دانلود و خرید کتاب سهروردی و افکار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق کریم مجتهدی
تصویر جلد کتاب سهروردی و افکار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق

کتاب سهروردی و افکار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق

معرفی کتاب سهروردی و افکار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق

کریم مجتهدی( -۱۳۰۹)، استاد فلسفه دانشگاه است. در بخشی از مقدمه کتاب می‌خوانیم: «در واقع ریشه‌های اصلی و به گفته خود سهروردی «خمیره» بنیادی «اشراق» به دوره‌های بسیار پیشین و شاید اصلاً به زمان غیرقابل تعیینی در گذشته بسیار دور برمی‌گردد که انسان ـ حتی در ابتدایی‌ترین مراحل زندگانی خود ـ مجذوب و مقهور نور و کارکرد آن بوده و بر اساس طلوع و غروب خورشید زندگی می‌کرده است. بدون شک انسان به مرور به رابطه اجتناب‌ناپذیر نور با کل عالم هستی پی برده و به نوعی سنخیت میان آن و آنچه در درون خود احساس می‌کرده، قایل شده است. شاید بتوان با اندکی افراط‌گویی ادعا کرد که از همان زمانی که خورشید نه فقط در آسمان بلکه به نحوی در عالم درون انسان نیز درخشیده و دل او را گرم کرده است، نطفه یا همان «خمیره» اشراق بسته شده و لامحاله عروج روحی انسان آغاز گردیده است. انسان در نوعی خوف و رجاء نه فقط با خاستگاه درونی نور آشنا شده، بلکه از افول و اضمحلال آن نیز بی‌اطلاع نمانده است. انسان به نور دل بسته و از ظلمت ترسیده است، آن هم نه در عالم خارج بلکه همچنین در عالم درون؛ به هر طریق می‌توان تصور کرد که اتکاء به نور طبیعی که تاریکی‌ها را می‌زدوده، اولین صورت فرهنگی اشراق را نزد انسان پدید آورده است. به نظر انسان‌شناسان امروزی، انسان از زمان‌های بسیار دور کاملاً آگاه بوده که زندگی او از هر لحاظ وابسته به روشنایی است و او باید به معنایی مدیون خورشید باشد و بعد با دستیابی به آتش چنان تحولی نزد انسان به وقوع پیوسته که او خود را مسلط بر محیط زیست و به مراتب برتر از جانداران دیگر یافته است. به معنایی، نور، دیگر در انحصار آسمان ـ اعم از روز یا شب نبوده ـ بلکه نمونه‌ای از آن، هرچند بسیار مرموز در اختیار انسان قرار داشته است.»

پیام
۱۳۹۹/۰۶/۱۴

عالی...

Mohamad zamani
۱۳۹۶/۰۴/۲۳

😨😨😨کریم مجتهدی؟؟ریسک واسه خریدش دارم...اگه همون مترجم کشکول شیخ بهایی باشه ربطش رو با اشراق نمی فهمم؟؟؟😵اگه کسی راجع بهش اطلاعاتی داره لطفا بگه...🌷🌹

کاربر 7988395
۱۴۰۳/۰۱/۰۸

عالی است امیدوارم بتونم خریداریش کنم.

نویسنده
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

کتابی بی سر و ته با حدس کماندوهای بیخود و بی پایه در مورد سهروردی بسیار حال به هم زن . واقعا بی سر و ته دو زار نمی ارزه . نویسنده در توهمات خودش غرق شده و فکر می

