
کتاب خوشبختی، نسخه عملی
معرفی کتاب خوشبختی، نسخه عملی
کتاب خوشبختی، نسخه عملی با عنوان اصلی Happiness in action : a philosopher's guide to the good life نوشتهٔ آدم آداتو سندل و ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی است. انتشارات بذر خرد این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ موفقیت و خودیاری و فلسفه قرار گرفته، راهنمایی فلسفی برای زندگی معنادار است. نویسنده پرسیده «زندگی خوب چیست؟» و سپس کوشیده پاسخ خودش به این پرسش را تبیین کند. او برای این پاسخدهی از تجربیات خودش و اندیشههای فیلسوفان کهن و مدرن استفاده کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خوشبختی، نسخه عملی اثر آدم آداتو سندل
نویسندهٔ کتاب «خوشبختی، نسخهٔ عملی» که نخستینبار در سال ۲۰۲۲ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، استدلال کرده است که کلید خوشبختیْ تلاش هدفمحور نیست، بلکه ساختن یک زندگی است که خودکفایی، دوستی و ارتباط با طبیعت را در خود جای دهد. «آدم آداتو سندل» یکی از قدیمیترین پرسشهای فلسفی را زنده کرده است؛ زندگی خوب چیست؟ او با تکیه بر آرای متفکران باستان و مدرن و همچنین تجربهٔ خودش بهعنوان ورزشکاری رکوردشکن استدلال میکند که رضایت نه در دستیابی به اهداف، بلکه در ساختن سفری در زندگی است که ما را قادر میسازد تا کشمکشها و پیروزیهایمان را بهعنوان یک کل یکپارچه ببینیم. این نویسنده پاسخی شگفتانگیز به این پرسش قدیم بشری ارائه داده است.
خلاصه کتاب خوشبختی، نسخه عملی
«آدم آداتو سندل» استدلال میکند که یافتن رضایت بهمعنای رسیدن به خوشبختی که حالتی ذهنی است یا حتی به دست آوردن بزرگترین اهداف فرد نیست؛ در عوض، خوشبختی واقعی از غرقشدن در فعالیتی حاصل میشود که ذاتاً پاداشبخش است. او پیشنهاد میکند که منبع معنا از کمال یا «تمامیت» خویشتنی نشئت میگیرد که در طول سفر زندگی میسازیم. در هستهٔ اصلی روایت سندل از زندگی بهعنوان یک سفر، سه فضیلت قرار دارند که توسط تلاشهای هدفگرا و ما جابهجا و تحریف میشود؛ خودکفایی، دوستی و ارتباط با طبیعت. سندل روایتهایی روشنگرانه و خلاف شهود از این فضایل ارائه و نشان میدهد که چگونه آنها برای خوشبختی پایدار ضروری هستند. سندل برای به تصویر کشیدن دشواری زندگی بر اساس این فضایل، به ادبیات، فیلم و تلویزیون و همچنین به تعهدات و ماجراهای خودش نگاه میکند.
چرا باید کتاب خوشبختی، نسخه عملی را بخوانیم؟
نویسندهٔ این کتاب با استفاده از تجربیات خودش، فلسفه را برای خوانندگانی که به روشهای بینهایت متفاوت خود با تنش بین تلاش هدفگرا و پذیرش زندگی بهعنوان یک سفر دستوپنجه نرم میکنند، قابل دسترس کرده است.
کتاب خوشبختی، نسخه عملی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ فلسفه، موفقیت، خودیاری و افرادی که به زندگی معنادار میاندیشند، پیشنهاد میکنیم.
درباره آدم آداتو سندل
«آدم آداتو سندل» (Adam Adatto Sandel) یک فیلسوف، رکورددار گینس برای بیشترین تعداد بارفیکس در یک دقیقه و معلمی برندهٔ جایزه است؛ در واقع این نویسنده بهعنوان یک «معلم برندهٔ جایزه» (award-winning teacher) شناخته میشود. او نویسندهٔ کتاب تحسینشدهٔ «جایگاه پیشداوری: موردی برای استدلال در جهان» است. سندل در دانشگاه هاروارد تدریس کرده و دستیار دادستان منطقه در بروکلین بوده است. کتاب «خوشبختی، نسخهٔ عملی» یکی دیگر از آثار مکتوب او است.
