کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی
معرفی کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی
کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی نوشته اروین پانوفسکی است که با ترجمه هادی ربیعی منتشر شده است. کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی را انتشارات چشمه برای علاقهمندان به معماری منتشر کرده است.
درباره کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی
موضوع کتاب حاضر، چنان که از عنوانش پیداست، نسبت معماری و فلسفه در محدودهٔ زمانی و مکانی مشخصی است. سیر تحول سبک گوتیک در معماری، از شکلگیری گوتیک متقدم تا گوتیک عالی، تقریباً همزمان با تحولِ فلسفهٔ مدرسی و گذار از فلسفهٔ مدرسی متقدم به فلسفهٔ مدرسی متأخر صورت گرفت.
بررسیِ نسبت میان هنر و فلسفه همواره از موضوعاتِ موردتوجه پژوهشگران و فیلسوفان هنر بوده است. متفکران در ادوار گوناگون تاریخ، از افلاطون و ارسطو گرفته تا فیلسوفان معاصر، دیدگاههای گوناگونی در این خصوص عرضه کردهاند. برخی از تعارض و ناسازگاری تفکر فلسفی و هنر سخن گفتهاند، برخی یکی را نقطهٔ اوج و کمالِ دیگری دانستهاند و برخی دیگر آنها را دو گونهٔ بیان حقیقتی واحد قلمداد کردهاند. افزون بر این، مطالعهٔ کیفیت و نحوهٔ وقوع ارتباط میان هنر و فلسفه در جوامع مختلف و در طول ادوار تاریخی نیز موضوع پژوهش در حوزههای مختلفی از علوم از جمله تاریخ هنر، فلسفه و جامعهشناسی بوده است. در این میان، نسبت معماری با هنر از اهمیت ویژهای برخوردار است، چنان که، بنابه تعبیری، معماری ظرف زندگی انسان است. بنابراین، به نظر میرسد که تأمل و تحقیق در جایگاه و اصول هنر معماری در هر جامعهای کمابیش به شناخت دقیقتری از شیوهٔ فکری مردمان آن جامعه میانجامد. این کتاب سعی دارد ارتباط هنر و فلسفه را بررسی کند.
این اثر متن درسگفتاری است که پانوفسکی در کالج سنتوینسنت، واقع در شهر لتروب در ایالت پنسیلوانیای امریکا، ایراد کرده و به کوشش بندیکتیهای لتروب منتشر شده است.
خواندن کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی را هب چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و پژوهشگران فلسفه معماری پشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب معماری گوتیک و فلسفه مدرسی
معماری گوتیک و فلسفهٔ مدرسی
تاریخدان ناگزیر است مادهٔ کارش را به «دورهها» یی تقسیم کند؛ به آنچه فرهنگ آکسفورد بهخوبی «بخشهای تمیزپذیر تاریخ» تعریف کرده است. برای آنکه بخشهای تاریخ تمیزپذیر باشند، باید هر یک از وحدت خاصی برخوردار باشد؛ و اگر تاریخدانی بخواهد این وحدت را اثبات کند و صرفاً آن را در حکم پیشفرض نپذیرد، حتماً باید سعی کند تا تشابهات درونیِ میان پدیدههای آشکارا ناهمگونی همچون هنرها، ادبیات، فلسفه، جریانات اجتماعی و سیاسی، جنبشهای دینی و غیره را کشف کند. این تلاش، که فینفسه ستودنی و حتی ضروری است، به نوعی جستوجوی «توازیها» انجامیده است که خطرهای آن کاملاً آشکار است. هیچکس نمیتواند در بیش از یک حوزهٔ نسبتاً محدود به استادی برسد؛ هر گاه انسانی جرئت ورزد و سخنی فراتر از تخصص خود بگوید، ناگزیر است بر اطلاعات ناکامل و غالباً دستدوم تکیه کند. افراد کمی میتوانند در مقابلِ وسوسهٔ نادیده انگاشتن یا تا حدودی منحرف ساختنِ خطوطی مقاومت کنند، که موازی نیستند. حتی توازیای حقیقی ما را واقعاً خشنود نخواهد ساخت اگر قادر به تصور چگونگی رخ دادن آن نباشیم. بنابراین، تعجب چندانی ندارد اگر هم تاریخدانان هنر و هم تاریخدانان فلسفه بهناگزیر تلاش همراه با تردیدِ دیگری برای مرتبط ساختن معماری گوتیک و فلسفهٔ مدرسی به یکدیگر را به دیدهٔ تردید بنگرند.
با اینهمه، اگر عجالتاً همهٔ تشابهات درونی میان معماری گوتیک و فلسفهٔ مدرسی را کنار بگذاریم، باز همآیندیِ ملموسی میان آن دو از حیث دامنهٔ مطلقاً واقعیِ زمانیومکانی وجود دارد که نمیتوان آن را تصادفی دانست. این همآیندی چنان گریزناپذیر است که تاریخدانان فلسفهٔ قرون وسطی، بیآنکه تحتتأثیر ملاحظات بعدی قرار گرفته باشند، به این نتیجه رسیدهاند که مادهٔ کار خود را دقیقاً به همان شیوهای دورهبندی کنند که تاریخدانان هنر مادهٔ کار خود را دورهبندی میکنند.
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه