دانلود و خرید کتاب صوتی زیر آفتاب خوشخیال عصر
معرفی کتاب صوتی زیر آفتاب خوشخیال عصر
کتاب گویای «زیر آفتاب خوشخیالی عصر» اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است. این اثر برنده جایزه بهترین رمان اول سال ۱۳۸۹ بنیاد گلشیری شده است.
مونا دختری یهودی است که بر خلاف عرف و مذهبش به پسری مسلمان به اسم شهریار که استاد موسیقی است، علاقهمند میشود و به خاطر این موضوع از خانواده طرد میشود. او به خاطر شهریار ظاهرا مسلمان میشود ولی در زندگی زناشویی باهم دچار مشکلاتی میشوند. او از شهریار جدا میشود و حالا تنها زندگی میکند که تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث میشود مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند.
«به مشتریهایی که یا حرف نمیزدند یا آنقدر آرام لبهایشان تکان میخورد که حس میکردی میتوانی جوابشان را ندهی. آن آرامش همیشه بود جز آن روز. روزی که باید جواب شهریاری را میداد که اگر میتوانست یهودی میشد و حالا که نمیتوانست، او باید مسلمان میشد. شهریاری که دیگر تصمیمش را گرفته بود و او زنِ توی قاب عکس خانوادگیاش بود. تو نرفت. دستهایش را روی سینه گره زد. سرش را به شیشهٔ ویترین تکیه داد. نفسش را که بیرون میداد شیشه تار میشد. تو که میکشید بخار روی شیشه غیب میشد. صبر کرد تا شهریار از اصفهان فرود بیاید به ماهور. گوشههای لبش از هم دور شدند. دست توی موهایش کرد و یک طرهٔ نازک بیرون کشید و توی صورتش ریخت. پشتش را صاف کرد و وارد شد. صدای ساز خاموش شد. گوشههای لب شهریار تا آنجایی که میشد از هم باز شدند.
«چرا نیومدی تو باهام بخونی؟»
«نمیدونم.»»
موضوع اصلی این کتاب همین رابطه عاطفی و فراز و نشیبهایش است. حوزهای که از نظر اقلیتها تابو تلقی میشود و همواره برایشان باعث اضطراب است.
نویسنده در نگارش داستان از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما این شیوه آنقدر پیچیده نیست که خواننده را گیج کند. ویژگی مثبت اثر نگاه بیطرف نویسنده به شخصیتهای داستان و پرهیز او از افراط و تفریط است که روایت داستان را باورپذیرتر کرده است.
زمان
۵ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۷۲۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۷۲۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
یه قصه ی تکراری و حوصله سر بر بدون هیچ کششی 😞
عواملی که باعث شد این کتاب را بشنوم نام زیبا و انتشارات چشمه بود ولی آن را نپسندیدم. سرنوشت شخصیتها در انتها مشخص نمیشود (این مسیله به معنای پایان باز نیست به معنای نقص است). نقطه کلیدی در داستان که
داستان تکراری شاهزادهی سوار بر اسب که دختر شاه پریان را طرد میکند. شخصیتپردازی ضعیف، طرح تکراری و زبان سکتهدار و کلیشهای. راستی چهطور این کتاب برنده جایزهی گلشیری شده؟
در نهایت هدف نویسنده از روایت این داستان رو نفهمیدم.
داستان بی سر و ته و کسالت باری است
ظرافت طبع نویسندهدر قالب استعاره ها عالی بود. موضوع انتخابی درمورد اقلیتهای مذهبی خصوصا یهودیهای ایران بدیع و جذاب بود. به عنوان رمان اول یک نویسنده جوان خوب است.
روایت یک زن با بیان تمامی جزئیات داستانی ساده و روان با گویندگی حذاب و موضوعی جذاب تر ، و روایت دخترانی که عاشق میشوند اما از خانواده ترد🙏
یک کتاب زیبا و دوست داشتنی. فقط مدام از یک موضوع به موضوع میپرد. ودر برخی مواقع، البته کم، زیادی وارد جزییات میشود. ولی به زیبایی زندگی رو توصیف میکند.
مواظب پست ریر افتاب باشدوو