خلاصه فصلهای کتاب خوشبختی، نسخه عملی
فصل نخست: خویشتنداری (۱)
به تصویر کشیدن مفهوم خویشتنداری بهمعنای جامع و عمیقی که فلسفهٔ کلاسیک به ما میآموزد، کار سادهای نیست. وقتی به هالیوود، سیاستهای ملی یا دنیای تجارتهای بزرگ نگاه میکنیم با نمونههای فراوانی از اعتمادبهنفس روبهرو میشویم، اما نمونههای اندکی از خویشتنداری مییابیم. تفاوت کلیدی میان این دو در تمایز میان نمایش مهارت هدفمحور در یک حوزهٔ خاص و ابراز جامعیت و تمامیت در هر لحظه از زندگی فرد نهفته است. داشتن اعتمادبهنفس یعنی اینکه بدانیم و احساس کنیم که توانایی انجام یک نقش یا تکمیل یک کار را داریم؛ خواه بازی بیسبال باشد، بستن یک قرارداد تجاری، سخنرانی، تدریس، ساخت خانه یا درمان بیمار، اما خویشتنداربودن بهمعنای درک این است که فراتر از مهارت یا کمال در یک حوزهٔ خاص، ظرفیتی وجود دارد برای تشخیص و تعریف جریان روایی زندگیمان. در این جریان، کامیابیها و ناکامیهایمان بهعنوان ماجراهایی که ما را به آنچه هستیم تبدیل میکند، از جایگاه یکسانی برخوردار است. هر چه بیشتر بهدنبال افرادی با فضیلت خویشتنداری بگردیم، بهویژه زمانی که نوبت به بررسی دقیق اهداف، اجتناب از وسواس یا رویارویی با مقاومت با متانت و روحیهٔ رستگاری میرسد، بیشتر با دوستان، آموزگاران، مرشدان یا اعضای خانوادهای همذاتپنداری میکنیم که دور از کانون توجه زندگی عمومی به سر میبرند. این افراد اغلب خارج از نورافکنهای صحنهٔ زندگی، این فضیلت را به نمایش میگذارند.
فصل دوم: خویشتنداری (۲)
ارسطو بیشتر بر اهمیت حقیقت فراتر از شهرت تأکید دارد و احتمالاً الگویی متفاوت، یعنی سقراط فیلسوف را در ذهن داشته است. سقراط برخلاف اشرافزادگان آتنی، ظاهری ساده و حتی نامتعارف داشت و بیشتر وقت خود را به پرسشگری و گفتوگو با افراد مختلف از جمله بردگان اختصاص میداد. او در گفتوگوهایش مانند بحث با برده «منون» نشان میداد که آزادی و ظرفیت واقعی یادگیریْ نه در موقعیت اجتماعی بلکه در تفکر مستقل و رهایی از قیدوبندهای عرفی است. سقراط با این رویکرد بهنوعی اشرافزادگان متظاهر جامعهاش را به سخره میگرفت و از افرادی که عرف آنها را نادان میدانست، دفاع میکرد. نویسندهٔ کتاب حاضر پیشنهاد میکند سقراط را بهعنوان الگویی برای یادگیری خویشتنداری مطالعه کنیم. آنچه درمورد او مهم است، نهفقط محتوای آموزههایش بلکه فضیلتی است که در نحوهٔ سلوک و رویاروییاش با مخالفتها و دشمنیها به نمایش میگذارد. شیوهٔ گفتوگویی افلاطون نیز این نکته را تأیید میکند. در یک گفتوگو محتوا و روش بیان آن از هم جدا نیستند. باتوجهبه سلوک سقراط میبینیم که او در برابر اضطراب شهرت، اعتبار و ترس از احمق به نظر رسیدن مصون بود. او در تعامل با افراد مختلف جامعهٔ آتن، از اشرافزادگان تا بردگان الگویی برجسته برای غلبه بر بدبیاری و حفظ خویشتنداری است که با شرح ارسطو از بزرگی روح همخوانی قابل توجهی دارد.
فصل سوم: دوستی
فلسفه به نویسندهٔ کتاب حاضر آموخته که دوستی را فراتر از همکاریهای هدفمحور یا همپیمانی ارزش نهد. همپیمانان در رسیدن به اهداف مشترک کمک میکنند، اما دوستان واقعی کسانی هستند که به ما در تعریف مسیر زندگی و غلبه بر ترسها یاری میرسانند و یادآور میشوند که زندگی تنها به موفقیتهای بیرونی محدود نمیشود. تفاوت اصلی اینجا است؛ همپیمانی بهدنبال نتیجهای ملموس است؛ درحالیکه دوستی حقیقی هدفی فراتر از خودش ندارد و ثمرهٔ آن حس قدرتمند «خود» است که از پشتیبانی متقابل ناشی میشود. ارسطو به این تمایز اشاره کرده است؛ دوستی از سر منفعت صرفاً بر پایهٔ سود و خدمات است و با تغییر منافع از بین میرود، اما دوستی مبتنی بر فضیلت بر اساس تحسین متقابل فضایل شکل میگیرد و تا زمانی که ماهیت دوستان تغییر نکند، پایدار میماند. این نوع دوستی فراتر از عدالت است و پرسش از عادلانهبودن مبادله در آن جایی ندارد. ارسطو معتقد است دوستی بهخاطر خودش خوشبختی درونی است و هیچکس زندگی بدون دوست را برنمیگزیند؛ حتی اگر همهٔ امور نیک دیگر را در اختیار داشته باشد.
فصل چهارم: دلمشغولی برای طبیعت
«آدم آداتو سندل» در پایان تحصیلاتش بهدلیل آسیبدیدگیهای جسمی و میل به فعالیت در طبیعت، از وزنهبرداری کناره گرفت. این تجربه به او آموخت که اگرچه طبیعت نمیتواند ما را مجبور کند، اما برای داشتن یک زندگی خوب باید به ندای آن گوش دهیم و با آن مذاکره کنیم. حتی در شرایط سخت مثل تجربهٔ همتیمیاش که با وجود پارگی تاندون به رقابت ادامه داد، باز هم نیاز بهنوعی سازگاری با محدودیتهای طبیعی وجود دارد. این نویسنده تصمیم گرفت مسیر ورزشیاش را بهسمت ترکیبی از قدرت و استقامت در فضای باز تغییر دهد؛ از جمله دویدن و بارفیکس. این تغییر نهتنها بدنش را به چالش کشید، بلکه باعث شد درک جدیدی از طبیعت پیدا کند و جزئیاتی را ببیند که قبلاً نادیده میگرفت. او گفته سالها وزنهبرداری نشانش داد که بهجای دیدن تلاش انسان و نیروهای طبیعت بهعنوان دو نیروی متخاصم، باید آنها را شریکانی فعال در نظر گرفت. آسیبدیدگیهای او نیز بهجای مانع، فرصتی برای خودکاوی و شناخت بهتر تواناییها و اهدافش بوده است؛ درست مانند یک گفتوگوی فلسفی.
فصل پنجم: رویارویی با زمان
تضاد بین تلاش هدفمحور و فعالیت بهخاطر خود فعالیت، ریشه در دو درک متفاوت از زمان دارد. زندگی هدفمحور بهدلیل نگاه مضطرب به آینده، از درک حال حاضر بهعنوان فرصتی برای خویشتنداری، دوستی و ارتباط با طبیعت غافل میشود. بودن در لحظه در یک سفر بهمعنای رویارویی فعال با امر ناخوانده است و حالتی پویا دارد که در آن گذشته و آینده دائماً در حال کار هستند. آینده افق گشودهای است که امکانات جدید را به ارمغان میآورد و گذشته مبدایی است که سفر ما را بهسمت ناشناختهها سوق میدهد. بدون هر یک از اینها زندگی بیجهت یا منجمد خواهد بود. برای اینکه گذشته و آینده در حال حاضر به هم برسند، نیاز به تعهد و عزم داریم. این تعهدات هستند که زندگی ما را یکپارچه میکنند و به ما امکان میدهند تا لحظهٔ بعدی را بهعنوان فرصتی برای خوداکتشافی بیحدومرز ببینیم؛ بنابراین بودن در لحظه واقعی نه صرفاً خیرهشدن به آنچه در دسترس است و نه پذیرش منفعلانهٔ محیط، بلکه تأیید همزمان رفتن و بازگشتن است؛ جایی که آغاز در پایان دوباره معنا مییابد.
