دانلود و خرید کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر تارا باتن ترجمه سعید نصیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر

کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر

معرفی کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر

کتاب زندگی با دورریختنی‌ های کمتر نوشته تارا باتن و ترجمه سعید نصیری، هنر فراموش‌شده خرید ماندگار می‌پردازد و کمکمان می‌کند تا زندگی خود را از چیزهایی که حساب بانکی‌مان را خالی و خودمان را ناامید می‌کنند، خالی کنیم.

درباره کتاب زندگی با دورریختنی‌ های کمتر

مطمئنا این حالت را شما هم تجربه کرده‌اید: چیزی می‌خرید و می‌بینید مفت نمی‌ارزد؟ یا وسیله‌ای می‌خرید که بعد از چند هفته استفاده خراب می‌شود. به قول تارا باتن: «خانه و زندگی‌مان پر شده از چیزهایی که ناامیدمان می‌کنند». اما چاره چیست؟ ما چطور می‌توانیم جلوی هیجان خرید را بگیریم؟ یا فقط چیزهایی را بخریم که واقعا نیاز داریم؟ شاید اسم مصرف آگاهانه را شنیده باشید. این کتاب هم دقیقا درباره همین مصرف آگاهانه است و پاسخ این سوالات را به ما می‌دهد.

تارا باتن که خودش قبلا در صنعت تبلیغات فعالیت می‌کرد و در دنیای مد مشغول کار و خرج کردن پول‌هایش بود، روزی متوجه شد که تمام خریدهایی که می‌کند، نه تنها حس خوبی به او نمی‌دهد بلکه زندگی و حال روحی‌اش را بهم ریخته است. این موضوع باعث شد تا تصمیم بگیرد سبک زندگی‌اش را تغییر دهد و این تغییر، ابداع روشی به نام «گردآوری آگاهانه» است. او در این کتاب توصیه‌های کاربردی بسیاری دارد: ما را راهنمایی می‌کند تا پولی را که با هزار زور و زحمت به دست آورده‌ایم با آگاهی خرج کنیم و برای چیزهایی هزینه کنیم که با کیفیت هستند. دلیلش هم ساده است: نحوه پول خرج کردن ما، نه فقط بر خود ما تاثیر می‌گذارد، بلکه کل دنیا و کره زمین را تحت تاثیر قرار می‌دهد! بنابراین باتن انسان‌ها را تشویق می‌کند تا به این فکر کنند که چیزهایی که می‌خرند چقدر عمر می‌کنند و چه تأثیری بر دنیای اطرافشان می‌گذارند.

کتاب زندگی با دورریختنی‌ های کمتر، کتابی کاربردی است که درباره فلسفه‌ پشت «گردآوری آگاهانه» و خرید هدفمند حرف می‌زند. روش‌هایی برای برنامه‌ریزی برای خرید، راهکارهایی برای مقاومت در برابر خرید بدون فکر می‌دهد و به ما در یافتن سلیقه‌ شخصی خود به جای پیروی از مد راهنمایی می‌دهد. علاوه بر این توصیه‌هایی برای شناسایی محصولات مرغوب و بادوام مطرح می‌کند. 

زندگی با دورریختنی های کمتر، تمرین‌های ذهنی هم دارد که کمکمان می‌کند تحت تأثیر آدم‌های معروف نباشیم، چیزهایی را که به دردمان نمی‌خورند، شناسایی کنیم و بتوانیم از اشیائی که به خاطر ارزش احساسی نگهشان داشته‌ایم اما نهایتاً جز به هم ریختن خانه‌ و زندگی‌مان کاربرد دیگری ندارند، بگذرید.

گردآوری آگاهانه یک تغییر در سبک زندگی‌ست که باعث می‌شود شادتر، سالم‌تر و با رضایت معنوی بیشتری زندگی کنید و همزمان به نجات کره‌ زمین هم کمک کنید.

کتاب زندگی با دورریختنی‌ های کمتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر، کتابی برای تمام افرادی است که به سبک زندگی مینیمال علاقه دارند و حفظ محیط زیست برایشان ارزش و اهمیت دارد.

درباره تارا باتن

تارا باتن یک نویسنده‌ طرفدار محیط زیست، متخصص سبک زندگی و مؤسس برند موفق BuyMeOnce است که کار آن کشف و معرفی مرغوب‌ترین و بادوام‌ترین محصولات دنیا و تلاش برای تغییر نحوه‌ی خرید کردن مردم جهان است. او در اولین کتاب خود که یکی از پرفروش‌ترین‌های آمازون بوده، یعنی «زندگی با دورریختنی‌ های کمتر» به نقد فرهنگ مادی‌گرایی پرداخته و روش ساخت یک زندگی خلوت اما باکیفیت را به خوانندگان خود معرفی می‌کند.

درباره‌ سعید نصیری

سعید نصیری، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. از جمله فعالیت‌های حرفه‌ای او می‌توان به نویسندگی مقالات علمی-پژوهشی در حیطه‌ی روانشناسی بالینی و شناختی، و همچنین ترجمه‌ی متون علوم انسانی اشاره کرد.

بخشی از کتاب زندگی با دورریختنی‌های کمتر

پشت پردۀ تبلیغات

آن بیرون، هوا آفتابی و روشن بود؛ اما اینجا آدم روحش هم خبردار نمی‌شد. من در یک انبار بزرگ و تاریک، روی یک کاناپۀ چرم مصنوعی سیاه نشسته بودم. تنها منبع نور در انتهای اتاق قرار داشت، جایی که یک ماشین منتظر بود تا عکس‌های نمای نزدیکش را بگیرند. آن روز، نقطۀ اوج ماه‌ها تدارکات بود. وقتی به آن‌همه آدم دستپاچه و خسته از استرس نگاه کردم، یک‌باره متوجه شدم که‌چه شغل عجیب‌وغریبی دارم؛ بگذارید رویّۀ کار را برایتان توضیح دهم.

یک شرکت ماشین‌سازی، آژانس تبلیغاتیِ من را استخدام کرده بود و ما چندین هفته در‌مورد «بازار هدف» (چه عنوان نحسی)، تحقیقات انجام داده و جزئیات مربوط به فکر، احساس و رفتار مردم را عمیقاً مورد بررسی قرار داده بودیم. برنامه‌ریزهای آژانس، راهبرد خود را به من که «عضو خلاق» بودم تحویل دادند و آن راهبرد چیزی نبود جز اینکه «کاری کنیم که مردم ماشین‌های خود را کالای مد بدانند». چندین هفته بعد و پس از ایده‌پردازی‌های فراوان، من و کارگردان هنری‌ام در‌مورد محتوای پوسترمان به نتیجه رسیدیم. حالا بخش عملیِ کار شروع شده بود. من با بیش از پنجاه مدل مصاحبه کرده و آن‌ها را برانداز کرده بودم تا ببینم کدامشان «ظاهر مناسب» را برای فروش یک هاچ‌بکِ سه‌دره، دارد. از‌قضا، اینکه مجبور باشید ظاهر دیگران را قضاوت کنید، فعالیت روح‌بخشی نیست. باعث می‌شود هم‌زمان احساس قطع ارتباط از انسانیت خود، احساس منحرف‌بودن و احساس چاقی را با‌هم داشته باشید. هرچند سایز لباس مدلی که من انتخاب کرده بودم فوق کوچک بود، با‌این‌حال، کارفرمایی که روی کاناپه کنار من نشسته بود یواشکی به من گفت که نگران است که این مدل «زیادی خپل» باشد. تک‌تک جزئیات لباس این زن که اصلاً خپل نبود، مورد تحقیق، مباحثه و تأییدِ چندین نفر قرار گرفته بود تا اطمینان کسب شود که کیف پولِ بازار هدف را به‌خوبی نشانه می‌گیرد. همچنین، متخصصین مد، آرایشگران صورت و مو، نورپردازان، عکاسان و دستیارانِ همۀ آن‌ها، داشتند سخت کار می‌کردند تا مطمئن شوند که ماشین و مدل، هر دو به معنای واقعی کلمه، معرکه هستند.

سپس عکس‌ها در صفحۀ نمایش بزرگِ یک کامپیوتر به نمایش درآمدند تا ما بررسی‌شان کنیم، در‌مورد کفش‌های مدل بحث‌های داغ کنیم و تغییرات جزئی را اعمال کنیم. چندین ساعت بعد، به یکدیگر تبریک گفتیم و به دفتر برگشتیم تا تصویر نهایی را انتخاب کنیم. با‌این‌حال، در دفتر که بودیم، هیچ‌کدام از عکس‌ها «به‌اندازۀ کافی خوب» نبودند و نهایتاً مجبور شدیم سه عکس متفاوت را به کمک فوتوشاپ با‌هم ترکیب کنیم. بعداً، هنرمندان متخصص روتوش، کاری کردند که ماشینِ معرکه و مدلِ معرکه (که قبلاً با‌ دقت زیادی معرکه‌سازی شده بودند)، معرکه‌تر به نظر برسند.

یک ماه بعد، کار پوستر تمام شده بود. جای تعجّب نداشت که معرکه به نظر می‌رسید. آن پوستر روی بیلبوردهای سرتاسر بریتانیا قرار گرفت و پروژه، موفقیت‌آمیز به‌حساب آمد.

چرا دارم این‌ها را برایتان می‌گویم؟ مطمئن باشید دلیل آن، مرور خاطرات «روزهای درخشانم» در دنیای تبلیغات نیست. می‌خواهم نشانتان دهم که پشت تک‌تک جزئیات ریز یک تبلیغ، چه برنامه‌ریزی‌ها و تلاش‌های آگاهانه‌ای صورت می‌گیرد تا آن تبلیغ به اغواکننده‌ترین شکل ممکن ساخته شود. تبلیغ‌هایی مثل این، طوری طراحی می‌شوند که حول محصول، یک دنیای خیالی بسازند و ما (ناخودآگاه) دلمان بخواهد در آن دنیا یا با آدم‌های آن دنیا باشیم. آن‌ها برای اغوای ما کاری می‌کنند که بخش‌هایی از مغزمان که حتّی برایمان هشیار نیستند، این‌طور فکر کنند:

«من می‌خواهم چنین ظاهری داشته باشم. می‌خواهم چنین احساسی داشته باشم. من آن زندگی را می‌خواهم.»

اما حقیقت این است که این‌یک دروغِ بسیار هوشمندانه است. هیچ‌کس، حتّی مدلی که در تبلیغات به نمایش درمی‌آید نیز چنان ظاهری ندارد. برای‌اینکه چنان ظاهری داشته باشید، باید به آن پنجاه و خرده‌ای نفری که در آن عکس‌برداری حاضر بودند پول بدهید تا تک‌تک لحظات زندگی‌تان را طرح‌ریزی کرده و موقع قدم‌زدن در خیابان، به یک طریقی فوتوشاپتان کنند.

آن روز، در آن اتاق، یک‌لحظه چشم‌هایم باز شد. این‌همه کار وجود دارد که آدم زندگی‌اش را صرفشان کند، برایشان تلاش کند، از خوابش بزند، صدها هزار دلار هزینه‌شان کند؛ اما چرا از بین همۀ این‌ها، تبلیغات؟ اصلاً این چی هست؟

ف.ن
۱۴۰۰/۰۶/۱۷

به این کتاب امتیاز کامل دادم و می‌خوام بنویسم که یکی از خو‌ش‌شانسی‌های من بود که امسال باهاش آشنا شدم. امسالی که تصمیم گرفتم سبک زندگی‌کردنم رو عوض کنم و این کتاب قراره بهم خیلی کمک کنه. کمک اولش این

- بیشتر
safaeinejad
۱۴۰۰/۰۴/۲۲

جزو معدود کتاب‌هایی که پیشنهاد می‌کنم همه حداقل یک بار بخونن. حتما نیاز داریم برای اصلاح سبک زندگی مون در مواجهه با تبلیغات و نحوه خرید کردنمون و نگاهمون به محیط زیست و البته بلندنظری نسبت به کره زمین و

- بیشتر
لیلا محمدی
۱۴۰۰/۰۶/۲۵

شاید ابتدای امر تصور افراد این باشد که هدف این کتاب فقط آموزش روش ساده سازی(خلوت کردن خانه با وسایلی که لازم نداریم) است، اما اینطور نیست! این کتاب به دنبال تبیین اثر شیوه های تبلیغات و بازاریابی بر نوع

- بیشتر
کاربر ۱۹۶۹۸۵۳
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

در دنیای امروز که به شکل باورنکردنی در محاصره تبلیغات و تحت تاثیر آنها هستیم قطعا مطالعه اینگونه کتابها کمک زیادی به تغییر رویه و دیدگاه مصرف گرایانه ما در زندگی خواهد داشت، امیدوارم تاثیری که این کتاب بر ذهنم

- بیشتر
آپاچی زرد
۱۴۰۱/۰۷/۰۵

بسیار کتاب ساده و روان اما با استدلالهای منطقی و درست بود، کتاب از ایده استفاده از محصولات بادوام شروع میشه اما با کنکاش در صنعت تبلیغات، مد و بازاریابی سعی میکنه خواننده رو مجاب کنه که برای آینده بهتر

- بیشتر
نویسا
۱۴۰۰/۰۶/۱۸

یک کتاب کاربردی و ضروری برای زندگی شلوغ امروز

مصرف ناآگاهانه در ظاهر، آزادی‌بخش و احتمالاً لذت‌بخش به نظر می‌رسد. مصرف ناآگاهانه، هشتگِ نانوشتۀ تصاویری‌ است که «بچه‌پولدارهای اینستاگرام» آپلود می‌کنند؛ مصرف ناآگاهانه، زیرنویس پنهانِ «ویدئوهای تبلیغاتی» است؛ اما خطر مصرف ناآگاهانه این است که ما را به‌طرز بیمارگونه‌ای مادی‌گرا می‌کند. یعنی حجم زیادی از توجهمان بر ثروت، کالاها و منزلت اجتماعی‌مان متمرکز می‌شود
safaeinejad
آدم‌های مادی‌گرا نشان داده‌اند که (نفس عمیق بکشید!) بخشندگی، سازگاری و سلامتی کمتری دارند، کمتر به دیگران کمک می‌کنند، رضایت کمتری از زندگی‌شان دارند، رضایت کمتری از شغلشان دارند، اهمیت کمتری به محیط‌زیست می‌دهند، بیشتر قمار می‌کنند، بیشتر بدهکار می‌شوند، تنهاترند، در حفظ دوستی‌ها ضعیف‌ترند و با دوستانی که دارند کمتر صمیمی می‌شوند. آهان و اینکه بچه‌های مادی‌گرا عملکرد ضعیف‌تری در مدرسه دارند.
safaeinejad
محور زندگی، از «ما» به «من» تغییر یافته است. به‌طرز کنایه‌آمیزی، افراد خودمحور، به خودشان بیشتر از هر‌کس دیگری آسیب می‌رسانند. ازنظر من، اینکه در یک دهۀ گذشته، مصرف داروهای ضدافسردگی در ایالات متحده ۴‌برابر شده، تصادفی نیست. وضعیت این سیاره و آدم‌هایش بحرانی شده است. دیر شده، ولی هنوز وقت برای تغییر اوضاع هست.
safaeinejad
طبق برآوردها اگر همۀ مردم دنیا مثل ما غربی‌ها زندگی کنند، برای بقا به چهار کرۀ زمین نیاز خواهیم داشت. به‌علاوه، کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی دارند به‌سرعت به ما نزدیک شده و سبک زندگی ما را تقلید می‌کنند. ضروری‌ است که روش زندگی‌مان را طوری تغییر دهیم که دیگر به مصرف و رشد مستمر متکی نباشد، تا هم منابعمان تمام نشوند و هم اثرات گرمایش جهانی بر کرۀ زمین کاهش یابد.
safaeinejad
عادت به خرید بیش از حد، اغلب با‌احساس خودارزشمندیِ پایین در ارتباط است.
احسان رضاپور
یونانی‌های باستان ضرب‌المثل بی‌نظیری داشته‌اند: «یک جامعه وقتی شکوه می‌یابد که مردمش درختانی بکارند که می‌دانند خودشان هرگز زیر سایۀ آن‌ها نخواهند نشست.»
الناز باقرزادگان
مشکل بسیار بزرگ‌تر است. نه تنها خانه‌های ما، بلکه کلّ زندگی‌مان، پر شده از چیزهایی که ناامیدمان می‌کنند، سطح استرسمان را به سقف می‌چسبانند و حساب‌های بانکی‌مان را خالی می‌کنند؛ اما به‌طرز عجیبی، درست همین بی‌کیفیتی و ناکارآمد‌بودن این چیزهاست که باعث می‌شود احساس کنیم که باید محصولات بیشتری بخریم. اما آیا زندگی نمی‌تواند جور دیگری باشد؟ چه می‌شود اگر تصمیم بگیریم به‌جای چیزهای «موقتی» که خیلی زود با چیزهای دیگر جایگزین می‌شوند، دوروبرمان را با اشیای زیبا، خوش‌ساخت و بادوام پر کنیم؟
کاربر ۳۴۶۴۱۵۵

حجم

۱۰۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۱۰۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان