دانلود و خرید کتاب لبنان زدگی سیدحسین مرکبی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب لبنان زدگی

کتاب لبنان زدگی

انتشارات:نشر آرما
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۴۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لبنان زدگی

«لبنان‌زدگی» نوشته سیدحسین مرکبی(-۱۳۶۱) است. این کتاب سفرنامه نویسنده به لبنان است و از معدود سفرنامه‌های به لبنان است که در ایران منتشر شده است. این کتاب علاوه بر جنبه‌های اجتماعی و تاریخی لبنان به وجوه فرهنگی این کشور هم می‌پردازد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

ساعت یازده با خانم صدر در صور قرار داریم. از حوالی هشت بیدار می‌شویم و مهیای حرکت. از نزدیک مدینة‌الملاهی یا همان شهربازی نیولاند ضاحیه نیم‌دربست می‌گیریم تا میدان سفارت ترکیه، پایانۀ ون‌های خطی جنوب. وقتی می‌گویم ون شما خودتان در جنگ‌زده‌ترین حالت ممکن تصورشان کنید. از آن‌ها که حتی نمی‌شود فهمید بدنه یا روکش صندلی‌هایشان چه رنگی بوده است. تا خود صور همه خوابند. اما من فقط چشم دوخته‌ام به مدیترانۀ دلربا. نمی‌توانم حتی لحظه‌ای چشم بردارم.

از وقتی یادم می‌آید از خودم پرسیده‌ام آخر سیدموسی را با لبنان چه‌کار؟! بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. لبنان مانند یک نوزاد نارس بود. هیچ تفاوتی هم با تکه‌پاره‌های دیگر عثمانی نداشت جز اینکه از همه کوچک‌تر، ناتوان‌تر و بی‌چاره‌تر بود. فقط شانزده سال از استقلال لبنان می‌گذشت. هیچ‌کدام از عوامل قدرت را نیز نداشت و هنوز که هنوز است ندارد؛ نه خاک وسیع، نه جمعیت زیاد، نه منابع زیرزمینی، نه حتی دین و زبان واحد. لبنان کشور ۵/۱ میلیونی نارس نیمه‌جانی بود با اقلیتی چند صد هزارنفری از شیعیان. بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. آخر سیدموسی را به لبنان چه‌کار؟! سیدموسی صدر، فرزند درس‌خوان زعیم حوزۀ علمیۀ قم بود. شاگرد علامۀ‌طباطبائی بود. اولین آخوند دانشگاه‌دیدۀ ایران بود. کسی بود که درس خارج را در قم با سیدموسی شبیری زنجانی و سید محمدحسین بهشتی مباحثه می‌کرد. او بود که بذر رهیافت‌های اقتصادی اسلام را در ذهن سید محمدباقر صدر، پسرعمویش کاشت که بعدها تبدیل شد به اقتصادنا. سیدموسی صدر امید قم بود. اگر قم می‌ماند... ولش کن، حالا که نماند.

maryhzd
۱۳۹۷/۰۷/۲۳

خواندنش خیلی لذت بخش بود... کوتاه و بی تفصیل؛ البته نه به اندازه نویسنده، بلکه در حد خودم مطالعه و علاقه به حزب الله و امام موسی صدر داشتم و البته همه ی اینها جدا از «خود لبنان» بود. اما شاید

- بیشتر
معین
۱۳۹۶/۱۰/۱۹

این کتاب بیشتر از یک سفرنامه توصیفی، یک سفرنامه‌ی سیاسی مذهبی است. این اثر به لحاظ روایت دیدگاه کاملا متفاوت و مشتق شد از نگاه سید موسی صدر و آنچه در لبنان و خاصه در حزب الله جاری است بسیار ارزشمند

- بیشتر
چه گوارا
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

پرازتناقض ! به صراحت می گوید شیعه در لبنان اقلیت است مثل تمامی اقلیت ها و بعد با ایران مقایسه می کند از همه چیز امام موسی صدر می گوید اما کلمه ای از اینکه ایشون اولین گروه نظامی شیعه

