دانلود و خرید کتاب زندگی در جهان خودآگاه ایبن الکساندر ترجمه فرخ بافنده
تصویر جلد کتاب زندگی در جهان خودآگاه

کتاب زندگی در جهان خودآگاه

معرفی کتاب زندگی در جهان خودآگاه

زندگی در جهان خودآگاه اثر مشترک ایبن الکساندر و کارن نیوول سفر یک جراح اعصاب به عمق خودآگاهی‌اش، و درک پیوند آن با جهان هستی آگاه از خود و صاحب تفکر است.

 درباره کتاب زندگی در جهان خودآگاه

این کتاب تلاشی جاه‌طلبانه برای تلفیق علم و معنویت است، دو موضوعی که معمولاً در تضاد با هم دیده می‌شوند و به‌ندرت در کتاب واحدی به این جامعی به آنها پرداخته شده است.

 متن کتاب داستان زندگی و بیماری و کمای ایبن الکساندر است که همکارش کارن نیوول چیزهایی به آن اضافه کرده است. این عصب‌شناس برای ما از به کما رفتن خود در اثر عفونت مننژیتی حاد و بهبودی باورنکردی‌اش پس از آن می‌گوید. از این که چگونه پس از رفتنش به کما مغزش فعال بوده و به سفری شگفت‌انگیز رفته است: «وقتی که اولین بار در تخت شماره ده آی.‌ سی. یو. بیمارستان، هوشیاری کامل خود را به دست آوردم، هیچ خاطره‌ای از اینکه زندگی‌ام قبل از کما چگونه بود نداشتم. در حقیقت، هیچ خاطرهٔ شخصی از اینکه اصلاً روزی روی سیارهٔ زمین زندگی کرده بودم نداشتم! تنها چیزی که می‌دانستم سفر پرماجرای خارق‌العاده‌ای بود که به‌تازگی از آن بازگشته بودم، سفری حیرت‌انگیز در ژرفای کما، که به نظر می‌رسید ماه‌ها یا سال‌ها طول کشیده بود، هرچند که کل‌اش در هفت روز زمینی اتفاق افتاده بودند. تمام خاطراتی که تا آن زمان داشتم، از جمله باورهای مذهبی، خاطرات شخصی و دانش علمی که در طول بیش از بیست سال به عنوان جراح اعصاب به دست آورده بودم، بدون هیچ ردپایی محو شده بودند!»

برخی از مطالب فصول اولیه ممکن است برای خوانندهٔ معمولی چندان جذاب نباشد. درک کامل این مفاهیم قبل از رفتن به سراغ دیگر فصل‌های کتاب لازم نیست. بعضی از خوانندگان ممکن است مطالعهٔ فصل‌های اول را، بعد از خواندن بقیهٔ کتاب، مفیدتر ببینند. فصل ۶ تا ۱۶ اطلاعات و مثال‌هایی ارائه می‌دهند در رابطه با ابزارها و تکنیک‌های مفید برای افرادی که می‌خواهند بیشتر در مورد پیوندشان با جهان هستی و میزان اختیارشان بدانند.

 خواندن کتاب زندگی در جهان خودآگاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 پژوهشگران و علاقه‌مندان به علم عصب‌شناسی، روان‌شناسی و شناخت ذهن مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب زندگی در جهان خودآگاه

من یک جراح، یک شکاک و یک عقل‌محور هستم. بنابراین قاعدتاً آخرین نفری هستم که به شما می‌گویم علم را رد کنید. ولی، اصولاً، روش علم باید زیر سؤال بردن همه‌چیز باشد. پس شما را تشویق می‌کنم بعضی از افسانه‌ها و باورهایی را که دانشمندان حاضر، بی‌هیچ اساس موثقی، وحی مُنزل می‌دانند، از نو بررسی کنید. صدالبته علم، برای داشتن عملکردِ درست، باید به ضوابط معتبری پایبند باشد و پیوسته ارزیابی شود. ولی ساختار شناخت علمی دنیا همان‌قدر قوی است که فرض‌های بنیادینش؛ و هر خطایی در آنها منجر به مشکلات بزرگ در نتیجه‌گیری‌ها می‌شوند. یکی از این فرض‌های فراطبیعی (به فراطبیعی تعبیر می‌شود، چون ما این‌طور فکر می‌کنیم) این است که فقط جهان مادی وجود دارد ـ موضعی که در قلمرو علم به ماده‌گرایی (ماتریالیسم) مشهور است (و جسم‌گرایی یا فیزیکالیسم۱۴۸ هم خوانده می‌شود). طبق این نظریه، چیزهایی از قبیل افکار، احساسات، عواطف، باورها و آگاهی از خود، صرفاً نتایج تعدادی فرایند مادی هستند و فی‌نفسه وجود واقعی ندارند.

بنابراین علم ماده‌گرا مسلم می‌داند که مغز آگاهی را به‌صورت کاملاً جسمانی ایجاد می‌کند و چیز دیگری وجود ندارد. ماده‌گرایی قاطعانه تأکید می‌کند که هر آنچه در عمرمان تجربه می‌کنیم ـ هر غروب زیبایی، هر سمفونی باشکوهی، هر در آغوش گرفتن فرزندمان، هر تجربهٔ عاشق شدنی ـ صرفاً روشن و خاموش شدنِ الکتروشیمیایی حدود صد میلیون نورون در یک تودهٔ ژلاتینی حدوداً یک‌کیلویی است، که در حمام تاریکِ گرمی داخل کاسهٔ سر ما نشسته است. این مکتب فکری همچنین معتقد است که انتخاب‌های ما حاصل اختیارمان نیستند. بلکه صرفاً واکنش‌های الکتریکی و شیمیایی در سرتاسر ساختار پیچیدهٔ مغزند. ماده‌گرایی می‌گوید، ما چیزی بیشتر از جسم مادی‌مان نیستیم؛ لذا وقتی این جسم می‌میرد، موجودیت ما هم متوقف می‌شود.

مشکل این الگو ـ یعنی الگوی ماده‌گرایی که می‌گوید، «مغز آگاهی را به وجود می‌آورد» ـ این است، که حتی برترین متخصصان مغزِ دنیا هم نمی‌دانند که مغز چطور این کار را می‌کند. و این مشکلِ تفکر علمی امروزی به‌طور کلی است. مثل این است که بگوییم چون خورشید طلوع و غروب می‌کند، پس احتمالاً دور زمین می‌چرخد. علم عصب‌شناسی رایج هیچ چیز در زمینهٔ آگاهی نمی‌داند.

معرفی نویسنده
عکس ایبن الکساندر
ایبن الکساندر

ایبن الکساندر سوم دسامبر سال ۱۹۵۳ در کارولینای شمالی متولد شد. او از نسل خانواده‌ای تماما دانشمند، حقوقدان و پزشک بوده و خود نویسنده، سخنران و جراح مغز و اعصاب است. وی تحصیلات درخشانی با نمرات عالی در رشته شیمی، پزشکی و تخصص مغز و اعصاب در دانشگاه‌های کارولینای شمالی، دوک و مدرسه پزشکی هاروارد دارد. همچنین ۲۵ سال فعالیت در حوزه پزشکی داشته و در این مدت زمان بیش از ۱۵۰ مقاله به صورت انفرادی یا مشترک تالیف نموده و بیش از ۲۰۰ ارائه در کنفرانس‌های بین‌المللی پزشکی در سراسر جهان دارد.

Reza.M
۱۴۰۲/۰۲/۲۵

سلام. این کتاب توسط کس نوشته شده که در علوم تجربی روز شخصی شاخص و جراح مغز و اعصاب بوده و پژوهش های جالبی در این زمینه کرده، ایشان مسیحی بوده که مدتی کلا ارتباطش رو با دعا و خدا

