کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار
معرفی کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار
کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار مجموعه مقالات سینمایی زیر نظر پرویز جاهد است که انتشارات حکمت کلمه منتشر کرده است.
درباره کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار
ژان لوک گدار، سینماگری است که همیشه با نوشتهها، فیلمها، سینما ـ مقالهها، گفتوگوها و ژستهای سیاسی و روشنفکرانهاش، بحثبرانگیز و تاثیرگذار بوده. گدار در طی شش دهه از فعالیت سینماییاش، همیشه با ایدههای بدیع و درخشان سینماییاش و فرم و زبان پیچیده و چالشبرانگیز فیلمهایش، غافلگیرکننده بوده است. پیچیدگی زبان و دشواری فرم سینمای او، اگرچه منتقدان سینمایی را غالبا سردرگم کرده و توان فهم دقیق فیلمهای گدار را از آنها میگیرد اما درعینحال آنها را به وجد میآورد. گدار همیشه فیلمسازی سیاسی و انقلابی مانده و این روحیهٔ انقلابی در آخرین فیلمش «کتاب تصویر» نیز دیده میشود آنجا که در اوج ناامیدی از اوضاع جهان از ضروت انقلاب و تغییر حرف میزند و میگوید بهرغم بر باد رفتن همهٔ امیدها هنوز امیدش به بهبودی جهان را از دست نداده است.
گُدار اکنون بااینکه ۸۸ سال دارد اما ذهن و زباناش همچنان روشن و درخشان است. او از معدود سینماگران نسل قدیم است که با تکنولوژی دیجیتال و تحولات تصویری همراه بوده است. گرایش اخیر او به ساختن فیلمهای سهبعدی، نشانهٔ تمایلی قدیمی است که از اواخر دههٔ هفتاد با تجربههای ویدئویی آغاز شد و در سالهای اخیر با فیلمهای «فیلم سوسیالیسم»، «خداحافظی با زبان» و «کتاب تصویر» ادامه یافته است. دغدغهٔ همیشگی گدار، نقد تاریخ و سیاست از طریق نقد سینما بوده که با سینما ـ مقالههایش آن را دنبال کرده است. او همیشه سعی کرد که در حاشیهٔ سینما بماند تا بتواند آن را مونیتور کرده و به نقد بکشد. این کتاب مجموعهای از مقالات کاربردی در زمینه شناخت سینمای گدار ارائه میکند که میتواند به خواننده برای شناخت این سینماگر مشهور کمک کند.
خواندن کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سینما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سینمای انقلابی ژان لوک گدار
گدار ضمن یکسان شمردن مفهوم ایمان مسیحی و ایمان کمونیستی، به ستایش از قدرت مشابه در فیلمهای تبلیغاتی نازیها ازجمله فیلمهای لنی ریفینشتال پرداخت. ستایش گدار از این فیلمها نه بهلحاظ درونمایه سیاسی و تبلیغاتی آنها بلکه بهخاطر جنبههای روانکاوانهشان بود: «این فیلمها تودههایی را که تحتتاثیر بودند تصویر میکردند و خیلی مهم نبود که این تاثیر، تاثیری مذهبی است یا سیاسی. از دید او همهٔ تعصبها و شیفتگیها شبیه هم و زیبا بود.» (همهچیز سینماست. ریچارد برودی. فیبر اند فیبر. ۲۰۰۸)
در واقع گدار بدون یکسان شمردن چپِ سیاسی تند و راستِ سیاسی افراطی، ازنظر زیباییشناسی آنها را یکی فرض کرده بود. جملهای که گدار در اکتبر ۱۹۵۰ با نام مستعار هانس لوکاس در نقد فیلم مستندی درباره الکساندر کالار نوشت بهخوبی بیانگر نگرش فلسفی او به سینما بود: «در سینما ما فکر نمیکنیم، ما خود تفکریم.»
بهاعتقاد ریچارد برودی او با این گفته، مرز و فاصله استتیک بین سینما، تماشاگران سینما و سازندگان آن را شکست. این مقاله، اساسِ تفکر فلسفی گدار در سینما را تشکیل داده که تا امروز نیز باقی است. مقاله «بهسوی یک سینمای سیاسی»، مقالهای متقاعدکننده است و نشان میدهد که گدار و فیلمسازان موج نوی همنسل او، چقدر برای تصویر فیلمیک اهمیت قائل بودند و آن را بهعنوان یک فرم هنری، یک ابزار سیاسی و یک تمهیدِ زیباییشناختی در نظر میگرفتند. نوشتههای گدار، نشانهٔ ایمان و اعتقاد او به قدرت سینما بود. برای مثال در خوانش سیاسیاش از فیلم روسی «نگهبان جوان» مینویسد: «بدون تردید تنها روسیه احساس میکند که در این لحظه، تصاویری که بر روی پرده حرکت میکنند، مربوط به سرنوشت این کشورند».
گدار خود این سرنوشت را احساس میکرد و به نقش تعیینکننده و قدرت تصویر آگاه بود و بعد که به فیلمسازی روی آورد این نیروی بصری را با فیلمهایش به ما نشان داد. مقاله گدار، قدرت نمادین تصویر فیلمیک را به ما یادآور میشود، درست همان گونه که بعدها، گدار با فیلمهایش از ما میخواهد که با قدرت نهفته در تصاویر فیلمهایش مواجه شویم.
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه