کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر
معرفی کتاب زندگی با دور ریختنی های کمتر
کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر نوشته تارا باتن و ترجمه سعید نصیری، هنر فراموششده خرید ماندگار میپردازد و کمکمان میکند تا زندگی خود را از چیزهایی که حساب بانکیمان را خالی و خودمان را ناامید میکنند، خالی کنیم.
درباره کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر
مطمئنا این حالت را شما هم تجربه کردهاید: چیزی میخرید و میبینید مفت نمیارزد؟ یا وسیلهای میخرید که بعد از چند هفته استفاده خراب میشود. به قول تارا باتن: «خانه و زندگیمان پر شده از چیزهایی که ناامیدمان میکنند». اما چاره چیست؟ ما چطور میتوانیم جلوی هیجان خرید را بگیریم؟ یا فقط چیزهایی را بخریم که واقعا نیاز داریم؟ شاید اسم مصرف آگاهانه را شنیده باشید. این کتاب هم دقیقا درباره همین مصرف آگاهانه است و پاسخ این سوالات را به ما میدهد.
تارا باتن که خودش قبلا در صنعت تبلیغات فعالیت میکرد و در دنیای مد مشغول کار و خرج کردن پولهایش بود، روزی متوجه شد که تمام خریدهایی که میکند، نه تنها حس خوبی به او نمیدهد بلکه زندگی و حال روحیاش را بهم ریخته است. این موضوع باعث شد تا تصمیم بگیرد سبک زندگیاش را تغییر دهد و این تغییر، ابداع روشی به نام «گردآوری آگاهانه» است. او در این کتاب توصیههای کاربردی بسیاری دارد: ما را راهنمایی میکند تا پولی را که با هزار زور و زحمت به دست آوردهایم با آگاهی خرج کنیم و برای چیزهایی هزینه کنیم که با کیفیت هستند. دلیلش هم ساده است: نحوه پول خرج کردن ما، نه فقط بر خود ما تاثیر میگذارد، بلکه کل دنیا و کره زمین را تحت تاثیر قرار میدهد! بنابراین باتن انسانها را تشویق میکند تا به این فکر کنند که چیزهایی که میخرند چقدر عمر میکنند و چه تأثیری بر دنیای اطرافشان میگذارند.
کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر، کتابی کاربردی است که درباره فلسفه پشت «گردآوری آگاهانه» و خرید هدفمند حرف میزند. روشهایی برای برنامهریزی برای خرید، راهکارهایی برای مقاومت در برابر خرید بدون فکر میدهد و به ما در یافتن سلیقه شخصی خود به جای پیروی از مد راهنمایی میدهد. علاوه بر این توصیههایی برای شناسایی محصولات مرغوب و بادوام مطرح میکند.
زندگی با دورریختنی های کمتر، تمرینهای ذهنی هم دارد که کمکمان میکند تحت تأثیر آدمهای معروف نباشیم، چیزهایی را که به دردمان نمیخورند، شناسایی کنیم و بتوانیم از اشیائی که به خاطر ارزش احساسی نگهشان داشتهایم اما نهایتاً جز به هم ریختن خانه و زندگیمان کاربرد دیگری ندارند، بگذرید.
گردآوری آگاهانه یک تغییر در سبک زندگیست که باعث میشود شادتر، سالمتر و با رضایت معنوی بیشتری زندگی کنید و همزمان به نجات کره زمین هم کمک کنید.
کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب زندگی با دورریختنی های کمتر، کتابی برای تمام افرادی است که به سبک زندگی مینیمال علاقه دارند و حفظ محیط زیست برایشان ارزش و اهمیت دارد.
درباره تارا باتن
تارا باتن یک نویسنده طرفدار محیط زیست، متخصص سبک زندگی و مؤسس برند موفق BuyMeOnce است که کار آن کشف و معرفی مرغوبترین و بادوامترین محصولات دنیا و تلاش برای تغییر نحوهی خرید کردن مردم جهان است. او در اولین کتاب خود که یکی از پرفروشترینهای آمازون بوده، یعنی «زندگی با دورریختنی های کمتر» به نقد فرهنگ مادیگرایی پرداخته و روش ساخت یک زندگی خلوت اما باکیفیت را به خوانندگان خود معرفی میکند.