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۸۴۶۷
۱۴۰۰/۰۱/۰۶

کتاب تفکربرانگیزی است و خواندنش رو توصیه میکنم. هر چند نوع نگاه نویسنده در جاهایی حرصم را درآورد! نگاه انتقادی راوی به ایران در مقایسه با لبنان در خلال این سفر خیلی خوب است و باعث شد جنبه‌هایی از اسلام

- بیشتر
م.ف
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

برای اینکه بیشتر با لبنان آشنا شید کتاب خوبیه! احتمال زیاد بعد خوندن این کتاب دیدتون نسبت به لبنان و مردمش عوض میشه.البته فقط و فقط یه سفرنامه از لبنان نیس، بلکه نویسنده راجع به خیلی چیزها حرف میزنه...هر اتفاقی

- بیشتر
محمد
۱۳۹۶/۰۴/۰۶

بسیار کتاب جذاب و دلنشین بود تفاوت های فرهنگی ایران و لبنان را در خلال سفر نامه بیان کرده بود و هم اطلاعات خوبی از لبنان ارایه کرد و هم نقدی بر مشکلاتی که در ایران با آن رو به رو

- بیشتر
منتظر
۱۳۹۹/۰۱/۱۰

نویسنده زیادی لبنان‌زده شده. همه چیز آنجا خوب است و در ایران ما همه چیز به هم ریخته.

Mohammad Mahdi Mehrghasemi
۱۳۹۶/۰۷/۱۶

این کتاب برای همه افراد مناسب از کسانی که نجات را جز در غرب زدگی نمیبینند تا کسانی که افکار متحجرانه دارند و هیچ چیزی جز افکار خودشان را قابل قبول نمیدانند ،این بیان حقیقت امروز ماست

سپیده دم اندیشه
۱۴۰۱/۰۱/۱۲

《بسم الله الرحمن الرحیم 》 یک سفرنامه بسیار جذاب از لبنان برای آشنایی با کشور های دیگر سفرنامه کار ساز تر از دانشنامه ها است! دانشنامه ها اطلاعات خشک را جمع کرده اند سفرنامه ممالک اجنبی را از عینک افراد مختلف

- بیشتر
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
۱۳۹۹/۰۹/۱۹

به چشم سفرنامه نباید بهش نگاه کرد چون حسابی سرخورده می شید.

