کتاب زخم داوود
معرفی کتاب زخم داوود
کتاب زخم داوود نوشتهٔ سوزان ابوالهواء و ترجمهٔ فاطمه هاشم نژاد است و نشر آرما آن را منتشر کرده است. این کتابِ پرفروش فرانسه را سوزان ابوالهوی نوشته که نویسندهٔ فلسطینی ساکن آمریکاست و خودش اشغال را تجربه کرده است. او در این رمان زندگی چهار نسل از یک خانوادهٔ فلسطینی را در دل سیر وقایع تاریخی این سرزمین روایت میکند.
درباره کتاب زخم داوود
نویسندهٔ کتاب، سوزان ابوالهوا، یک عرب فلسطینی ساکن آمریکاست. داستان از زاویهای متفاوت به فلسطین و ساکنان آن (چه یهودی و چه عرب) نگاه میکند. نگاه همدلانهٔ نویسنده به تمام شخصیتهای داستان و روایت جزئیات زندگی هر کدام خواننده را در فضایی بیطرفانه قرار میدهد.
در این رمان زندگی در سایهٔ جنگ جدی روایت میشود و مرگی که هر لحظه و هر روز در یک قدمی انسان قرار دارد، عشق، دلبستگی، خانواده و حتی امید را پررنگتر میکند. روایت صادقانه و گرم نویسنده از مردمی که برای زندگیکردن میجنگند و احساسی که کتمان نمیشود، داستان کتاب را برای همه، حتی کسانی که قدر آرامش روزهای معمولیشان را نمیدانند، دلپذیر و خواندنی میکند.
از آنجا که داستان اصلی به زبان انگلیسی نوشته شده است، بهراحتی نمیتوان جایگاه آن را در ادبیات عرب مشخص کرد.
با این حال، کتاب با نام اصلی صبحگاهان در جنین به بیست و شش زبان زنده دنیا ترجمه شده و عنوان پرفروشترین کتاب فرانسه را در سال ٢٠٠٩ از آن خود کرد. این کتاب قبل از آن در سال ۲۰۰۶ با نام زخم دیوید که در ترجمه فارسی با نام زخم داوود ترجمه شده است در روزنامه به صورت پاورقی در آمریکا منتشر شده است.
خواندن کتاب زخم داوود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمان خارجی با موضوع فلسطین پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زخم داوود
«آری پرلستین کنار دروازۀ دمشق منتظر بود. جاییکه پسرها چهار سال پیش برای اولینبار همدیگر را دیده بودند. پدر آری پروفسوری آلمانی بود که از دست نازیها به بیتالمقدس فرار کرده بود و با همسر و پسرش در خانۀ کوچکی زندگی میکرد که از فلسطینیهای سرشناس شهر اجاره کرده بودند. دو پسر در ۱۹۳۷، پشت گاری میوههای تازه و قوطیهای روغن مغازۀ بابل آموند دوست شده بودند.
حسن روی سکوی مغازه نشسته بود و کتاب شعری به عربی میخواند. پسر یهودی کوچکی با چشمهای بزرگ، لنگلنگان بهطرفش رفت. تیشرت قهوهای پارهای پوشیده بود و گوجۀ قرمز بزرگی داشت که با چاقوی جیبی دو نصف کرده بود. نصفش را گاز میزد و نصفش را به حسن تعارف کرد.
***
هرچند حسن از نظر جسمی خوب رشد کرده بـود، اما در دوازدهسالگی پسر مریضی بود که ریههایش با هر بار نفسکشیدن به خس خس میافتاد. دردی که از نفسکشیدن حس میکرد، او را از گروه پسران خشنِ هم سنوسالش دور نگه داشته بـود. ازطـرف دیـگـر، نرمخویی و دلرحـمـی آری هم باعث تمسخر همکلاسیهایش بود. در هر دو نفر حالتی از عقبنشینی و تسلیم وجود داشت که آنهـا را به همدیگر و به دیگران میشناساند. هر دو تنها بودند و هر دو در ایام جوانی و در زبان و دنیای خودشان، دنبال پناهگاهی بین کتابهای شعر و داستان و فلسفه میگشتند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
نظرات کاربران
هیچ کجای کتاب، نوشته ای مبنی بر حقیقی بودنِ شخصیت های داستان وجود ندارد، اما میدانیم که در حقیقت همه این ها و بدتر از این ها هم اتفاق افتاده اند و آرزو میکنیم کاش هیچ کدام واقعی نبود... کتاب، قلبتان
این کتاب رو با اشک تموم کردم :) وقتی آدممیخونه می بینه تو دنیا هیچ چیزی برای موندن نیست.. هیچی.. از دست می دی و این زمانه که فقط کمک می کنه دردش کمتر بشه. توی دنیایی که یه دختر بچه باید آرزوهاش
سرنوشت اعضای یک خانواده که فلسطین و عشق بازگشت به فلسطین همه ی اونها رو به هم وصل میکنه. ترجمه خیلی عالی و روان بود. اگر کمی زهرماری جنسی قاطی رمان نمیکرد خیلی بهتر بود.
جملهی فاطمه به امل خلاصهی قصه بود، چیزی که این روزا تو غزه میبینیم ،عشق و ایمان و مقاومت : *بنظر من آمریکاییها نمیتونن به اندازهی ما عشق بورزند، نه چون از ما بهتر یا بدترن، برای اینکه توی امنیت
داستان عشق، امید، غم، از دست دادن ترجمه ساده و روان، قلم زیبای نویسنده، توصیف های دقیق و زیبا از فضا و حس و حال آدم ها، همه با هم باعث شده تا کتاب به شددت زیبا و دلنشین باشه با این
بی نهایت کتاب زیبایی بود
قلم ساده و قابل فهم، ترجمه خوش خوان، و داستان ِ همیشه واقعی فلسطین ِ عزیز و غریب و تنها... فقط به نظرم زخم دیوید، خیلی وجه تسمیه خوبی نداشت!
اخ از غم و اندوه این کتاب، اخ از این دنیای پست و بی رحم. این کتاب همراه با یه موسیقی بی کلام منا تو دنیایی از غم و تاریکی غرق کرد، هر صفحش رو با بغض تموم میکردم و
با اینکه میدونی داستانه اما مطمئنی که تمام شخصیت ها جایی توی دنیای حقیقی وجود دارن از عمق وجودت درد رو با تک تک اعضا خانواده حس می کنی نمی دونی برای کدوم شخصیت باید بیشتر ناراحت باشی امل فاطمه یوسف