- بیشتر
هر بار که قومی از عهده نوشتن تاریخ عینی خود برنمی‌آید، مثل این است که نه فقط از فهم گذشته خود عاجز مانده بلکه لیاقت آن گذشته را نیز نداشته و عملاً آن را بر باد فنا داده و خود را کاملاً بی ریشه ساخته است. از این لحاظ تاریخ‌نویسی و نوشتن زندگینامه اشخاص بزرگ، به گذشته تعلق ندارد، بلکه از مشخصات فرهنگ آن قوم در زمان حال است؛ گویی تاریخ همیشه معاصر است. منظور اینکه تاریخ‌نویسی یک رشته کاملاً حی و حاضر است و از اشتغالات فرهنگی موجه یک جامعه معین به شمار می‌آید
پیام
عقل، داده‌ای اولیه نیست و باید پرورش یابد. تفکر و عقل، متقابلاً در غنی‌سازی یکدیگر مؤثر هستند و در واقع فلسفه این وظیفه را به عهده دارد و بالاخره شخص را به حکمت می‌رساند.
پیام
کسانی که امروز به آثار شهاب‌الدین سهروردی علاقمند هستند، مسلماً به لحاظ اطلاعات و سلایق خود، نظری کاملاً غیر از مردم آن دوره دارند. مسئله اصلی فقط حفظ تراث به معنای ظاهری و صوری کلمه نیست و حتی همین نیز چه بسا وسیله‌ای برای نابودسازی آن شود. متفکر دلسوز واقعی امروزی فقط با وقوف کامل به مسائل عصر و زمان خود است که به نحو درست و بدون تظاهر یا تعصب، با کشف و بررسی امکانات واقعی فرهنگ گذشته، می‌تواند حافظ استمرار حیات و سلامت آن باشد. اگر شناخت ارزش‌های گذشته نهایت اهمیت را دارد، به طریق اولی احیاء و حفاظت از آن ارزشها نیز به معنای اصلی کلمه به همان اندازه ـ و شاید هم بیشتر ـ حائز اهمیت‌ خواهد بود و همین مسئله اصلی و مرکزی این نوع بحث‌ها می‌تواند باشد.
پیام
گویی الفاظ به جای معانی نشسته و عبارات صرفاً مبتنی بر ادعا و طمطراق شده‌اند. چیزی افزون بر «من و من»های متداول شنیده نمی‌شود و مباحثه، احتجاج و جدل نه فقط یارای اسکات خصم را ندارند، بلکه صرفاً بر اساس تفتیش افکار و انگیزه‌های پنهانی نادرست تشکل می‌یابند: در این موارد نه به تعامل عقلانی می‌توان پایبند بود و نه حتی به تقابل عقلانی می‌توان پرداخت: تظاهر به علم جای علم را می‌گیرد. شاید سکوت چاره‌ساز باشد، ولی ادامه‌پذیر نیست؛ در نتیجه باید دل کند و رفت.
پیام
یک سرزمین فقط مجموعه‌ای از مناظر، اعم از طبیعی یا ساخته شده به دست بشر، نمی‌تواند باشد. بناها و ساختمانها به خودی خود اعتباری ندارند، بلکه در درجه اول مردم و افرادی مهم هستند که آنها را به وجود آورده‌اند. بدون انس و الفت با مردم، نمی‌توان سرزمین آنها را دوست داشت. راز زیبایی بیابان‌ها، صحراها، جنگل‌ها و البته بناها و ساختمان‌ها از دل فرهنگ یک قوم و یک ملت برمی‌خیزد. سرزمینی که فرهنگ و مردم ریشه‌دار ندارد، نمی‌تواند هویت داشته باشد؛ طبیعت چنین سرزمینی، آلوده می‌شود و در آنجا آنچه ساخته می‌شود، زشت و بی‌روح می‌گردد. روح اصلی مردم در سرزمین آنها، اعم از جنگلی، بیابانی یا کوهستانی انعکاس می‌یابد.
پیام
تفکر به نحو زنده و بر اساس اصول و ضوابط درونی خود، در تاریخ به حرکت درمی‌آید. از این لحاظ آن را می‌توان مشابه رودخانه‌ای دانست که هرگز واقعاً ابتدا به ساکن نبوده و با اینکه از سرچشمه‌های کوچک و معینی شروع شده، خواه ناخواه به ترتیبی که جلو ‌رفته با منابع آبی دیگر نیز همراه شده و در هم آمیخته تا به مرور وسعت و شدت حرکت آن افزایش یافته و به شط بزرگی تبدیل شده است؛ شطی که خروشان و زنده است و نسل‌های متمادی از حضور بالفعل و قدرت سازنده آن بهره‌مند می‌شوند تا استعدادهای خفته و در کمون به منصه ظهور برسند.