مشکل این است که هنوز انسان نشده مسلمان شده‌ایم و هنوز مسلمان نشده شیعه.
Laya Sadegh
خدا در گِل این خانواده ادویۀ دیگری زده است.
Amir Mousawi
پیش از سفر به لبنان ماه‌ها سؤالی در ذهن داشتم. سؤال از زندگی در جامعۀ بدون دین و اقتصاد بدون نفت. این هر دو عنصر آن‌چنان در تاروپود زندگی ما رسوخ کرده‌اند که تصور دنیای فاقد آن‌ها ذهن ایرانی را به زحمت می‌اندازد. فی‌المثل کسی که در جزیره‌ای در قلب آفریقا به دنیا می‌آید برای چه زندگی می‌کند؟ برای چه می‌کوشد؟ چقدر باید عرق بریزد تا به اندازۀ گذران زندگی‌اش درآمد داشته باشد؟ روش تغییر شأن اجتماعی و اقتصادی‌اش چیست؟ و البته این سؤال که یک مبلغ دینی در چنان جامعه و اقتصادی چگونه رفتار می‌کند؟ امروز در ایران پاسخ همۀ این سؤالات در تعهد به نظام و تقرب به نفت خلاصه می‌شود. و به خاطر همین است که نسبت به هرگونه خلاقیتی استغنا وجود دارد؛ البته جز خلاقیت در ایجاد سازمانی جدید برای اخذ بودجه و ارشاد خلق‌الله!
1258580
بی‌چاره‌ها خیال کرده‌اند زندگی در زندگی و آسانی در آسانی است. نمی‌دانند زندگی در مرگ و آسانی در سختی است. نمی‌فهمند شهیدان، زیادت را در نقص و حیات را در فنا می‌جویند.
Laya Sadegh
روزی یک خبرنگار غربی فاش‌گو و جسور و هوشمند از سیدحسن نصرالله پرسید: شما مبارز راه آزادی هستید؛ اما چرا برای آزادی مردم از تفکر تمامیت‌خواه یگانه‌پرستی مبارزه نمی‌کنید؟ سید خنده‌ای کرد و پاسخی در ظاهر بی‌ربط داد: ما معتقدیم آفرینندۀ دین همان آفرینندۀ انسان است و این دو مطابق و هماهنگ هستند. پیش‌فرض ناگفتۀ سؤال آن خبرنگار این بود که دین زائده یا نقیصه‌ای‌ست که بر انسانیت تحمیل می‌شود. یعنی دو فرض وجود دارد: دستورات دینی یا با نگاه محض انسانی توجیه‌پذیر نیستند و زائد بر انسانیت‌اند یا فقط با چشم‌پوشی‌کردن از بخش‌هایی از انسانیت توجیه‌پذیرند
من
خودرویی را فرض کنید که سویچش گم شده است. حکماً نشستن در آن اتلاف‌وقت، فشردن پدال گازش بی‌فایده و بستن کمربند در ماشینی که قرار نیست حرکت کند، زحمت اضافی است. آن ماشین را می‌توان فقه، پدال گازش را نماز و کمربند را حکمی متعالی همچون حجاب یا غض‌بصر در نظر گرفت. فقه بدون غایت دقیقاً همین‌قدر بی‌معناست. اینکه این وسط پلیسی سبز شود و شما را به خاطر نبستن کمربند در خودرویی که سال‌هاست سویچش گم شده جریمه کند هم حکما شوخی تاریخ است. این یعنی حتی آن پلیس هم فلسفۀ کل این دستگاه را نفهمیده. فقط در کتاب آئین‌نامه خوانده کسی را که کمربند نداشت باید جریمه کرد. گویی مقولۀ حرکت این ماشین در طول دوران به فراموشی سپرده شده است. ایندیویژوآلیسم غربی و منفعت‌گرایی شخصی همان پدرسوخته‌ای است که سویچ خودروی ما را قورت داده و این دستگاه ظریف و مقدس را بی‌معنا کرده است.
Gh.
آفتاب حقیقت از چراغ کلمات بی‌نیاز است
سپیده دم اندیشه
«خدا بعضی از شما را در روزی بر بعضی دیگر فزونی داده است؛ ولی کسانی که فزونی داده شده‌اند حاضر نیستند روزی خود را به زیردستان خود بازدهند تا در آن باهم مساوی باشند. آیا نعمت خدا را انکار می‌کنند؟ (نحل، ۷۱)»
Laya Sadegh
شبکه‌های اجتماعی خارج از ایران اصلاً جنبۀ امنیتی ندارند. بخشی از هویت فرد هستند؛ مثل ایمیل در ایران. عجیب است ما مهم‌ترین مدارک و مکاتباتمان را از طریق میل‌سرویس‌های آمریکایی ردوبدل می‌کنیم؛ اما نوبت به شبکه‌های اجتماعی که می‌رسد رگ غیرت امنیتی‌مان بالا می‌زند
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
چندین عکس تمام‌رنگی از زنان آرایش‌کردۀ بی‌حجاب روی پنجره‌های تمام سفید مغازه دیده می‌شود. کم‌کم می‌فهمم در حوزۀ استحفاظی هم خبری نیست. یاد تابلوی مغازه‌ای در قم می‌افتم که روی پاپیونی که در عکس بود، برچسب چسبانده بودند و من که شب از آنجا می‌گذشتم می‌توانستم پاپیون را از زیر نور مهتابی‌های پشت بنر ببینم؛ گرچه حدس‌زدنش هم در روز کار سختی نبود. و حالا عکس این زنان در قلب ضاحیۀ حزب‌الله؟
سپیده دم اندیشه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان