دانلود و خرید کتاب دهکده خاک بر سر فائضه غفار حدادی
تصویر جلد کتاب دهکده خاک بر سر

کتاب دهکده خاک بر سر

امتیاز:
۴.۳از ۱۸۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دهکده خاک بر سر

کتاب دهکده خاک بر سر، نوشته‌ی فائضه غفارحدادی، سفرنامه‌ای آمیخته به زبان طنز است. دهکده خاک بر سر، روایت هایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بی زبان است. 

درباره‌ی کتاب دهکده خاک بر سر

فائضه غفارحدادی در کتاب دهکده خاک بر سر روایت یک سفر عجیب به سوئیس را نوشته است. او این سفر را که هجده‌ماه طول کشیده است به همراه همسر، پسر چهارساله‌اش و فرزندی که در شکمش داشت، انجام داد. روایتی خواندنی و جذاب. زبان طنز فائضه غفارحدادی در سراسر کتاب دهکده خاک بر سر به چشم می‌خورد. حتی جاهایی که انتظارش را ندارید. همین ویژگی کتاب را به اثری تبدیل کرده است که صدای خنده‌تان را بلند می‌کند. سفر آن‌ها به سوئیس برای گذراندن یک دوره آموزشی بود. اما نویسنده به جای آنکه آن را ماجرایی عادی که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید، تلقی کند، با نگاه تیزبین خود، از دل آن ماجرایی بیرون آورد که نامش را دهکده خاک بر سر، روایت هایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بی زبان گذاشته است. 

کتاب دهکده خاک بر سر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن کتاب‌های سفرنامه و زندگی‌نامه لذت می‌برید، کتاب دهکده خاک بر سر را بخوانید. کتاب دهکده خاک بر سر برای دوست‌داران آثار طنز نیز، اثری جذاب و دلنشین است. 

بخشی از کتاب دهکده خاک بر سر

نمی‌شه نرین؟ پدر مادراتون طفلکین آخه. خودتون جهنم! دلشون واسه علیرضا تنگ می‌شه. نکنه این طفل معصوم رو مهدکودک بذارین‌ها. گناه داره. بچه اذیت می‌شه. حالا کجا می‌رین؟ فلانی‌ها هم رفتن سوئد. آهان سوئیس؟ فکر کردیم می‌گین سوئد. پس واسه ما ساعت و سرویس طلا هم می‌آرین دیگه. وضع خوردنی چطوریه اون‌ور؟ گوشت حلال هست؟ نون لواش هست؟ برنج هست؟ چای هست؟ قند هست؟... پفک هست؟! نمی‌دونین؟ دوستی آشنایی کسی اونجا ندارین ازشون بپرسین؟ پس از هر چی یه کمی با خودتون ببرین معطل نمونین. هر چی هم لازم داشتین بگین براتون پست می‌کنیم. می‌گن پسته و زعفران و قالی ابریشم اون‌ور خیلی خریدار داره‌ها. وا...ی! حجاب چی؟ شهید نشین سر حجاب؟ زیاد دهن‌به‌دهن نشین باهاشون. می‌گن خیلی با مسلمون‌ها دشمنن. راستی مردمش چه شکلین؟ شبیه آلمانیان انگار؟ شوکت خانم پارسال رفته بود آلمان به پسرش سر بزنه می‌گفت تو فرودگاه و اینا هیچ‌جا دستشویی‌ها شیر آب ندارن. راستی شما آفتابه یادتون نره!

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۹/۰۲/۱۷

مطالعه‌‌ی سفرنامه فرصت تجربه‌ی زمان و مکانی که در اون نبودیم رو به ما میده، به خاطر همین لذت بخشه. دهکده‌ی خاک بر سر روایت فائضه غفار حدادی از اقامت یک ساله‌اش با خانواده‌ی سه‌و‌نیم نفره‌اش در لوزان سوئیس هست. به نظرم

- بیشتر
"Shfar"
۱۳۹۹/۰۵/۱۳

درود 👋🏼 خببب... از این کتاب بگم که تجربه ی جالبی بود.. اول از همه اسم کتاب که می شد ازش هر برداشتی کرد ولی در نهایت، فهمیدم اقتباس شده از یکی از بخش های کتابه....یه داستان جالب (برای من به شخصه!)

- بیشتر
takhtary
۱۳۹۹/۰۲/۱۳

فائضه غفارحدادی، نویسنده کتاب، ماجرای شوخی دانستن سفری یک ساله به سوئیس را که جدی جدی اتفاق افتاده برای ما شرح داده است. کشوری که سه زبان رسمی دارد، که هیچ یک انگلیسی نیست. و هر مسافری که بدون دانستن

- بیشتر
ar
۱۳۹۹/۰۳/۲۹

راستش اسم کتاب فکر منو به این سمت برد که نویسنده میخواد درباره بدی های کشورهای اروپایی صحبت کنه ولی فقط خوندن نمونه هم کفایت کرد که بفهمم سخت در اشتباه بودم اتفاقا نویسنده در جای جای کتاب از ذکر نکات خوب

- بیشتر
FtR
۱۳۹۹/۰۳/۳۱

سفرنامه جالبی بود‌؛ متن روان و زبان طنز نویسنده، ریاضتی رو که بقول خودش در سفر میگذروند، شیرین و شاید کمی تا قسمتی جذاب برای تجربه کردن نشون می‌داد. کنایه‌های مختصرش به‌جا بنظر میومد و زیاده‌روی ای هم در این

- بیشتر
نفیس
۱۳۹۹/۰۷/۱۴

متن خیلی روان و در عین حال گیرایی داشت ازون کتاباست که وقتی میخونی حالت خوب میشه

زهراسادات
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

طراحی جلد کتاب اصلا واسم جذاب نبود و ازخوندنش منصرف شدم چندروزبعدکه بطور اتفاقی تعریف کتاب رودیدم تصمیم گرفتم چندصفحه ای روازش بخونم،چندصفحه خوندن و زمین نداشتن کتاب همانا.. کتاب خوب و جذابی بود،تلنگرهایی روهم که در پایان بعضی داستان ها به

- بیشتر
Zeina🌸💕
۱۳۹۹/۰۸/۱۱

بجز اسم کتاب باقیش عالی بود طنز خوبی داشت که نمی‌داشت آدم خسته بشه دو کتاب رو رها کنه. من لذت بردم خدا قوت به نویسنده

جمیله
۱۳۹۹/۰۷/۳۰

سفرنامه ها و خاطرات رو دوست دارم .انگار من هم با خانم نویسنده در سفر همراهش بودم.چقدر خوب تونست از یک سال غربت و تنهایی استفاده کنه در حالیکه که میتونست مدام به همسرش غر بزنه و از نبود هم

- بیشتر
لعل
۱۴۰۰/۰۱/۲۰

سلام. کتاب خوب و تاثیر گذاری هست و پر از تجربه و واقعا فرصت لمس کردن یک دنیای جدید رو در اختیار میگذارد.

به نظرم لازم است این مهمانداران اروپایی قبل از شروع به کار، یکی دو واحد "آشنایی با آداب اسلامی" بگذرانند که این دختر ریزنقش رنگ‌پریده‌ای که مهماندار پرواز وین به ژنو است، این‌طور ضایع، درِ دستشویی را باز نکند و نخواهد که کارم را آنجا انجام بدهم. از این برخوردش و حالت مبهوتی که صورتش دارد خنده‌ام گرفته اما نمی‌دانم چطوری توضیح بدهم که نماز چیست و نمی‌شود آن را در دستشویی خواند.
"Shfar"
ولی امسال دلم گیر حضرت زینب است. کسی که می‌دانست دل حسینش برای عاقبت به خیری تک‌تک آن‌ها که در مقابلند می‌تپد و آن‌ها بی‌خبرند. پشت به کسی کرده‌اند که دلسوزتر از خودشان به خودشان است.
دختر کتابخوان
یک بار که خواستم کفش علیرضا را بپوشانم دعوا کرد که بچه چهارساله باید بتواند کفشش را خودش بپوشد. چه معنا دارد که جلویش دولا شوی! حتی بهش یاد داده‌ام، چطوری بند کفشش را هم ببندد. یک بار دیگر که ده دقیقه دیر برای بردن علیرضا رسیدم طوری دعوایم کرد که انگار بچه را سر راه گذاشته‌ام و رفته‌ام. هر چه توضیح دادم که درآمدنی حسین همه شیری که خورده بود را روی لباسم خالی کرد و مجبور شدم دوباره لباس عوض کنم، چیزی عوض نشد. همچنان می‌گفت: شما نباید دیر بیایی. همه مادرها بچه‌هایشان را برده‌اند. بچه شما منتظر شماست. این در روحیه‌اش اثر می‌گذارد. هیچ‌وقت یادش نمی‌رود که شما دیر می‌کردی و این حرف‌ها.
م.برهانی
نمی‌داند مسلمانی به عمل و عقیده است و نه وراثت و ژن.
ar
نیکول بیچاره فکر کرده به مسیحیت علاقه‌مند شده‌ایم و برای جشن آمده‌ایم. کارش برایم قابل احترام است. معلوم نیست من اگر کسی را در مسجد ببینم که مسیحی است به این گرمی از او استقبال کنم.
"Shfar"
داش‌علیِ شجاع من جلوی هر قفس می‌ایستد و با صدای لرزداری می‌پرسد: "این حیوون آدم هم می‌خوره؟" میثم هم با حوصله به او روحیه می‌دهد. طبق تئوری‌اش همه حیوانات یا علف‌خوارند یا دانه‌خوار. باید اسمم را بگذارم مادرِ پسرِ شجاع.
"Shfar"
طبق قانون مورفی درِ اصلی همیشه آخرین در است.
"Shfar"
می‌خواهید باور کنید یا نه. ولی خانه‌ها سنگی‌اند و پنجره‌ها چوبی. چشمم می‌افتد به نوشته حک شده روی سنگ بالای درِ خانهٔ بغلی. یک نوشته اسپانیاییِ رنگ و رو رفته است و یک تاریخ. ۱۷۳۵.
"Shfar"
انتهای خیابان می‌رسد به بنای عظیم "Triomph" که ناپلئون برای یادبود پیروزی‌هایش در سال ۱۸۳۳ دستور ساخت آن را داده و عاقبت هم عمرش کفاف نداده تمام شده‌اش را ببیند. فاعتبروا یا اولوالابصار.
"Shfar"
برای همه جالب است که زنان سوئیسی فقط از هشت مارس سال ۱۹۷۱ حق رأی پیدا کرده‌اند. یعنی فقط چهل سال پیش. "آنِ" ۵۵ ساله متأسف است که مادرش قبل از مرگ حتی یک بار هم حق رأی نداشته. بعد هم یکی‌یکی از ما می‌پرسد که در کشورمان زنان حق رأی دارند یا نه. از آنجا که چند نفر از اینکه زنان در ایران هم می‌توانند رأی بدهند تعجب می‌کنند، پشت‌بندش اضافه می‌کنم که حتی مادرِ مادربزرگم هم حق رأی داشته است
Husain Gh

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۶۱,۰۰۰
۵۰%
تومان