کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس
معرفی کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس
کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس نوشته مهدی معینزاده است. کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس را انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی منتشر کرده است. این کتاب یکی از کتابهای مجموعه پروژههای طرح جامع اعتلای علوم انسانی است.
درباره مجموعه پروژههای طرح جامع اعتلای علوم انسانی
طرح جامع اعتلا مجموعه پروژههایی به همپیوسته و مسئلهمحور است که بر مبنای منشور پژوهشگاه در سالهای اخیر مبنی بر درپیشگرفتن رهیافت بومی و کاربردیسازی علومانسانی شکل گرفته و بر پایه خردجمعی و تعاطی افکار خبرگان، نخست طی یک سال و نیم، از گذرگاه انجام فاز مطالعاتی و تدوین RFP عبور کرده سپس وارد اجرای طرحها شده است.
این طرح کلان برپایه این منطق شکل گرفت که برای بومیسازی و کاربردیسازی علومانسانی لازم است سه مقوله مهم بهصورت متمایز کاویده شوند و نهایتاً از همه طرحها تلفیق صورت گیرد.
۱. مبانی و ریشههای علومانسانی جدید ارزیابی و نقد شوند. (کارگروه مبانی)
۲. قلمرو و فرایند شکلگیری و سیر تاریخ ورود و استقرار این رشتهها در ایران نظر افکنده شود و نقد گردد. (کارگروه بازشناسی انتقادی و تاریخ)
۳. شیوهها و مظاهر کاربست آنها و تعامل این رشتهها با جامعه ایران در چرخه ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. (کارگروه کاربست)
از گذرگاه این کندوکاوها، اتصال یا عدم پیوند آن با گنجینههای میراثی و تناسب یا تغایر احتمالی آنها نسبت به نیازهای جامعه امروز روشن میشود. از سوی دیگر، این طرحها با تکیه بر میراثهای فرهنگ بومی و دینی و با پشتوانهٔ بهرهگیری از مطالعات جهانی و ملّی و بهصورت شبکه برنامه محصولگرا و همافزایانه شکل یافتهاند و با رویکرد بینرشتهای و با مشارکت محققان توانای پژوهشگاه و صاحبنظران سرآمد سطح ملّی تدوین شدهاند.
کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس یکی از کتابهای تخصصی اسن مجموعه است.
خواندن کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس
مفهوم فرونسیس، پیش از آنکه ارسطو در اخلاق نیکوماخوس به شرح و بسط آن بپردازد، تاریخچهای طولانی در زیست و تفکر یونان باستان داشته است. گوتیه در تحلیلی که از کتاب ارسطو ارئه میدهد با جزئیات به این تاریخچه پرداخته است. از آنجا که دلمشغولی به این جزئیات خارج از تکلیفی است که متن حاضر بر عهده خود میداند، علاقهمندان را به کتاب گوتیه ارجاع میدهیم. با اینهمه از نقل پارهای نکات مهم آن چشمپوشی نمیتوانیم کرد.
«فرونسیس مفهومی بسیار موسع در اندیشه یونانی افاده میکرده است؛ Phronein هم به معنای احساسکردن بود و هم اندیشیدن و مآلاً Phronesis بر هر دو مفهوم احساس و تفکر تضمن داشت.» (Gauthier, ۱۹۷۰: ۴۶۴) دموکریتوس و سقراط اما آن را به معنایی خاصتر، یعنی به مفهوم گونهای معرفت یا دانایی عملی، به کار بردند؛ به معنای قوه تمییز خیر از شر که همین معنا سرانجام در افلاطون خصلتی نظرورزانه پیدا کرد. مقصود از این خصلت نظرورزانه آن است که فرونسیس برای افلاطون معرفتی استعلایی بود که در آشنایی و الفت با مثال خیر ریشه داشت. گویی در افلاطون مؤلفه احساس در مفهوم فرونسیس مغفول نهاده شد و مؤلفه دیگر، یعنی تفکر، تمام بارِ معنایی را بر دوش کشید. میتوان ادعا کرد که فرونسیس برای افلاطون چیزی جز همان علم به کلیات، که تغییر و تبدلی در آنها راه نیست، نبود. گوتیه رأی افلاطون درباره فرونسیس را چونان هلالینی میداند که در تاریخچه این مفهوم گشوده و سپس فروبسته شد، چرا که ارسطو، پس از افلاطون، همان مفهومی را که ذیمقراطیس و سقراط پیش کشیدند اعاده کرد؛ «مفهوم فرونسیس به مثابه معرفت یا دانایی یا حکمت عملیای که اعمال را هدایت میکند و لذا همعنان با معرفت به کلیات، معرفت به امور جزئی و وسایل و وسائط رسیدن به اهداف و غایات نیز هست.»
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۰ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۰ صفحه