کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد؛ جلد دوم
معرفی کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد؛ جلد دوم
کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد؛ جلد دوم نوشته نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس معاصر است. او در مجموعه سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد، زندگی و ابعاد مختلف شخصیتی رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) را بررسی کرده است. نسخه صوتی این کتاب را هم، همین نشر با صدای وحید یامینپور منتشر کرده است.
درباره کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد؛ جلد دوم
نادر ابراهیمی جلدهای اول و دوم کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد را در سالهای ۷۵ تا ۷۷ نوشته است. اگر چه کتاب سه جلدی است اما جلد سوم آن هرگز منتشر نشد و اینروزها هم که نادر ابراهیمی دیگر در این دنیا زندگی نمیکند، کسی از سرنوشت جلد سوم خبر ندارد.
کتاب حاضر جلد دوم مجموعه سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد، با نام «در میانه میدان» است که به خاطراتی از پدر امام و شکنجههای او در زندان شاهی و شهادتش، تاثیر گرفتن امام از افکار و سخنان عمهاش صاحبه خانم، دوران مبارزاتش در جوانی، حضور در حوزه اصفهان و...میپردازد.
ابراهیمی کوشیده در لابهلای اثرش که قالبی داستانی دارد، شخصیت و روش و منش امام را در دوران جوانیاش و پس از آن، در مبارزاتش علیه رژیم پهلوی بررسی کند. این اثر اولین بار در حوزه هنری و همزمان با بیستوپنجمین سالگرد درگذشت امام خمینی، در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.
خواندن کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ معاصر و سرگذشت بزرگان تاریخی به ویژه دوستداران امام خمینی (ره).
درباره نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. پیوستن او به یک سازمان سیاسی باعث شد تا بارها دستگیر و زندانی شود. ابراهیمی در زندگی خود به کارهای بسیار زیادی پرداخته است که شرح مفصل آن را در کتاب ابوالمشاغل نوشته است. نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کردهاست. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک سخنوران ایرانی بهشمار میرود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. وی همچنین در زمینه ادبیات کودک و بازسازی افسانههای قدیمی هم دستی بر آتش داشت و بسیاری از کارهای او، جوایز مختلف جهانی را برنده شدهاند.
نادر ابراهیمی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، در تهران دار فانی را وداع گفت.
بخشی از کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد؛ جلد دوم
آنگونه، هزار سال ـ شاید بیش ـ در خدمتِ مرادِ کهنسالِ نوخاستهی خویش ، کنار آن آتش که مرگ را نمیدانست، نشستیم، و آنگاه من آهسته به پیرِ تاریخِ وجود گفتم: «ای شیخ، آیا ماندنْ بس نیست؟» گفت: چرا...
یک شبانهروزِ خدایی نشستنْ کافیست. اینک برویم و باز به گفتوگو در بابِ خداییِ خدا بپردازیم. و به دیگری فرمود: بار دیگر به خاطرت میآورم که خدا داشتن خوب است و به فقرِ کُفر گرفتار آمدن، بَد. خدا، نَفْسِ خوبی است، و خوب است نَفَسی ـ حتّی ـ از نَفْسِ خوبی را در جسم و روح خویش داشتن. پس، آخرین سخن تو این بود که چرا این وقارِ مطلق، از خطاهای آدمی به خشم میآید و نگفتی اما که چرا نباید خداوندِ ما از این همه آلودگیِ به اختیار، که انسان در آن فرو رفته، به خشم بیاید و با خشم سخن بگوید ـ با خشمی که من و تو اندریابیم و ادراک کنیم و خجل شویم؟ خدا داشتن خوب است؛ فقط به همین یک دلیل که هرگاه، انسانی بخواهد ترکِ بدیهای خویش کند و بخواهد که رستگار شود و بخواهد که از شَرِّ مَفاسدِ درونِ خویش خالص شود، قبل از هر چیز، باید خدایی داشته باشد تا بتواند به آن خدا متوسّل شود و خواهان آن، که توبهاش پذیرفته شود. بدون خدا، جبرانْ محال است، توبه محال است، تبدیل، محال: تسلیحِ اخلاق، گزینشِ راه راست، پرهیز از طریقِ کج... بدون خدا، انسان هرگز فریاد نمیکشد: خُدایا، یاریام کُن تا خویشتن را از چاهِ مفاسد بیرون بکشم و در پرتو آفتابِ طهارت بنشینم...
ـ باز باید که بیندیشم.
ـ بیندیش! بیندیش! تا هر زمان که فرصتی برای تفکّر هست تن به تفکّرِ عمیق بسپار! اما هرگز فراموش مکن که همهی آنچه تو گفتی، در بابِ مشقّاتِ الهی و طلبْکاری ما از خداوند، در واقع، طلبهای انسان از انسان است؛ نه بدهکاریهای خداوند به انسان.
ـ اگر تواناییهای بینهایتِ خداوند را نادیده بگیریم، آری.
ـ به هیچ حالْ نادیده نگیریم، بَل بپذیریم که یکی از بینهایتْ تواناییهای خداوندگارِ ما، بخشیدنِ ارادهی انتخاب، قدرت حرکت و تفکّرِ منطقی به انسان بوده است، و آن انسان است که در حقِ خویش بد میکند؛ در عین حال که بَد را میشناسد و بر مصیبتِ حضور آن آگاه است. انسان، در حقِ همنوعِ خویش ظلم کرده است؛ در عین حال که عدل را، در جوارِ ظُلم، به تمامی میشناسد. آیا چنین نیست؟
ـ اگر از تواناییهای نامحدودِ خدا، توقّعی محدود داشته باشیم، آری.
ـ به هیچحال توقّعمان را محدود نکنیم، بل بپذیریم که خداوند بخشی از این تواناییها را به ما بخشیده است و خود به نظارت نشسته است. در این حال، پیامبران خدا، فقط و فقط، رسولانِ اخلاق بودهاند: رسولانِ شرف، عدل، مهر، ایمان... و طبیعی بوده است که انسانهای مسلط اما بدکردار، ایشان را بیازارند. نه؟
ـ اگر خدا نخواهد که از پیامبرانِ خویش حمایت کند، آری.
ـ اگر خداوند اراده کند که انسان، با جمیعِ مسائل و مقولاتِ حیات آشنا شود و درد را با تمامیِ وُسعتش بشناسد و از بیدردیِ خویش، در لحظههایی، غرق لذّت شود و هِجر را به درستی بشناسد تا قدر وصل را به درستی بداند، این دلیلِ عدم حمایت خدا از پیامبران است؟
ـ نمیدانم..
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
این همه خوب بودن غیر قابل باوره ... هم کتابو میگم هم امامو
بسیار شیرین و دلچسب بود ... حقیقتا از خوندن این کتاب لذت بردم، و یکی از قشنگترین کتابهایی بود که خوندم 👌🏻 ( یک چیز هم داخل پرانتز بگم 😅 علی رغم اینکه معمولا کتابهای pdf کیفیت کمتری دارن، بنظرم پیدیاف بودن
کاش نسخه ی pdf نبود 😪
عالیه. حیف که ناتمام باقی موند
تازه میخوام شروعش کنم جلد اول که بسیار عالی بود👌
بسیار عالی بود بهترین کتابی هست که تا حالا خوندم ویژگی های امام رو با نثر خیلی خوبی بیان کرده
خاطره قایدی کتاب مردی فراسوی باور ما، یک کتاب عالی نه،بلکه فوق العاده است هم از جهت ایده و هم متن و صحنه پردازی هایی که شده. اقای نادر ابراهیمی قلمی بسیار روان،سلیس و در عین حال ادبی و جذاب دارند.
این کتاب عالیه جیزهایی از زندگی و شخصیت امام نوشته که کمتر جایی گفته شده.بسیار جذاب نوشته شده
خوب بود. پیشنهاد میشه قبلش جلد اول رو بخونید. بخش گفتگوهای پیر و همراهانش درباره ی دین خیلی جالب و مفیده. البته قلم نویسنده در فضاسازی ها و حتی گفتگوها بسیار شاعرانه و تأمل برانگیزه و به همین دلیل متن
بنظر من در متن کتاب زیاد از عبارات ادبی و با لحن و گویش قدیمی استفاده شده بود خیلی از قسمتهاش گنگ بود و آدم رو گیج می کرد که الان چه شخصیتی داره صحبت می کنه و نوشته ها