پیام
اصالت نور در هر صورت تصور دیگری از نفس و روح و حتی جسم و ماده به وجود می‌آورد. بر اساس این تصورات است که در واقع، گویی نظام فکری شهاب‌الدین سهروردی عالم موجود درونی را به عالم خارجی نزدیک می‌کند و در نهایت از این رهگذر ما شاهد انکشاف نورانیت عالم موجود می‌شویم و شاید حتی بتوانیم بگوییم که منشأ و مبدأ اصلی این عالم، همان جنبه بدیع و ممتاز آن است، چه تا تاریکی از نگاه ما زدوده می‌شود دفعتاً و بلافاصله جمال باطنی عالم آشکار می‌گردد
نغمه میلانی
احساس عجیبی به او دست داده بود، احساسی که او آن را از همه وقت و همیشه می‌شناخت ولی واقعاً قادر نبود آن را به وضوح توضیح دهد. فکر کرد این حس به سهرورد ارتباطی ندارد؛ نه آنجا و نه اینجا موطن اصلی او نیست. حس غربت فراتر از واقعیت جغرافیایی می‌رود و هیچ جا و هیچ مکان، نه سهرود، نه مراغه، نه اصفهان، نه دیاربکر و نه حتی آناتولی که کم‌کم گرفتار طوفان کوچکی شده بود، جوابگوی نیاز انسان نیست. در واقع خواه ناخواه همه جا و هر مکان قابل تصور، ذهن را به «آنجا»، به آن جایی که هیچ جا نیست، می‌کشاند: او به ناکجاآباد فکر می‌کرد، سرزمین گمشده‌ای که هیچگاه وجود خارجی نداشته است، ولی درد غربت و احساس دوری آن، انسان را رها نمی‌کند.
کاربر ۱۳۴۰۲۴۲
در هر صورت امروزه نتیجه آنچه به عنوان تعلیم فلسفه‌های غربی یا حتی ایرانی و اسلامی در تعلیمات عالیه ما دیده می‌شود، چندان رضایت‌بخش نیست و عملاً این تعلیمات در انحصار افرادی قرار می‌گیرند که نه فقط موجب وسعت ذهن و افزایش اطلاعات واقعی دانشجویان نمی‌شوند، بلکه این تصور نادرست را نیز نزد آنها پدید می‌آورند که با یادگیری تعدادی از اصطلاحات خارجی نامأنوس و ادعای غیرموجه، می‌توان خود را صاحب مکتب فکری قلمداد کرد و غیر مستقیم به آنها تلقین می‌کنند که از این رهگذر تا آخر عمر از هر نوع مطالعه و تأمل اضافی بی‌نیاز می‌توان بود. بر خلاف تصور آنها، باید گفت اگر فلسفه حب حکمت است، فیلسوف یکی از نیازمندترین افراد جهان است و جویندگی و دانش‌آموزی ذاتی اوست و ضرورت تحصیل و یادگیری به اندازه غریزه زندگی نزد او قدرت دارد. حتی باید متقاعد شد که همین عشق به جویندگی مستمر نه فقط بزرگترین امتیاز فلسفه و فصل ممیزه آن است، بلکه همچنین عین پاداش و اجری است که بعد از سالها تلاش و کوشش، نصیب فیلسوف می‌شود.
Plato
منطق از نظرگاه شهاب‌الدین سهروردی: منطق در قرن چهارم قبل از میلاد، توسط ارسطو به عنوان وسیله و آلت تنظیم و تدوین شد تا بتوان با توسل به آن ذهن را از خطا مصون نگه داشت و میان حقیقت و زبان نیز نسبت معقولی برقرار ساخت؛ ولی این به آن معنی نیست که منطق صوری او، ریشه‌های انکارناپذیری در سنت‌های فکری قبل از او نداشته‌ است. در این زمینه می‌توان به آثار مختلفی پیش از او اعم از غربی و شرقی اشاره کرد و «از دانشمندانی چون کسانقراطیس
کاربر ۳۹۸۸۰۷۵

حجم

۵۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

حجم

۵۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

قیمت:
۹,۶۰۰
تومان