
کتاب شب حقیقت
معرفی کتاب شب حقیقت
کتاب الکترونیکی «شب حقیقت» نوشتهٔ «ورونیک اولمی» و با ترجمهٔ «عاطفه حبیبی» توسط نشر چترنگ منتشر شده است. این رمان خارجی، داستانی معاصر را در بستر پاریس روایت میکند و به زندگی پسری نوجوان و مادرش میپردازد که در آپارتمانی بزرگ و پررمزوراز ساکناند. دغدغههای نوجوانی، مهاجرت، هویت و روابط خانوادگی از محورهای اصلی این اثر هستند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شب حقیقت
«شب حقیقت» اثری داستانی و معاصر از «ورونیک اولمی» است که با نگاهی موشکافانه به زندگی روزمرهٔ یک مادر و پسر مهاجر در پاریس میپردازد. این رمان در قالب روایتی اولشخص و با تمرکز بر ذهنیات و احساسات شخصیت اصلی، انزو، شکل گرفته است. فضای داستان در یک آپارتمان بزرگ و بازسازیشده در قلب پاریس میگذرد؛ جایی که انزو و مادرش لیوبا، با گذشتهای پر از جابهجایی و خاطرات تلخ و شیرین، سعی دارند جای خود را در جامعهای بیگانه پیدا کنند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای پیوسته و توصیفهای دقیق از محیط، روابط و دغدغههای شخصیتها استوار است. «شب حقیقت» با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، تنهایی، تفاوتهای فرهنگی و بحران هویت، تصویری ملموس از زندگی مهاجران و نوجوانان در جامعهٔ مدرن ارائه میدهد. این رمان با نگاهی جزئینگر و انسانی، فرازونشیبهای زندگی شخصیتهایش را به تصویر میکشد و خواننده را به دنیای درونی آنها نزدیک میکند.
خلاصه داستان شب حقیقت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «شب حقیقت» حول محور زندگی انزو، پسری نوجوان با اصالت روسی، و مادرش لیوبا شکل گرفته است. آنها در آپارتمانی بزرگ و مجلل در پاریس زندگی میکنند؛ آپارتمانی که لیوبا بهعنوان خدمتکار برای صاحبانش کار میکند و در عین حال با پسرش در آن ساکن است. انزو، پسری با اضافهوزن و روحیهای حساس، با مشکلاتی چون طردشدگی در مدرسه، احساس بیگانگی، و بحران هویت دستوپنجه نرم میکند. او مدام با نگاههای قضاوتگرانهٔ همکلاسیها و معلمانش روبهروست و در تلاش است جایگاه خود را در میان گروههای مدرسه پیدا کند. رابطهٔ انزو با مادرش، لیوبا، رابطهای پیچیده و چندلایه است؛ لیوبا زنی جوان و مهاجر است که گذشتهای مبهم دارد و برای تأمین زندگی خود و پسرش، سخت کار میکند. او تلاش میکند انزو را از آسیبهای اجتماعی دور نگه دارد، اما خود نیز با ترسها و ناامنیهایش روبهروست. فضای آپارتمان، با اتاقهای قفلشده و اشیای بهجایمانده از صاحبان خانه، نمادی از محدودیتها و مرزهای ناپیدای زندگی آنهاست. انزو در جستوجوی هویت و پذیرش، به کتابها و تخیل پناه میبرد و سعی میکند معنایی برای زندگیاش پیدا کند. او با احساسات متناقض نسبت به مادرش، دوستانش و حتی خودش روبهروست و شبها، در خلوت خود، با ترسها و رؤیاهایش مواجه میشود. روایت داستان، با توصیفهای دقیق از محیط، روابط و ذهنیات شخصیتها، تصویری زنده از زندگی مهاجران و نوجوانان در جامعهای بیگانه ارائه میدهد، بیآنکه پایانی قطعی یا راهحلی ساده برای مشکلات شخصیتها مطرح کند.
چرا باید کتاب شب حقیقت را بخوانیم؟
«شب حقیقت» با روایتی صمیمانه و جزئینگر، تجربههای زیستهٔ مهاجرت، تنهایی و بحران هویت را از زاویهٔ نگاه یک نوجوان به تصویر میکشد. این کتاب با پرداختن به روابط مادر و فرزند، چالشهای اجتماعی و روانی نوجوانان، و دغدغههای مهاجران، فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی فراهم میکند که در حاشیهٔ جامعه زندگی میکنند. توصیفهای دقیق از فضای شهری پاریس، زندگی روزمره و ذهنیات شخصیتها، خواننده را به دنیایی ملموس و پر از فرازونشیب میبرد. مطالعهٔ این رمان میتواند به درک بهتر احساسات نوجوانان، مهاجران و کسانی که با تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی روبهرو هستند، کمک کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، داستانهای مهاجرت، و روایتهایی دربارهٔ بحران هویت و روابط خانوادگی مناسب است. نوجوانان، والدین، معلمان و کسانی که دغدغهٔ درک تجربههای زیستهٔ مهاجران یا نوجوانان را دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب شب حقیقت
«آپارتمان خیلی بزرگ، قدیمی و بازسازیشده بود. ساختمانی در قلب پاریس، پشت باغهای پَلهرویال، درست کنار باغ تویلری. ایدهآلترین جای پاریس؛ جایی میان لوور و ساختمان کمدی فرانسز. منطقهای اجتنابناپذیر برای گشتوگذار توریستها. پر از آبنما و کافههای تراسدار. کتابفروشی و باغ. محلهٔ پررفتوآمدی بود، چون مردم برای رفتن به هر جایی، ناچار باید از خیابان ریوُلی رد میشدند. این خیابان عضو حیاتی پاریس بود. یک شریان بود. شریان کلمهٔ مناسبی برای این خیابان بود، چون رفتوآمد مانند خون همیشه و پرفشار در آن جریان داشت. معمولاً در هر تقاطعی اتوبوسی گیرکرده بود و ماشینها گاز میدادند و از چراغ قرمز رد میشدند. زندگی پرجنبوجوش در جریان بود. اما آن آپارتمان بزرگ جای خوبی ساخته شده بود و سروصدای رفتوآمدها در خیابان ریوُلی هیچوقت، مطلقاً هیچوقت، در آن شنیده نمیشد. حتی وقتی پنجرهها باز بود. حتی وقتی باد میآمد. آپارتمان مثل کوهی بالای یک دره بود. مشرف بر همهچیز. مصون از سروصدا و هیاهوی آن پایین. آپارتمان محصور بود و تمام تجهیزات لازم را داشت. لیوبا هر روز تمام وقتش را صرف تمیز کردن آن خانه میکرد.»
حجم
۱۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه