دانلود و خرید کتاب گمشده در ۱۳:۶۰ پویان مکاری
تصویر جلد کتاب گمشده در ۱۳:۶۰

کتاب گمشده در ۱۳:۶۰

نویسنده:پویان مکاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گمشده در ۱۳:۶۰

کتاب گمشده در ۱۳:۶۰ نوشته پویان مکاری است. این کتاب داستان انتظاری طولانی است که به سر نمی‌رسد.

درباره کتاب گمشده در ۱۳:۶۰

راوی نمی‌داند داستان از کجا شروع شده است. از روزی که خانه‌شان سوخته یا روزی که ساواک به دنبال دایی‌اش بوده است. این کتاب داستان پسری به نام عرفان هاشمی‌دهج است که مادر بزرگش او را با لهجه یزدی عرفانک صدا می‌زند. او در یکی از روزهای پرحادثه دهه ۶۰ موهبت امیری دایی‌اش را گم می‌کند.

دایی تنها همدم کودک عرفان بوده است، مردی که بعد از تمام شدن درسش در دانشگاه به خانه مادرش یعنی مادربزگ عرفان آمده و همقدم و همراه او شده است. این کتاب داستان انتظار است. انتطار برای مردی که گفته ساعت ۱۳:۶۰ می‌آید اما هیچ خبری از او نیست. نویسنده در ۲۰ فصل و با رفت و برگشت در زمان و مکان ما را به تمامشای تمام زندگی راوی‌اش می‌برد و داستانی جذاب می‌سازد.

خواندن کتاب گمشده در ۱۳:۶۰ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب گمشده در ۱۳:۶۰

چشم‌تلسکوپی می‌گوید: «این ملودی مسخره نیست قربان.»

می‌گویم: «فکر نمی‌کردم آخرین کسی که تو دنیا ببینم تو باشی!»

چشم‌تلسکوپی بدون این‌که نگاهی به من بیندازد می‌گوید: «نگران نباشید.» نمی‌شود فهمید که جمله‌ام را کامل شنیده یا نه.

می‌گویم: «به وصیت آخرم گوش کن و من رو ببر سمت ساختمون.»

چشم‌تلسکوپی انگار از سنگ ساخته شده: «لازم نیست.»

حالا مطمئنم که جملاتم را درست و رسا گفته‌ام و در جواب این لحنِ محترمانه‌ی ترسناک نصیبم شده است. مسخره است که همه‌چیز تمام شده و این چشم‌تلسکوپی احمق، مثل نوکری باوفا هنوز به آرمان‌هایش پایبند است و می‌خواهد کارم را تمام کند. از آن مسخره‌تر منم که همه‌چیزم را از دست داده‌ام و هنوز دنبال راه نجات می‌گردم. دایی‌موهبت هر بلایی که خواسته سرم آورده و هنوز هم حاضرم تا ته جهنم دنبالش بروم. همه بدبختی‌هایم با ژانگولربازی‌های او شروع شد، با بازی‌های سیاسی و انتقام‌هایش. اگر قصد او فقط زجر دادن و بدبخت کردنم بود، باز هم به این خوبی نمی‌توانست از عهده‌اش بربیاید. و من ابله، من روان‌پریش هنوز می‌خواهم تا ته همان جهنمی بروم که او پیش‌تر رفته، که هنوز با او باشم. هنوز همان پسر سیزده‌ساله‌ای هستم که در تهران بی‌دروپیکر مادربزرگش را پیچاند تا دنبال دایی گمشده‌اش بگردد.

به اعصابم فشار می‌آورم تا بتوانم دست سالمم را تکان دهم. عاجزانه التماس می‌کنم که دستم تکان بخورد. تکان می‌خورد اما نه به اندازه‌ی کافی. انگشت وسطم می‌لرزد و کم‌کم بلند می‌شود و به همراهش دستم هم تکان می‌خورد. دست چپم به‌آرامی بالا می‌آید، حالا با خیال راحت می‌توانم انگشتِ وسطِ لرزانم را در برابر تصویر کله‌ی نورانی چشم‌تلسکوپی بگیرم. مثل مگسک تفنگ.

به انتهای میدان اجساد می‌رسیم. ناله‌ها کمتر شده و صدای سوت بلندتر. کوه‌های اطراف اصفهان در دیدرس هستند، لعنت به این شانس که از اینجا نمی‌شود کوه صفه را دید. می‌توانم زمین زیر پاهای سستم را حس کنم. همین‌طور جسم سنگینی را که به آن آویزان شده است. کلاشینکفی که در دست خال‌کوبی شده گرفتار بود حالا از مگسک پاچه‌ی شلوارم را گرفته و خودش و دست بی‌صاحب را دنبالمان می‌کشد. به پژو جی‌ال‌ایکس مشکی شش‌دری که جای لیموزین استفاده می‌شود می‌رسیم. شیشه‌های کناری لیموزین با سنگ و آجر خرد شده و از ریخت افتاده. کمی آن‌طرف‌تر گشتاسب، ماشین مینا است که کاپوتش جمع شده و در دل یک ماشین دیگر فرو رفته. 

fati
۱۴۰۲/۰۶/۱۱

اصلاکتاب خوبی نبود،توصیه نمیکنم.

حجم

۱۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۱۸,۹۰۰
۷۰%
تومان