کتاب استعاره و پارادایم های ترجمه
معرفی کتاب استعاره و پارادایم های ترجمه
کتاب الکترونیکی استعاره و پارادایمهای ترجمه نوشتهٔ پل ریکور با ترجمه مهرداد پارسا در انتشارات شوند چاپ شده است. این کتاب مقالهای است از ریکور درباره فلسفه و استعاره و فصلهایی نیز در باب دو پارادایم ترجمه و پروژه هرمنوتیکی او است. همنشینی دو ایده ریکوری استعاره و ترجمه در این مجلد بهویژه ازآنرو اهمیت دارد که بهواسطه ترسیم حرکتی از امر جزئی به امر کلی یکی از مقدمات اصلی فهم فلسفه هرمنوتیکی ریکور را فراهم میآورد و نشان میدهد که فرایند انتقالی استعاره در ذات تفکر، در عمل ترجمه به اوج یا وضعیت کلی خود دست مییابد. این گزینش و بازنشر برخی از مقالات ریکور درباره ترجمه، تلاشی است برای گشودن باب این نسبت و صورتبندی مجدد ایده تفکر در قالب استعاره و ترجمه که بهویژه در خصوص وضعیت بومی فلسفه در ایران اهمیت زیادی دارد.
درباره کتاب استعاره و پارادایمهای ترجمه
فهرست مطالب کتاب به این شرح است:
توضیح ویراستار
1. استعاره و گفتمان فلسفی/ پل ریکور/ مهدی پارسا، حسام دهقانی
2. ترجمه به مثابه چالش و منشأ سعادت/ پل ریکور/ مهرداد پارسا
3. پارادایم ترجمه/ پل ریکور/ مهرداد پارسا
4. یک «گذرگاه»: ترجمه امر ترجمهناپذیر/ پل ریکور/ مهرداد پارسا
پیوست 1: فلسفه ریکور درباره ترجمه/ ریچارد کارنی/ مهرداد پارسا
پیوست2: پدیدارشناسی هرمنوتیکی و پارادایم ترجمه/ آیلین برنان/ فائزه جعفریان
کتاب استعاره و پارادایمهای ترجمه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران فلسفه و زبانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب استعاره و پارادایمهای ترجمه
آنچه در اینجا مورد توجه ما است همین تالش مفهومی است، نه نتایجاش که آشکارا ناامیدکنندهاند. منطقیها و فالسفهی معاصر حق دارند بگویند که این تالش شکست خورده است و نظریهی قیاس چیزی جز یک شبه-علم نیست. همچنین ممکن است بگویند که این ویژگی شبه-علمی به کاربردی الهیاتی از قیاس منجر شده و این خود یک ساختار استعالیی اولیه را نشان میدهد که هستی-خداشناسی را به یک دور باطل انداخت. از نظر من، این آن چیزی نیست که اهمیت دارد. قصد من این است که نشان دهم چگونه قیاس، با وارد شدن به سپهر این مسئلهی هستی، هم ساختار مفهومی خود را حفظ میکند و هم از این ساحتی که در آن به کار گرفته شده وجهی استعالیی دریافت میکند. درحقیقت، تا جایی که توسط حوزهای که در آن به شیوهی خودش وارد آن شده، مشخص شده است، مفهوم قیاس کارکردی استعالیی پیدا کرده است. و به طور مشابه، قیاس هرگز به شعر باز نمیگردد، بلکه در نسبت با شعر نشانهی یک واگرایی خاستگاهی را حفظ میکند که با پرسش هستی چیست ایجاد شده است. در ادامه نشان خواهم داد که تمایل به این واگرایی بههیچوجه در استفادهی الهیاتی از قیاس تضعیف نشده است. انکار استعاره بهمثابهی یک قیاس نامناسب شاهدی بر این مدعا است. مهم است به این توجه کنیم که مفهوم ریاضی قیاس یک عمل ممتد تفکر را در خود متبلور ساخته است - که بههیچوجه تعریفی خالصه نیست که شخص را به پذیرش امری برساند )نسبت الف به ب مثل نسبت ج به دال است(. تعریف نهایی آن بیان راهحل یک پارادوکس است، اینکه چگونه میتوان »بر »نسبتهای ناممکن« میان برخی از ابعاد هندسی و اعداد کامل، با فروکاستن آنها به طور غیرمستقیم به مالحظاتی درباب نسبتهای کلی صرف یا به طور مشخصتر نابرابریها در اندازه، احاطه پیدا کرد. آیا نمیتوان گفت که کار مفهومی که در ضمن این تعریف انجام میشود، و نه نتایج آن، بهمنزلهی الگویی برای تفکر فلسفی اتخاذ شده است؟ در اینجا نیز بسطی از یک قطب اساساً غیرشاعرانه از طریق تضعیف معیار رخ میدهد.
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه