کتاب زندگی جمع و جور اما پرشور

کتاب زندگی جمع و جور اما پرشور نوشته کورتنی کارور است و با ترجمه نورا نواپور در نشر خزه منتشر شده است. این کتاب به شما یاد می‌دهد چگونه ساده زیستن ارمغان بیشتری برایمان خواهد داشت.

درباره کتاب زندگی جمع و جور اما پرشور

این کتاب از تغییرات و دگرگونی‌هایی صحبت می‌کند که ابتلای نویسنده به ام اس الهام‌بخش آن بوده است. اوایل کار تصور می‌کرده این بیماری همه چیز را نابود خواهد کرد، اما از هر نظر باعث نجاتش شده است. نویسنده در ابتدای کتاب توضیح می‌دهد که اولین بار وقتی تازه سزارین کرده بوده متوجه می‌شود باید کاری برای زندگی‌اش بکند. او می‌گوید در بیمارستان باید پوشک بچه‌اش را عوض می‌کرده و پوشک دور از دسترسش بوده، از همسرش خواسته پوشک را به او بدهد اما همسرش گفته باید یاد بگیری وقتی من اطرافت نیستم خودت از پس مشکلاتت بربیایی. همین رفتارها کم‌کم او را برای جدایی مصمم می‌کند. کورتنی کارور بالاخره از همسرش جدا می‌شود و یک روز متوجه می‌شود همسر سابقش که با او حضانت مشترک فرزندشان را دارند بیش از حد الکل می‌خورد، پس با شکایت حضانت کامل دخترش را می‌گیرد و این یعنی کار و تلاش بیشتر. او کم‌کم می‌تواند وضع زندگی‌اش را تغییر دهد و با مرد مهربانی که او و دخترش را دوست داشته ازدواج می‌کند و غرق در شادی و هزینه‌های بی‌جا متوجه می‌شود به ام‌اس مبتلا است و سبک زندگی‌اش علائم بیماری‌اش را تشدید کرده است. او این کتاب را نوشته است تا از خودش و زندگی‌اش برای شما بگوید و به شما کمک کند شادی را در زندگی‌تان پیدا کنید. 

خواندن کتاب زندگی جمع و جور اما پرشور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که به‌دنبال یک زندگی شاد هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زندگی جمع و جور اما پرشور

وقتی خارج از قلب خود زندگی یا کار می‌کنید همیشه یک فروپاشی، جدایی یا هر دو در انتظار شماست

فراموش کردم که بودم. به مدتی طولانی فراموشم شد که بودم. به نظر می‌رسید خودم را از روی ظاهر می‌شناسم و حتی بیشتر اوقات آن را باور داشتم، اما در همین حال سرگرم ساختن زندگی هم بودم و پر واضح است که همه چیز از یادم رفته بود. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم اگر مرتکب این اشتباهات نمی‌شدم همه چیز بهتر پیش می‌رفت، اما به ندرت تا انتها با این فکر همراه می‌شوم. اطمینان دارم علت اینکه درست از کار درآمدم این بود که گم شدم، ارتباطم قطع شد و زندگی‌ام زیر و رو شد. از این وقایع به سلامت گذشتم و توانستم به نوعی از سپاس و قدردانی دسترسی پیدا کنم که محال است بدون تجربه کردن زندگی در خارج از قلب خود به آن دست یافت. وقتی خودتان نباشید نیرویتان تحلیل می‌رود و از درون و بیرون درهم می‌شکنید. ساده کردن زندگی برای من راهی بود که به یاد بیاورم که هستم. وقتی از فواید ساده گرفتن زندگی صحبت می‌کنیم بی‌درنگ به یاد کشوهای جوراب مرتب‌شده، پیشخان تمیز و قفسه‌های منظم و مرتب کتاب می‌افتیم، اما موضوع فراتر از اینهاست.

به یاد آوردن خود واقعی، ارتباط با قلبتان و ساخته شدن دوباره‌تان همه و همه نتیجهٔ سهل و ساده گرفتن زندگی است. زمانی خود را می‌شناختید، اما اسباب و لوازم، قیدوبندها و روند دیوانه‌وار زندگی سر راهتان قرار گرفت و دید شما را مختل کرد. رها کردن چیزهایی که برایتان اهمیتی ندارد این اجازه را به شما می‌دهد که به خاطر بیاورید که هستید. سهل و ساده گرفتن امور شخصیت شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه شما را به خود حقیقی‌تان بازمی‌گرداند. ساده کردن زندگی شما را دعوت می‌کند تا لایه‌های افراط را از درون و بیرون خود بزدایید. وقتی همهٔ این لایه‌ها را که روی شما را پوشانده و شما را دور نگه داشته از وجود خود پاک کنید آن وقت می‌توانید به درون خود قدم بگذارید، وارد قلب خود شوید و بار دیگر خودتان باشید.

روند ساده کردن زندگی برای من با ساختن خودم آغاز شد و به محض آنکه به یاد آوردم که هستم، به چه منظوری زندگی می‌کنم و چه چیزی می‌تواند لبخند بر لبم بنشاند بیشتر خواستم. با هر چیزی که رهایش کردم یک قدم به خود واقعی‌ام نزدیک‌تر شدم.