درباره سعید نصیری
سعید نصیری، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. از جمله فعالیتهای حرفهای او میتوان به نویسندگی مقالات علمی-پژوهشی در حیطهی روانشناسی بالینی و شناختی، و همچنین ترجمهی متون علوم انسانی اشاره کرد.
بخشی از کتاب زندگی با دورریختنیهای کمتر
پشت پردۀ تبلیغات
آن بیرون، هوا آفتابی و روشن بود؛ اما اینجا آدم روحش هم خبردار نمیشد. من در یک انبار بزرگ و تاریک، روی یک کاناپۀ چرم مصنوعی سیاه نشسته بودم. تنها منبع نور در انتهای اتاق قرار داشت، جایی که یک ماشین منتظر بود تا عکسهای نمای نزدیکش را بگیرند. آن روز، نقطۀ اوج ماهها تدارکات بود. وقتی به آنهمه آدم دستپاچه و خسته از استرس نگاه کردم، یکباره متوجه شدم کهچه شغل عجیبوغریبی دارم؛ بگذارید رویّۀ کار را برایتان توضیح دهم.
یک شرکت ماشینسازی، آژانس تبلیغاتیِ من را استخدام کرده بود و ما چندین هفته درمورد «بازار هدف» (چه عنوان نحسی)، تحقیقات انجام داده و جزئیات مربوط به فکر، احساس و رفتار مردم را عمیقاً مورد بررسی قرار داده بودیم. برنامهریزهای آژانس، راهبرد خود را به من که «عضو خلاق» بودم تحویل دادند و آن راهبرد چیزی نبود جز اینکه «کاری کنیم که مردم ماشینهای خود را کالای مد بدانند». چندین هفته بعد و پس از ایدهپردازیهای فراوان، من و کارگردان هنریام درمورد محتوای پوسترمان به نتیجه رسیدیم. حالا بخش عملیِ کار شروع شده بود. من با بیش از پنجاه مدل مصاحبه کرده و آنها را برانداز کرده بودم تا ببینم کدامشان «ظاهر مناسب» را برای فروش یک هاچبکِ سهدره، دارد. ازقضا، اینکه مجبور باشید ظاهر دیگران را قضاوت کنید، فعالیت روحبخشی نیست. باعث میشود همزمان احساس قطع ارتباط از انسانیت خود، احساس منحرفبودن و احساس چاقی را باهم داشته باشید. هرچند سایز لباس مدلی که من انتخاب کرده بودم فوق کوچک بود، بااینحال، کارفرمایی که روی کاناپه کنار من نشسته بود یواشکی به من گفت که نگران است که این مدل «زیادی خپل» باشد. تکتک جزئیات لباس این زن که اصلاً خپل نبود، مورد تحقیق، مباحثه و تأییدِ چندین نفر قرار گرفته بود تا اطمینان کسب شود که کیف پولِ بازار هدف را بهخوبی نشانه میگیرد. همچنین، متخصصین مد، آرایشگران صورت و مو، نورپردازان، عکاسان و دستیارانِ همۀ آنها، داشتند سخت کار میکردند تا مطمئن شوند که ماشین و مدل، هر دو به معنای واقعی کلمه، معرکه هستند.
سپس عکسها در صفحۀ نمایش بزرگِ یک کامپیوتر به نمایش درآمدند تا ما بررسیشان کنیم، درمورد کفشهای مدل بحثهای داغ کنیم و تغییرات جزئی را اعمال کنیم. چندین ساعت بعد، به یکدیگر تبریک گفتیم و به دفتر برگشتیم تا تصویر نهایی را انتخاب کنیم. بااینحال، در دفتر که بودیم، هیچکدام از عکسها «بهاندازۀ کافی خوب» نبودند و نهایتاً مجبور شدیم سه عکس متفاوت را به کمک فوتوشاپ باهم ترکیب کنیم. بعداً، هنرمندان متخصص روتوش، کاری کردند که ماشینِ معرکه و مدلِ معرکه (که قبلاً با دقت زیادی معرکهسازی شده بودند)، معرکهتر به نظر برسند.
یک ماه بعد، کار پوستر تمام شده بود. جای تعجّب نداشت که معرکه به نظر میرسید. آن پوستر روی بیلبوردهای سرتاسر بریتانیا قرار گرفت و پروژه، موفقیتآمیز بهحساب آمد.
چرا دارم اینها را برایتان میگویم؟ مطمئن باشید دلیل آن، مرور خاطرات «روزهای درخشانم» در دنیای تبلیغات نیست. میخواهم نشانتان دهم که پشت تکتک جزئیات ریز یک تبلیغ، چه برنامهریزیها و تلاشهای آگاهانهای صورت میگیرد تا آن تبلیغ به اغواکنندهترین شکل ممکن ساخته شود. تبلیغهایی مثل این، طوری طراحی میشوند که حول محصول، یک دنیای خیالی بسازند و ما (ناخودآگاه) دلمان بخواهد در آن دنیا یا با آدمهای آن دنیا باشیم. آنها برای اغوای ما کاری میکنند که بخشهایی از مغزمان که حتّی برایمان هشیار نیستند، اینطور فکر کنند:
«من میخواهم چنین ظاهری داشته باشم. میخواهم چنین احساسی داشته باشم. من آن زندگی را میخواهم.»
اما حقیقت این است که اینیک دروغِ بسیار هوشمندانه است. هیچکس، حتّی مدلی که در تبلیغات به نمایش درمیآید نیز چنان ظاهری ندارد. برایاینکه چنان ظاهری داشته باشید، باید به آن پنجاه و خردهای نفری که در آن عکسبرداری حاضر بودند پول بدهید تا تکتک لحظات زندگیتان را طرحریزی کرده و موقع قدمزدن در خیابان، به یک طریقی فوتوشاپتان کنند.
آن روز، در آن اتاق، یکلحظه چشمهایم باز شد. اینهمه کار وجود دارد که آدم زندگیاش را صرفشان کند، برایشان تلاش کند، از خوابش بزند، صدها هزار دلار هزینهشان کند؛ اما چرا از بین همۀ اینها، تبلیغات؟ اصلاً این چی هست؟
حجم
۱۰۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۱۰۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
نظرات کاربران
به این کتاب امتیاز کامل دادم و میخوام بنویسم که یکی از خوششانسیهای من بود که امسال باهاش آشنا شدم. امسالی که تصمیم گرفتم سبک زندگیکردنم رو عوض کنم و این کتاب قراره بهم خیلی کمک کنه. کمک اولش این
جزو معدود کتابهایی که پیشنهاد میکنم همه حداقل یک بار بخونن. حتما نیاز داریم برای اصلاح سبک زندگی مون در مواجهه با تبلیغات و نحوه خرید کردنمون و نگاهمون به محیط زیست و البته بلندنظری نسبت به کره زمین و
شاید ابتدای امر تصور افراد این باشد که هدف این کتاب فقط آموزش روش ساده سازی(خلوت کردن خانه با وسایلی که لازم نداریم) است، اما اینطور نیست! این کتاب به دنبال تبیین اثر شیوه های تبلیغات و بازاریابی بر نوع
در دنیای امروز که به شکل باورنکردنی در محاصره تبلیغات و تحت تاثیر آنها هستیم قطعا مطالعه اینگونه کتابها کمک زیادی به تغییر رویه و دیدگاه مصرف گرایانه ما در زندگی خواهد داشت، امیدوارم تاثیری که این کتاب بر ذهنم
بسیار کتاب ساده و روان اما با استدلالهای منطقی و درست بود، کتاب از ایده استفاده از محصولات بادوام شروع میشه اما با کنکاش در صنعت تبلیغات، مد و بازاریابی سعی میکنه خواننده رو مجاب کنه که برای آینده بهتر
یک کتاب کاربردی و ضروری برای زندگی شلوغ امروز