مایکل نیوتون
مایکل نیوتن روانشناس و محقق برجسته آمریکایی، ۹ دسامبر ۱۹۳۱ در کالیفرنیا متولد شد. نیوتن مدرک دکتری خود را در رشته روانشناسی و مشاوره گرفت و عضو انجمن مشاوران آمریکا بود. روش درمان او مبتنی بر هیپنوتراپی (هیپنوتیزم درمانی) بود. روشی که شاید برخی از ما به محض شنیدنش تصویر طنابی متحرک و چشمانی که قرار است به خواب بروند در ذهنمان نقش ببندد. هیپنوتیزم همیشه برای بشر موضوعی جذاب بوده است. اتفاقی که گفته میشود باعث میشود واقعیات، بیپرده خودشان را نشان دهند. نیوتن با این روش توانست به کشفیات جالبی برسد. هیپنوتیزم دریچه تازهای به زندگی او باز کرد. این روانشناس معروف، سی سال تلاش کرد و تحقیقات گستردهای انجام داد. او برای رسیدن به نتیجه هیچ عجلهای نداشت. سالها زمان صرف کرد تا نظریهای مستدل و منطقی ارائه دهد.
مایکل نیوتن در زمینه دنیایی فراتر از زندگی واقعی تحقیق کرد. او کشف کرد چطور به مردم این توانایی را بدهد تا در هنگام زنده بودن به حکمت دنیای اروح پی ببرند و بتوانند واقعیتهایی فراتر از اتفاقات زمینی ببینند.
نیوتن را به عنوان پیشگام کاوش در زندگی پس از مرگ میشناسند. شاید فکر کنید او از ابتدا پی کشف و شهود بود. به عالم ارواح اعتقادی راسخ داشت و همیشه پای ثابت مجالس احضار روح بود. جالب اینجاست که نیوتن به زندگیای جز حیات دنیا اعتقادی نداشت و نسبت به تمامی مسائل مربوط به آن بدبین بود. او اعتقادی به جهان پس از مرگ و روح انسان نداشت. در واقع احساس میکرد انسان فقط در این دنیاست که وجود دارد و پس از مرگ به نیستی کامل میرسد. اما یک اتفاق مسیر فکری، یا بهتر بگوییم مسیر زندگی او را تغییر داد.
مایکل نیوتن در مصاحبهای درباره اتفاق مهم زندگیاش چنین گفت: «مردی به من مراجعه کرد و خیلی ساده گفت: خیلی ممنون میشم اگر آسیبی رو که فکر میکنم در دوران کودکیام دچارش شدم درمان کنید. هنوز این درد با من هست و بدتر شده. نمیتونم درست بخوابم.
پرسیدم: آیا پیش پزشک رفتهای؟
گفت: بله. کلی ایکس ری گرفتم. اونها مشکل من رو روانشناختی میدونن.
خب. من طبیعتاً این مرد رو پذیرفتم. ازش پرسیدم این درد کجای بدنشه؟ توضیح داد همیشه یک جا در پهلوی سمت چپ، زیر دنده. در یک نقطه همیشگی.
اون رو به دوران کودکیاش بردم. ما مدتی در کودکی کار کردیم، ولی چیزی پیدا نشد. در آخر با ناامیدی بهش گفتم: میخوام به منشأ دردت بری. اولین باری که این درد رو حس کردی چه زمانی بود؟
او خیلی هیپنوتیزمپذیر بود و به سرعت به هیپنوتیزم عمیق رفت. ناگهان فریاد زد و من متعجب بودم که چه اتفاقی افتاده؟ اون گفت که من با سرنیزه مجروح شدم.
پرسیدم: کجا هستی؟
به نبرد «سام» اشاره کرد و فهمیدم ما در جنگ جهانی اول هستیم. او در یگان چهارم یک گروهبان بود که بعداً صحتش رو هم بررسی کردم. توضیح میداد که داره توی گل بر اثر زخم سرنیزه میمیره.
باورم نمیشد. ازش رتبه و درجهش رو پرسیدم. میخواستم بدونم آیا میتونه برگرده و به وصله روی یونیفرمش نگاه کنه و بگه که از چه بخشی است؟
بعد از این سؤال و جوابها، مداواش کردم. به بیرون کشیدمش و بالای اون آسیب قرارش دادم.
بعد از این اتفاق بود که زندگی گذشته رو پذیرفتم.»
مایکل نیوتن بعد از این ماجرا به تحقیقات بیشتری پرداخت. البته اتفاق مشابه دیگری را با خانمی که از افسردگی رنج میبرد تجربه کرد و همین باعث شد در مسیر تحقیقات مصممتر شود.
او طی نزدیک به سی سال روی تقریباً هفت هزار مورد بررسی و تحقیق انجام داد. شاید بسیاری از ما تصور کنیم با چند سال تحقیق هم میشود به نتیجه رسید، و بیشتر از آن را اضافهکاری به حساب بیاوریم؛ ولی خاصیت آدمهای موفق، پشتکار و جدیت برای رسیدن به نتیجه است. او نمیخواست نظریهای ارائه دهد که شک و شبههای داشته باشد. بنابراین عمر کاریاش را صرف رسیدن به نتیجه کرد.
نیوتن معتقد بود هدیهای عظیم به او عطا شده و کلیدی در دستش قرار گرفته که به وسیله آن میتواند به حقایق عجیب و جالبی برسد. او درک کرده بود که چیزهای زیادی در جهان وجود دارد که هنوز پی به آنها نبرده است.
کتابهای مایکل نیوتون
مایکل نیوتن پس از حدود سی سال تلاش، کار جدیدی را شروع کرد. او تصمیم گرفت تمامی تحقیقات خود را در قالب کتابهایی منتشر، و مردم را از این حقیقت عجیب آگاه کند. نیوتن شروع کرد به نوشتن و در سال ۱۹۹۴ اولین کتابش با نام «سفر روح» را منتشر کرد. کتاب «سرنوشت روح» در سال ۲۰۰۰ منتشر، و در سال ۱۳۸۵ توسط محمود دانایی به فارسی ترجمه شد. پس از آن، کتاب «زندگی میان زندگیها» نیز در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
این روانشناس و نویسنده مشهور سرانجام در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۱۶ درگذشت.
مایکل نیوتن در سال ۱۹۹۸ از طرف مدرسه ملی ترانسپرسنال هیپنوتراپیست، جایزه بینظیرترین همکاری و کمک را دریافت کرد. او همچنین در سال ۲۰۰۱ جایزه سالانه ناشران مستقل کتاب را برای کتاب «سرنوشت روح» دریافت کرد.