کتاب یادداشت ها
معرفی کتاب یادداشت ها
کتاب یادداشت ها اثری از ژوزه ساراماگو، نویسنده برنده جایزه نوبل ادبی است که با ترجمه مصطفی اسلامیه میخوانید. این اثر، روایتهایی کوتاه از سالهای آخر زندگی نویسنده را دربردارد که به مسائل گوناگونی، ازجمله سیاست، اجتماع، دوستیهای قدیمی و ... میپردازد.
درباره کتاب یادداشت ها
یادداشت ها مجموعه روایتهای کوتاهی از ژوزه ساراماگو است که در سالهای آخر عمرش نوشته است. این نوشتههای کوتاه خاطراتی از شهر مورد علاقهاش، لیسبون نوشته است. یاد و خاطره گفت و گوهایی را زنده میکند که با دوستانش داشته است و از نویسندگان مورد علاقهاش سخن میگوید. او در کتابها و داستانهایش، به مسائل تاثیرگذار جهان میپردازد و در این اثر هم از آنها غافل نمیشود. از بحرانهای اقتصادی و مشکلات سیاسی سخن میگوید. همچنین به موضوع مهمی میپردازد که آن روزها، در صدر اخبار بود: به قدرت رسیدن باراک اوباما.
ساراماگو در بخشی از مقدمه کتاب درباه نوشته شدن یادداشت ها اینطور میگوید: «از وقتی من و پیلار در فوریه ۱۹۹۳، ساکن لانساروت شدیم، در حالی که هنوز خانهٔ لیسبونمان را داشتیم، خواهر و شوهرخواهرم، ماریا و خاویر، که چند سالی بود آنجا زندگی میکردند، همراه لوئیس و ژوانجو، که بعد به آنجا آمدند، دفترچهای به من دادند تا یادداشتهای روزهای زندگی در جزایر قناریمان را در آن بنویسیم. فقط یک شرط گذاشتند: که من گهگاه یادی از آنها کنم.
من هرگز چیزی در آن دفترچه ننوشتم، اما به لطف همان هدیه، و نه هیچ چیز دیگر، بود که یادداشتهای لانساروت۶ آغاز شد و پنج سال دوام یافت. امروز هم خودم را در وضعیت پیشبینینشدهٔ مشابهی میبینم؛ اما این بار، نیروهای پیلار، سرجو و خاویر، که از این وبلاگ مراقبت میکنند، پشت قضیهاند. به من گفتند وبلاگستانی برایم تدارک دیدهاند و من باید در آن بنویسم ـ دیدگاهها، اندیشهها و حرفهای سادهای از این در و آن در، خلاصه هرچه به ذهنم میرسد. با انضباطی بیش از آنچه ظاهراً همیشه داشتهام، جواب دادم، بله، واقعاً، این کار را میکنم، به شرط آنکه این یادداشتها پشتکاری را نخواهد که در مورد کارهای دیگر مجبور بودهام داشته باشم. برای اینکه بدانید این شرط چه اهمیتی دارد، به من میتوانید اعتماد کنید.»
کتاب یادداشت ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
یادداشت ها را به تمام علاقهمندان به مطالعه آثار ساراماگو پیشنهاد میکنیم.
درباره ژوزه ساراماگو
ژوزه دی سوزا ساراماگو ،نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات، ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در آزیناگا دهکدهای کوچک در شمال لیسبون پایتخت پرتغال چشم به جهان گشود. او جایزه نوبل را در سال ۱۹۹۸ میلادی از آن خود کرد. ساراماگو دو سال بعد از تولدش به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. اولین رمانش با شکست مواجه شد و او تصمیم گرفت رماننوشتن را کنار بگذارد. اما بعدها با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا به شهرت رسید.
منحصربهفردترین ویژگی آثار ژوزه ساراماگو عدم استفاده از نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر میکند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده میکند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص میکند یا آن را در گیومه میگذارد و… مطلقاً میپرهیزد.
بسیاری ژوزه ساراماگو را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیرپذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمانهای آن وفادار بودهاست اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده است. از کتابهای مشهور ژوزه ساراماگو میتوان به کوری، بینایی، یادداشت ها، تکثیر شده و دخمه اشاره کرد.
ساراماگو در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب یادداشت ها
۲۳ سپتامبر: زندگینامهها
به باور من تمام کلماتی که ما بر زبان میآوریم، تمام حرکات و رفتار ما ـ چه کامل، چه ناقص ـ هر کدام میتواند به معنای قطعات پراکندهای از خودزندگینامهٔ ناخواستهٔ ما باشد که گرچه غیرارادی یا شاید درست، از این رو که غیرارادی است، در صداقت و اهمیت هیچ دستکمی از شرح مفصل زندگیای ندارد که بر کاغذ نوشته میشود. اعتقاد به اینکه هرچه ما در طول زمان میگوییم یا میکنیم، هر قدر هم که خالی از اهمیت و معنا باشد، نوعی بیان زندگینامهای است ـ و نمیتواند نباشد ـ یکبار مرا واداشت تا با جدیتی بیش از آنچه در نگاه نخست مینماید پیشنهاد کنم هر انسانی باید شرح مکتوبی از زندگیاش باقی بگذارد و اینکه این هزاران میلیون دفتر، در زمانی که دیگر روی زمین جایی نباشد، به کرهٔ ماه برده شود. این به معنای آن است که این کتابخانهٔ بزرگ، عظیم، غولآسا، پهناور، بیکرانِ هستی انسانی میباید ابتدا به دو بخش و بعد به مرور زمان به سه، چهار، یا حتی نُه بخش تقسیم شود، با توجه به اینکه در نظام خورشیدی فقط هشت سیاره است که برای مراقبت از آسیب ندیدن کاغذ اتمسفر مناسب را دارند. به تصور من شرح بسیاری از آن زندگیهای بیشماری را که ساده و عادیاند و بیش از هفت ـ هشت صفحه، یا شاید کمتر جا نمیبرند، میتوان به سیارهٔ پلوتون، دورترین سیارهٔ خورشیدی فرستاد، به جایی که بدون شک پژوهندگان بسیار به ندرت طرفش میروند.
مطمئنم وقتی زمان تدوین و تعریف ضوابط برای برپایی چنین کتابخانههایی برسد، بحثها و تردیدها پیش خواهد آمد؛ مثلاً روشن است کتابها و خاطرات آمیل، کافکا، ویرجینیا وولف، شرح زندگی سموئل جانسن به قلم بازول، خودزندگینامه چلینی، خاطرات کازانووا، اعترافات روسو و بسیاری از آثار ارزشمند ادبی و انسانی، بیچون و چرا باید در سیارهای که نگارش یافتهاند باقی بمانند تا شاهدی باشند از دورهای که این مردان و زنان به دلایل خوب و بد، نه فقط زندگی کردند، بلکه نشانی، حضوری، تأثیری نیز از خود بر جای نهادند که تا امروز باقی مانده و برای اثرگذاری بر نسلهای آتی باقی خواهد ماند. مسائلی که هنگام گزینش پیش میآید که چه باید بماند و چه به فضا فرستاده شود، ناگزیر معیارهای داوری، تعصبها، ترسها و نفرتهای جدید و قدیم، بهانههای عجیب، توجیههای دیرهنگام و همهٔ چیزهایی را در زندگی پیش خواهد کشید که ترس، یأس و رنج ـ یا به عبارت دیگر طبیعت انسانی ـ را پدید میآورد. به هر حال، من فکر میکنم بهتر است این چیزها را به حال خودشان بگذاریم. این فکر من هم، مثل بیشتر اندیشههای خوب، غیرعملی است. خوب، باشد.
حجم
۴۶۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۶۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه