کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد...
معرفی کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد...
کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد... نوشتهٔ هنریت آنه کلاوسر و ترجمهٔ سیدخشایار کیافر است. انتشارات کدیور این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد...
کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد... بر اساس ایدهها و تکنیکهایی بنا شده است که به خواننده کمک میکنند تا با نوشتن اهداف و خواستههای خود، به تحقق آنها نزدیکتر شود. کتاب شامل چندین فصل است که هر کدام به یک جنبهٔ متفاوت از فرآیند نوشتن و تحقق اهداف میپردازند.
- قدرت نوشتن: این فصل به اهمیت نوشتن اهداف و تأثیر آن بر ذهن و روان انسان میپردازد. نوشتن کمک میکند تا ایدهها و خواستهها واضحتر و ملموستر شوند.
- تعیین اهداف مشخص: در این بخش، نویسنده توضیح میدهد که چگونه باید اهداف را به صورت دقیق و مشخص نوشت. اهداف مبهم کمتر احتمال دارد که محقق شوند.
- تمرکز بر نتایج مثبت: نویسنده تأکید میکند که باید بر روی نتایج مثبت تمرکز کرد و از نوشتن عبارات منفی خودداری نمود.
- استفاده از تکنیکهای تجسم: علاوه بر نوشتن، تجسم کردن اهداف نیز میتواند به تحقق آنها کمک کند. این فصل به تکنیکهایی میپردازد که میتوانند تجسم را تقویت کنند.
- موانع و چالشها: در این بخش، نویسنده به موانع و چالشهایی که ممکن است در مسیر تحقق اهداف به وجود بیایند، اشاره میکند و راهکارهایی برای غلبه بر آنها ارائه میدهد.
- موفقیتهای دیگران: نویسنده مثالهایی از افرادی که با استفاده از تکنیکهای کتاب به اهداف خود رسیدهاند، آورده است. این مثالها انگیزهبخش و الهامبخش هستند.
خواندن کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد... را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بنویس! تا اتفاق بیفتد...
«اغلب یک هدف، پس از نوشته شدن، بدون هیچ تلاش دیگری از سوی شما محقق میشود. اما «دادن نیروی اولیه» هم ضرری ندارد. هر چه خواستهای که دارید را جذابتر بسازید و هر چه با روحیه سرگرمکنندهتری به آن توجه کنید، دیگران تمایل بیشتری به ایفای نقش برای تحقق رؤیای شما خواهند داشت. من این گسترش بازیگوشانه واژه را «صیقل دادن نارگیلها» مینامم.
دانشمندان در دهه شصت میمونهایی را در یک جزیره دورافتاده ژاپنی زیر نظر داشتند که با شستن سیبزمینیهای شیرین در یک نهر، ماسهها را از روی آنها پاک میکردند. وقتی گروه میمونهایی که این کار را انجام میدهند از تعداد معینی عبور میکنند، نخستینسانهای جزیرهای دیگر نیز شروع به انجام همین کار کردند. کِن کیز جونیور این آزمایش را بهعنوان استعارهای برای مسئولیت شخصی فرد در اندیشیدن به صلح در نظر گرفت. شما هرگز نمیدانید که ممکن است شما «صدمین میمون» باشید که آگاهی جمعی را به درک توده عظیم مردم فرا گسترده کنید.
من از عبارت "صیقل دادن نارگیلها" (بهنوعی جذابتر از "برداشتن شن و ماسه از سیبزمینیها" است) استفاده میکنم تا این معنی را بدهد که چگونه فعالیت در یک ناحیه باعث ایجاد حرکت در ناحیه دیگر میشود. وقتی اشتیاق و قصد خود را با نوشتن آن نشان میدهید، چیزی شروع میشود. حکم صادر میشود.
پسرانم، جیمز و پیتر، صاحب یک شرکت طراحی گرافیک هستند و آن را اداره میکنند. آنها کارکنانی مبتکر، خلاق و خستگیناپذیر هستند و کسبوکارشان در حال رشد است. در ابتدای هر ماه، آنها یک جلسه برنامهریزی دارند که در آن اهداف خود را برای آن ماه یادداشت میکنند. سپس هر دوشنبه صبح، اهداف آن هفته را انتخاب کرده و روی تختهسیاه مینویسند. از همان لحظه، آنها میدانند که فعالیتهایشان - اغلب غیرمستقیم - این اهداف را فراهم میکند. چیزی که آنها را دائماً دلخوش میکند میزان کاری است که از منابع جدید دریافت میکنند.
پیتر و جیمز وقتی در مورد موفقیتی که در «صیقل دادن نارگیلها» دارند صحبت میکنند، خوشحال میشوند - وقتی یک حساب را به دست میآورند و حساب دیگری از جایی غیرمنتظره باز میشود. پیتر مثالی میزند:
"ما میخواستیم دادوستد بیشتری را برای شرکت گرافیکمان ایجاد کنیم، بنابراین یک خبرنامه تهیه کردیم و آن را برای مشتریان فعلیمان ارسال کردیم. تقریباً بلافاصله شروع به دریافت تماسهای تلفنی کردیم؛ اما جالب اینجاست که تماسهای تلفنی از سوی مشتریان نبود. آنها از افرادی بودند که در فهرست پستی ما نبودند. ما انرژی را بیرون میفرستادیم و تلفن شروع به زنگ زدن کرد - از مخاطبین جدید."»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه