض ورزانه است