تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب تپه های لاله سرخ
معرفی کتاب تپه های لاله سرخ
کتاب تپه های لاله سرخ نوشتهٔ «غلامرضا نباتی»، «حجت ایروانی» و «سیدمحمدرضا فیض» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این ناداستان مجموعهای از خاطرات و یادداشتهای رزمندگان و فرماندهان جنگ ایران و عراق را در قالب روایتهای مستند و شخصی گردآوری کرده و تصویری نزدیک از روزهای جنگ و مقاومت ارائه داده است. این کتاب با کنار هم قراردادن این سه مجموعه روایت، تصویری چندوجهی از جنگ، مقاومت، رفاقت و ازخودگذشتگی ارائه میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تپه های لاله سرخ اثر غلامرضا نباتی، حجت ایروانی و سیدمحمدرضا فیض
کتاب «تپههای لالهٔ سرخ» که جلد ۲۳ از دفتر ادبیات و هنر مقاومت است، مجموعهای از یادداشتها و خاطرات سه رزمنده و فرماندهٔ جنگ ایران و عراق است که هر یک از زاویهای متفاوت به روایت روزهای این جنگ پرداختهاند. کتاب حاضر در سالهای پایانی دههٔ ۱۳۶۰ و پس از پایان جنگ، توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت گردآوری شده و بخشی از پروژهٔ ثبت خاطرات شفاهی و مستند رزمندگان به شمار میآید. روایتهای کتاب، از چندین عملیات مهم و زندگی روزمره در جبهه، دلتنگیها، شهادت دوستان و تجربههای تلخ و شیرین جنگ سخن میگوید. این اثر با کنار هم قراردادن یادداشتهای «غلامرضا نباتی»، «حجت ایروانی» و «سیدمحمدرضا فیض»، تصویری چندلایه از فضای جبههها و پشتصحنهٔ مقاومت را به مخاطب منتقل میکند. در کنار روایتهای میدانی، وصیتنامهها و نامههای شخصی نیز در این کتاب آمده که لحن و فضای اثر را ملموستر ساخته است. کتاب حاضر با کنار هم قراردادن این سه روایت، تصویری چندوجهی از جنگ، مقاومت، رفاقت و ازخودگذشتگی ارائه داده است.
خلاصه کتاب تپه های لاله سرخ
کتاب «تپههای لالهٔ سرخ» مجموعهای از سه بخش اصلی است که هر یک به قلم یکی از رزمندگان و فرماندهان جنگ نوشته شدهاند. «غلامرضا نباتی» با نثری جزئینگرانه وقایع عملیات «والفجر ۴» و روزهای حضور در جبهه را از نگاه یک رزمندهٔ اردبیلی روایت میکند؛ از آمادهباشها و شبهای پراضطراب تا لحظات درگیری، شهادت دوستان و مجروحیت خودش. روایت او سرشار از جزئیات زندگی روزمره، شوخیها، دلتنگیها و لحظات ناب انسانی است که در دل جنگ شکل میگیرند. «حجت ایروانی» در یادداشتهای خود بیشتر به نقش دیدهبان و مسئولیتهای اطلاعاتی و عملیاتی میپردازد. او از مأموریتهای شناسایی، هدایت آتش توپخانه، درگیری با تانکها و هلیکوپترهای دشمن و همچنین لحظات معنوی و دعاهای جمعی در سنگرها مینویسد. روایتهای او هم صحنههای نبرد و هم فضای روحی و عاطفی رزمندگان را به تصویر میکشد. «سیدمحمدرضا فیض» در یادداشتهای خود از مسئولیت فرماندهی گروهان، اعزام نیروها، مجروحیتها، عملیاتهای مختلف و همچنین دلتنگی برای خانواده و دغدغههای معنوی سخن میگوید. یادداشتهای او با وصیتنامهای عمیق و تأملبرانگیز پایان مییابد که بازتابی از باورها و آرمانهای رزمندگان آن دوران است.
چرا باید کتاب تپه های لاله سرخ را خواند؟
این کتاب با کنار هم قراردادن روایتهای سه رزمنده و فرمانده، امکان مشاهدهٔ جنگ از زاویههای مختلف را فراهم میکند. خواننده با تجربههای شخصی، احساسات، تردیدها و امیدهای رزمندگان آشنا میشود و میتواند فضای جبهه و پشتصحنهٔ مقاومت را از نزدیک لمس کند؛ همچنین حضور وصیتنامهها و نامههای شخصی، لایهای انسانی و عمیق به روایتها میبخشد و مخاطب را با دغدغههای رزمندگان آشنا میسازد. این اثر برای کسانی که بهدنبال شناخت واقعیتهای جنگ و زندگی رزمندگان هستند، منبعی از خاطرات دستاول و روایتهای بیواسطه است.
خواندن کتاب تپه های لاله سرخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب حاضر برای علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران، پژوهشگران حوزهٔ جنگ ایران و عراق، دانشجویان رشتههای تاریخ و علوم اجتماعی و کسانی که دغدغهٔ شناخت تجربههای زیستهٔ رزمندگان را دارند، مناسب است؛ همچنین برای افرادی که بهدنبال روایتهای واقعی و مستند از جنگ ایران و عراق هستند.
بخشی از کتاب تپه های لاله سرخ
«طلوع دوباره
شهید سیدمحمدرضا فیض
سهشنبه ۱۳۶۱/۱۲/۱۷ ــ دارخوین ــ انرژی اتمی ــ قرارگاه لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع)
پس از خواندن نماز برای آمادهکردن نیروها جهت مراسم صبحگاه به کانتینر محل سکونت گروهان شهید منتظر رفتم. پس از آمادهباش و شرکت در مراسم و دویدن و نرمش حدود ساعت هشت و نیم برگشتیم. حدود ساعت یازده در کلاس احکام و اخلاق، که توسط یکی از روحانیون تدریس میشد، حاضر شدم، تا ظهر که نماز خواندیم و ناهار خوردیم. مقداری از کارهای مربوط به گروهان را تا دم غروب انجام دادم. پس از نماز مغرب و عشا برای شرکت در مراسم دعای توسل و سینهزنی به مسجد پایگاه رفتم.
حدود بیست روز است که برای اعزام به خط مقدم جبهه با تعدادی از نیروهای بسیج از قم حرکت کردهایم و تقریباً هجده روز است که در این پایگاه، بین اهواز و آبادان، به سر میبرم؛ و من فعلاً مسئول گروهان شهید منتظر از گردان امام سجاد هستم.
دوشنبه ۱۳۶۲/۱/۱
صبح در اتاق فرمانده گردان جلسهای برقرار بود که شرکت کردم. چون قرار بود نیروهای مستقر در پایگاه، به جای مراسم صبحگاه، جهت شرکت در مراسم تحویل سال در مسجد باشند. حدود ساعت شش و چهل و پنج دقیقه با افراد گروهان به مسجد رفتیم و مراسم تحویل را در آنجا برگزار کردیم.
شاید فردا افراد گردان چند روزی به مرخصی بروند. برای راهانداختن کار بچهها چند ساعتی مشغول بودم.
چند سالی است که ایام نوروز را مثل خیلی از رزمندگان نتوانستهام در منزل خودمان باشم. خوب، جنگ است و حضور در جبههٔ اسلام مهمتر از همهٔ مسائل است.
سهشنبه ۱۳۶۲/۱/۱۶ ــ چهار کیلومتر داخل خاک عراق
امروز در یکی از خطوط مقدم جبههٔ جنوب ساعت پنج و نیم از خواب بیدار شدم و پس از خواندن نماز و خوردن صبحانه، داخل سنگر خودم مقداری از کارها را انجام دادم و نامهای برای قم نوشتم. شب هم به یکی از سنگرهای دیدهبانی رفتم که یکی از برادران در آنجا بود.
از دو روز پیش ترکش خمپارهای مهمان پای چپم شده و آن را مجروح کرده است. بهراحتی نمیتوانم راه بروم.»
حجم
۱۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۱۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود