کتاب قطار مهاراجه
معرفی کتاب قطار مهاراجه
کتاب قطار مهاراجه مجموعه خاطرات علیرضا قزوه است که مربوط به اقامت 5 ساله او در هند و سفر به شهرهای مختلف و خاطرات شیرینی است که از برخورد با آدمها داشته است. قطار مهاراجه درون مایه طنز دارد و توسط نشر سوره مهر چاپ شده است.
درباره قطار مهاراجه
کتاب سفرنامه «قطار مهاراجه» شامل 120 خاطره از سفر علیرضا قزوه به هند در دوران حضور به عنوان رایزن فرهنگی ایران در این کشور می شود. این سفرنامه شامل حضور نویسنده در شهرهای مختلف کشور هند و ارتباط او با فرهنگ و اجتماع و آدمهای هندوستان است که با نثری جذاب و طنزگونه به روایت این اتفاقات میپردازد. قزوه این بار به جای شعر به سراغ خاطرهنویسی رفته و به خوبی هم از پس آن برآمده است. خواننده در سفری که به رهبری علیرضا قزوه شروع میکند، قدم به قدم با دشواریها و جذابیتهای هند، با شیوههای تعامل با آدمها، فرهنگ مردم هند، امکانات کشور، مسیرها و وسایل حمل و نقل عمومی و... آشنا میشود.
کتاب قطار مهاراجه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب به علاقهمندان به کتابهای خاطرات، سفرنامه، شرح حال و کسانی که علاقهمند هستند راجع به کشور هند اطلاعات بیشتری کسب کنند توصیه میکنیم.
درباره علیرضا قزوه
علیرضا قزوه ۱ بهمن ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. او از ۱۸ سالگی شعر میسرود. تحصیلاتش را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و توانست مدرک کارشناسیارشد خود را در این رشته اخذ کند. قزوه از سال ۷۷ رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان شد و در سالهای بعد دانشنامۀ دکترای خود را در رشتۀ لغتشناسی از دانشگاه همین کشور گرفت. از سال ۸۶ مدیر مرکز تحقیقات فارسی در دهلی نو است. وی علاوه بر شعر، در عرصه پژوهش و سفرنامه نویسی نیز فعالیت داشته و برخی اشعارش به ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است. قزوه با نهادهای مختلفی مانند صدا و سیما، حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس همکاری داشتهاست. از آثار او میتوان به «از نخلستان تا خیابان»، «عشق علیهالسلام»، «با کاروان نیزه» و «صبح بنارس» اشاره کرد.
بخشی از کتاب
در هند، خیلی چیزها برعکس است. در ایران که باشی، میتوانی بگویی: «ما را چه به هواپیما؟! ما باید سوار همان قطار شویم.» اما در هند قطاری وجود دارد به نام «قطار مهاراجه»، که مال ازمابهتران است. قطار مهاراجه همان قطاری است که من هرگز نتوانستم سوارش شوم. آنقدر گران بود که به قول معروف به گروه خونی ما نمیخورد. ما باید میرفتیم سوار همان هواپیماهای هند میشدیم که قیمتش گاهی یکدهم این قطار هم نبود
در هواپیماهای هند تا دلت بخواهد وسایل میفروشند؛ انگار علاوه بر هواپیما، با یک فروشگاه سیار مواجه هستی. برگههایی به تو میدهند که میتوانی مثلاً فلان گوشواره و دستبند و گلوبند و عینک و دوربین و گوشی همراه و کیف و کفش را با قیمت کمتری سفارش بدهی. حتی به گمانم میتوانی خود هواپیما را هم بخری.
داشتم از قطار مهاراجه میگفتم، ناگهان از ذهنم گذشت که من چند کتاب دارم که نامشان با «قطار» شروع میشود؛ قونیه در قطار، قطار اندیمشک... و اصلاً چه عیب دارد که نام سفرنامهٔ هندم را هم بگذارم همین «قطار مهاراجه».
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
نظرات کاربران
نام قزوه باعث شد به سمت این کتاب بیایم بخرم بخوانم و به یاد بسپارم. کوتاه نوشتگی! اولین چیزی است که باعث جلب مخاطب می شود نویسنده سعی کرده نکاتی را که برای بقیه جالب است نقل کند به آن
این کتاب دربردارنده خاطرات نویسنده در برخورد با افراد مختلف در هند هست، نمیشه اسم سفرنامه را روش گذاشت چون اطلاعاتی درمورد جغرافیا و فرهنگ اون منطقه ارائه نمیکنه و چیز زیادی ازش یاد نمیگیرید
در ابتدا شاید نوشتهها خیلی ساده به نظر برسند اما کم کم ارزش و قالب آن دستتان میآید در حد خودش یعنی تکه تکه خاطرات بسیار عالی است. طنز آن هم شیرین است.
انگار نویسنده رفته جمکران و قم بهش غذای نذری نرسیده و شروع کرده کتاب نوشتن! اینهایی که نوشتی چه ربطی به هند داره حاجی!