- بیشتر
کشف، یعنی دیدن آنچه که همه دیده‌اند، و فکر کردن به آنچه که هیچ‌کس فکر نکرده است.
Dexter
اگر تصور می‌کردی که علم امری قطعی است ... خُب، اشتباه از خودت بوده است! ریچارد فاینمن (۱۹۱۸ ـ ۱۹۸۸) برندهٔ نوبل فیزیک ۱۹۶۵
🎸🍃تبسم🍃🎸
عصب‌شناسان امروزی، ابزار و تکنولوژی‌های شگفت‌انگیز بسیاری دارند که با استفاده از آنها تغییرات جسمانی در مغز را مشاهده، مستندسازی و ارزیابی می‌کنند. آن‌قدر شواهد آشکار وجود دارد که می‌توان به‌راحتی نتیجه گرفت تغییر جسمانی موجب تجربهٔ حسی شخصی می‌شود. ولی در واقع عکسش هم ممکن است درست باشد: اینکه تجربهٔ شخصی می‌تواند موجب افزایش فعالیت جسمانی مشاهده‌شده در مغز شود. این همان جایی است که چشم‌شان به‌واسطهٔ فرض‌های زیربنایی‌شان بسته شده است. یک قیاس مطلوب (که من از دکتر دین رادین، رئیس بخش تحقیقات «انجمن بین‌المللی تحقیقات نزدیک به مرگ» گرفته‌ام) این است: صِرف اینکه گل‌های آفتاب‌گردان خورشید را دنبال می‌کنند، معنایش این نیست که چرخش‌شان موجب می‌شود خورشید در آسمان بچرخد.
Reza.M
خوانندهٔ عزیز، برای این روند حیاتی هستید. جهان هستی به شیوه‌های متعدد و جذاب در حال تکامل است و شما فقط بخشی از آن نیستید ـ خودش هستید. شما جهان هستی هستید. جهان صاحب شعور و تفکری که درونش زندگی می‌کنیم خودآگاه است، و یاد گرفتن و تکامل یافتن ـ یعنی رسیدن کامل شما به این شناخت و زندگی کردنش ـ مسیری است به سوی هماهنگی کامل با تمام آنچه که وجود دارد.
mahboob
شود. ستاره‌هایی دیدم، ده برابر تعداد ستاره‌هایی که در همهٔ عمرت از زمین دیده‌ای. منظرهٔ خارق‌العاده‌ای بود. با هر چرخشی، زمین، ماه و خورشید را، که هر چند دقیقه از جلوی پنجره می‌گذشتند، می‌دیدم. عظمت و آرامش جهان هستی به شیوه‌ای کاملاً جدید مرا تحت تأثیر قرار داد ... آن بیرون، معلق بین سنگ قیمتی و آبی بزرگ زمین و ماه تاریکی که پشت سر جا می‌گذاشتیم... صحنه‌ای بی‌نقص بود. ناگهان شعورِ ژرف کائنات را حس کردم، اینکه چطور کاملاً یکپارچه و آگاه است، یک شعورِ به تمام معنا توصیف‌ناشدنی. زندگی من برای همیشه تغییر کرد».
🎸🍃تبسم🍃🎸
درست قبل از آتش زدن هیزم‌ها، در میان بُهت و شگفتی سربازان همقطارش، او به زندگی بازمی‌گردد و در ادامه به آنها می‌گوید که وقتی کسی می‌میرد، مهم‌ترین جنبه‌های زندگی‌اش را به‌صورت درس مرور می‌کند («مرور زندگی») و مهم‌ترین ویژگی‌ای که بر مبنایش داوری می‌شود، عشقی است که در مدت حضورش روی زمین توانسته به دیگران بدهد.
🎸🍃تبسم🍃🎸
علم نه‌تنها با معنویت سازگار است، بلکه منبع ژرفی از آن است. کارل سِیگِن (۱۹۳۴ - ۱۹۹۶) ستاره‌شناس امریکایی
🎸🍃تبسم🍃🎸
بزرگ‌ترین راز علم، ماهیت آگاهی است. مسئله این نیست که ما نظریه‌های بد یا ناقص در مورد آگاهی انسان داریم. مشکل اینجاست که اصلاً هیچ نظریه‌ای نداریم. در مورد آگاهی، فقط این را می‌دانیم که مربوط به سر است، نه پا. نیک هربرت (متولد ۱۹۳۶)، فیزیکدان
🎸🍃تبسم🍃🎸
قلمرو مادی چیزی نیست مگر بخش کوچکی از واقعیتِ به‌مراتب باعظمت‌تری، که بیشترش از آگاهی معمول ما پنهان است
🎸🍃تبسم🍃🎸
به قول شرلوک هولمز، «وقتی ناممکن را کنار بگذاری، آنچه باقی می‌ماند، هر قدر هم نامحتمل، حتماً حقیقت است».
🎸🍃تبسم🍃🎸
کشف، یعنی دیدن آنچه که همه دیده‌اند، و فکر کردن به آنچه که هیچ‌کس فکر نکرده است. آلبرت سنت گیورگی (۱۸۹۳ ۱۹۸۶) برندهٔ جایزهٔ نوبل در فیزیولوژی و پزشکی، ۱۹۳۷
🎸🍃تبسم🍃🎸

حجم

۴۱۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۴۱۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
تومان