کتاب عشق و جدال
معرفی کتاب عشق و جدال
عشق و جدال رمانی عاشقانه و اجتماعی به قلم بهار صداقتیفر است که در انتشارات آئی سا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب عشق و جدال
منیژه که دختر اشراف زادهای است عشق (مهرداد) پسرعمویش را در سر میپروراند. غافل از این که مهرداد، مهر شخص دیگری را در دل دارد. در پیچ و تاب این عشق سوزان، منیژه محکوم به اتفاقی شوم میشود که سرنوشت زندگیاش به کلی عوض میشود.
خواندن کتاب عشق و جدال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دوستداران رمانهای اجتماعی و عاشقانه را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم
بخشی از کتاب عشق و جدال
منیره! کجایی د ختر منیره معلوم نیست کجا گذاشته رفته یک عالمه کار ریخته سرمان!
دخترۀ چشم سفید! مگ ر اینورا نبینمت! حالا دیگر مرا سر کار میگذاری بگذار پدرت بیاید، او بهتر میداند چه طور با تو رفتار کند!
صدای غرولند مادر همچنان در سالن میپیچید، صدای پایش با دمپایی هر لحظه نزدیک و نزدیکتر میشد.
ناگهان در اتاقم باز شد: وای اینجا که نیست! پس کجا رفته منیره کجا رفتی از دست این دختر! در به آرامی بسته شد. نفسی به راحتی کشیدم و از زیر تخت بیرون آمدم. بیصدا و آرام و خرسند از این که توانسته بودم خودم را پنهان کنم، در دلم میخندیدم.
تا چند ساعت دیگر، قرار بود برایم خواستگار بیاید. میخواستند به زور شوهرم بدهند! آنهم چه کسی حمید، پسار آقای امیری از دوستان قدیم پدرم که فکرش را هم نمیکردم با بیمحلیهایی که از من دیده بود، بازهم خواهان ازدواج با من باشد.
از انصاف نگذریم، حمید پسر خوبی است، مهندس کامپیوتر است. تحصیلاتش را به تازگی در آلمان به اتمام رسانده و به قول مادرم که میگوید حمید مرد زندگی است، پسر فهمیده و عاقلی است. البته من بارها و بارها به پدر و مادرم گفتهام که قصد ازدواج ندارم، ولی انگار آنها گوششان به این حرفها بدهکار نیست.
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه
نظرات کاربران
عالی
ساده و تکراری بود
حیف وقت
خوب بود،ایرادای هم داشت پدر دختر چی شد ناپدید شد اصلا درموردش حرف نزد