فصل ششم: آزادبودن به چه معناست؟
ایدهٔ فعالیت بهخاطر خود فعالیت، برداشت ما از آزادی را به چالش میکشد. فراتر از بحث سنتی ارادهٔ آزاد و جبرگرایی. برخلاف تصور رایج که آزادی را توانایی رهاشدن از تمام تأثیرات بیرونی و انتخاب با ارادهٔ فردی میداند (مانند نقلقولِ نمیخوام محصول محیطم باشم؛ میخوام محیطم محصول من باشد)، این دیدگاه معتقد است که آزادی واقعی زمانی حاصل میشود که ما خود را درگیر جهان و روابطمان با آن بدانیم. هنگامی که هویت ما از همان ابتدا با ارتباطاتمان تعریف میشود و ما مسئول بیان این جهان هستیم، دیگر خود را در تقابل با محیط نمیبینیم، بلکه جهان به منبع تفکر و عمل ما تبدیل میشود. در مواجهه با زیبایی طبیعت یا نیاز یک دوست، حس ما از خویشتن و توانایی عمل از چیزی که پیش روی ما است جدا نیست. آزادی حقیقی نه در انتخاب صوری و جدا از زمینه، بلکه در توانایی پاسخدادن به آن چیزی نهفته است که در برابرش مسئول و پاسخگو هستیم. به عبارت دیگر، ما بهشکلی متناقضنما زمانی آزادترین هستیم که خود را در انقیاد ضرورتی میبینیم که از همان زندگی که در شکلگیری آن نقش داشتهایم، نشئت میگیرد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «آریانا هافینگتون» (بنیانگذار و مدیرعامل Thrive) گفته این اثر، کتابی دربارهٔ معنای واقعی خوشبختی است و اینکه چرا اغلب خوشبختی در زندگیهای پراسترس از دستمان فرار میکند. او معتقد است نویسندهٔ این کتاب فیلسوفی جوان با حکمتی فراتر از سن خودش است که از سقراط تا فرهنگ عامه را در بر میگیرد تا نشان دهد که خوشبختی بهمعنای انباشتن دستاوردها نیست، بلکه بهمعنای زندگیکردن بهعنوان یک سفر در هماهنگی با طبیعت و در کنار دوستان است.
بخشی از کتاب خوشبختی، نسخه عملی
«هرچند اندیشیدن با چنین شک افراطیای ممکن است به یک معنی عجیب یا آشفتهکننده به نظر بیاید، آسایش وجودی خاصی در رویارویی با درماندگی از جهان برایمان به همراه دارد: این شکل شامل نوعی فرار نظری است که با این اندیشه راضی میماند که هیچچیز واقعاً «وجود» ندارد تا اینکه آگاهی سوبژکتیو وجود ابژکتیوش را تضمین کند. چنین تعمقی همچنین عدماصالت آنچه خودش را واقعی مینماید و مسئولیت خویشتن خویش را بهمثابهٔ هستیای که از نیروهای خارجی مستقل است بهنحوی نشاطآور به چالش میکشد. به نظر من این هیجان و معنای هدف با چیرگی بر شرح وهمی برای رویکرد مسلط قصههای معاصر توافق دارد که از نسخههایی از شک دکارتی بهره میبرند، مثل فیلمهای معروفی چون ماتریکس، تلقین ونمایش ترومن که برای همهیشان شجاعت یعنی فرار از جهان نمایانی که معلوم میشود چیزی نیست جز وهمی ساختهٔ نیروهای مداخلهگری شبیه به شیطان قدرتمند دکارتی.
اما ازآنجاکه تفسیر سوژه-ابژه از جهان اساساً فراری است از واقعیت درماندگی و ناامیدی که فقط از شیوهٔ متعهدانه و درگیرانهٔ زندگی سر برمیآورد که هیچ تفاوتی میان خویشتن و جهان نمیبیند، بررسی دقیق آنچه بهمثابهٔ «سوبژکتیو» و «ابژکتیو» یا «نمایان» و «واقعی» ارائه میشود خیلی بیش از آن خویشاوندیای را آشکار میکند که در ابتدا توجهمان را جلب کرده بود. برای مثال جهانهای فرضاً ساختگی یا رؤیایی که در فیلمهایی که هنوز روی شک دکارتی کار میکنند به تصویر کشیده میشوند، بهرغم ناسازگاریهای غریبشان، دربردارندهٔ تعاملات و درگیریهایی هستند که زندگی را به جهانی «واقعی» نزدیکتر میکنند که بعداً آشکار میشود. در نهایت این فیلمها کاری نمیکنند جز اینکه تداومی مشخص میان دو جهانی را به ما عرضه کنند که در بینشهایی که در یکی بهدست میآید به دیگری منتقل میشود.»
حجم
۳۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۳۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه