دانلود و خرید کتاب صوتی دورنمای بهشت برین

کتاب صوتی دورنمای بهشت برین نوشته دکتر ایبن الکساندر و تولمی تامپکینز است. در کتاب دورنمای بهشت برین چگونگی اثبات زندگی پس از مرگ را از منظر علم، دین و مردم شرح داده شده است. در این کتاب، دکتر الکساندر «بهشت» را به عنوان یک جایگاه واقعی مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که ما چگونه آن را فراموش کرده‌ایم و بالاخره اکنون کم‌کم به یاد می‌آوریم که ما واقعاً که هستیم و مقصد و سرنوشت راستین ما چیست.

درباره کتاب دورنمای بهشت برین

دکتر الکساندر ایبن یک جراح متخصص مغز و اعصاب است که به یک بیماری لاعلاج دچار شد و هفت روز متوالی در کما بود و درحالی‌که پزشکان معالجش امکان متوقف کردن درمان او را بررسی می‌کردند، ناگهان چشمانش باز شد و از کما بیرون آمد. درمان دکتر الکساندر یک معجزه پزشکی بود، اما معجزهٔ واقعی سرگذشت او مربوط به جای دیگری است.

در مدتی که جسم او در کما بود، دکتر الکساندر به ماورای این جهان سفر کرد و موجود فرشته‌گونه‌ای او را به عوالم ژرف موجودیت فرامادی هدایت نمود و در آنجا به مشاهده و درک حضور فراگیری نائل شد و توانست با آن مبدأ ارتباط برقرار نماید.

قبل از این تجربه، دکتر الکساندر نمی‌توانست دانش خود را دربارهٔ مغز و عصب‌شناسی با اعتقاد به مفاهیمی از قبیل بهشت، خدا و روح تطبیق دهد. اما امروز او معتقد است سلامت کامل هنگامی است که ما دریابیم خدا و روح واقعیت دارند و مرگ پایان موجودیت ما نیست، بلکه تنها یک گذر است.

او برای به اشتراک گذاری تجربه نزدیک به مرگ و دریافت‌هایش از این تجربه کتاب «بهشت برین حقیقت دارد» را نوشت. بسیاری از خوانندگان در پاسخ برای او نوشتند که شرح آن ماجرا برایشان بازتاب ژرفی داشته است.

در کتاب صوتی دورنمای بهشت برین، دکتر الکساندر با همکار و هم‌قلمش پتولمی تامپکینز نگرش خوانندگان کتاب قبلی‌اش در مورد دنیای پس از مرگ را بیان می‌کند و با شگفتی نشان می‌دهد که بسیاری از این دیدگاه‌ها با نظرات پیشوایان معنوی و همچنین فلاسفه و دانشمندان هماهنگ است. واقعیت اینست که در گسترهٔ زمان و مکان‌های مختلف، اتفاق نظر و هم‌اندیشی بسیاری پیرامون سفر روح و جاودانگی آن پس از مرگ جسم وجود دارد.

شنیدن کتاب دورنمای بهشت برین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به درک عالم پس از مرگ پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دورنمای بهشت برین

چرا مردم این‌گونه داستان‌ها را برای من بازگو می‌کنند؟ پاسخ آن بسیار ساده است. من یک پزشک هستم که تجربهٔ اِن دی ئی داشته‌ام. یعنی عضو پَروپاقرص «علم متعصب» با تجربه‌ای که سبب شد باورهایم از این رو به آن رو بشوند. این تغییر باورها سبب نشد که من از جبههٔ «علم متعصب» به جبههٔ «مذهب متعصب» ملحق شوم. بلکه به جبههٔ سومی پیوستم که معتقد است، هم علم و هم مذهب مطالب آموختنی زیادی برای ما دارند، اما هیچ‌کدام تمام پاسخ‌ها را در اختیار ندارند و هیچگاه هم نخواهند داشت. باور جدید من این است که ما در معرض پدیده‌ای واقعاً نوین هستیم: پیوند معنویت با علم که سبب خواهد شد دیدگاهمان و تجربیاتمان برای همیشه دگرگون شود.

در کتاب قبلی‌ام بهشت برین حقیقت دارد۲۷ شرح دادم که چگونه به سبب ابتلا به مننژیت باکتریایی نادری، در بیمارستان بستری شدم و به مدت هفت روز متوالی در حالت کمای عمیق بودم. در آن دوره تجربه‌ای برایم پیش آمد که هنوز هم نتوانسته‌ام به طور کامل آن را جذب و درک نمایم. من به قلمروهای فرامادی۲۸ متعددی سفر کردم که هر یک از آنها شگفت‌انگیزتر از قبلی بود.

در اولین قلمرو که آن را قلمروی «دید کرمِ خاکی» نامیده‌ام، در حالت آگاهی بدوی و ابتدایی غوطه‌ور شدم که شباهت به دفن شدن در خاک داشت. اما خاک معمولی نبود، چون در اطرافم موجودات و ماهیت‌های دیگری را حس می‌کردم. گاهی اوقات صدایشان را می‌شنیدم و آنها را می‌دیدم. این وضعیت از یک جهت وحشتناک بود و از جهت دیگر آرامش‌بخش (احساس می‌کردم که من جزئی از این تاریکی آغازین هستم و همیشه هم بوده‌ام). غالباً از من می‌پرسند، «آیا آنجا جهنم بود؟‌» من گمان می‌کنم که در جهنم لااقل کمی تعامل وجود دارد، اما در آنجا اصلاً از این خبرها نبود. اگر چه در آن حالت، کرهٔ زمین را به یاد نداشتم و یا حتی نمی‌دانستم انسان چیست.