برای خرید و دانلود کتاب صوتی زوربای یونانی نوشته محمود مصاحب و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب صوتی زوربای یونانی، داستان جذابی دربارهی آشنایی مردی جوان با زوربا است که باعث میشود مرد به درک و لذت تازهای از زندگی برسد. نیکوس کازانتزاکیس، نویسندهی جهانگرد یونانی قصهی زوربای یونانی را نوشته و محمود مصاحب مترجم آن است.
نسخه صوتی کتاب با صدای آرمان سلطانزاده، در اختیارتان قرار دارد.
زوربای یونانی شخصیتی عجیب دارد که به تجربهی زیستن، بیش از هرچیز دیگری معتقد است. رقص، راهی است که زوربای ۶۵ ساله برای رهایی و بیرونریزی شادی و اندوهش انتخاب میکند. در طول داستان، جوانی یونانی و روشنفکر در مقابل زوربا قرار میگیرد که تمام زندگیاش میان کتابها گذشتهاست. او تصمیم گرفته کمی از دنیای کتابها و نوشتههایش بیرون بیاید و برای راهاندازی دوبارهی یک معدن زغالسنگ، به جزیره کرت راهی شود. زوربا او را متقاعد میکند تا او را استخدام کند و در ادامه، این دو مرد با هم همراه و همسفر میشوند.
تناقض و تفاوت میان زندگی آنها و اتفاقات کوچک و بزرگ بسیاری جریان داستان زوربای یونانی را پیش میبرد. کازانتزاکیس در حین داستان خواننده را بارها و بارها مجاب میکند تا خود را میان این دو شخصیت به چالش بکشد.
قصهی زوربای یونانی یکی از مشهورترین کتابهای نوشته شدهی قرن بیستم است. داستان جذاب آن میتواند دیدگاه جدیدی به مخاطب خود بدهد. اگر به دنبال داستانی با این مشخصات هستید، کتاب زوربای یونانی را انتخاب کنید.
نیکوس کازانتزاکیس متولد ۱۸ فوریه ۱۸۸۳ میلادی در شهر هراکلیون در جزیره کرت است. کرت در آن زمان تحت تسلط حکومت عثمانی بود. کازانتزاکیس نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود که دغدغه جامعه بشری را داشته و در داستانهایش به تحلیل این مسئله پرداختهاست. او کتابهای بسیاری را در قالب داستان، نمایشنامه، فلسفه و عرفان، ترجمه و سفرنامه تالیف کردهاست. در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۵۶ در وین جایزه بینالمللی صلح را دریافت کرد. کتابهای دیگر او مانند مسیح بازمصلوب و آخرین وسوسهی مسیح نیز به فارسی ترجمه شدهاند. نیکوس کازانتزاکیس در سال ۱۹۵۷ بر اثر بیماری سرطان خون چشم از جهان فرو بست. روی سنگ مزار وی این نوشته به چشم میخورد: نه آرزویی دارم، نه میترسم. من آزادم.
شب تا دیروقت کنار پسماندهی آتش، ساکت نشسته بودیم. بار دیگر حس میکردم که آنچه خوشبختی نام دارد، تا چه حد ساده و کمخرج به دست میاید. یک استکان شراب، چند عدد شاهبلوط بو داده، یک آتشدان کوچک و صدای دریا. هیچ چیز دیگر لازم نیست. این مختصر کافی بود تا دلی ساده و کم توقع شاد شود و خود را خوشبخت احساس کند. پرسیدم : «زوربا، تا حالا چندبار ازدواج کردهای؟»
هر دو شاد و سرخوش بودیم. این سرخوشی نه فقط معلول گیلاسهای شرابی بود که آشامیده بودیم، بلکه زادهی یک نوع خوشی غیر قابل توصیفی هم بود که در دل خود احساس میکردیم. هر یک از ما با روش مخصوص به خود احساس میکردیم به مثابه زورق کوچکی هستیم که پناهگاه حقیر و مناسبی را در این گوشهی دریا، در لا به لای چند خیزران، الوار و علفهای نرم به دست آورده به یکدیگر چسبیدهایم...
دستهبندی | |
زمان | ۱۶ ساعت و ۰۷ دقیقه |
قابلیت انتقال | دارد |
حجم | ۸۸۷٫۲ مگابایت |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲۵)از اون کتاب هایی است که وقتی میخونی ( میشنوی) متوجه میشی که بی دلیل مشهور نشده. اینکه با دو شخصیت، داستانی را که چندان بالا و پایین ندارد و کلا اتفاق هیجان انگیزی در آن نمی افتد را چنین
این کتاب با ترجمه مرحوم محمد قاضی حال و هوای دیگری دارد و ترجمه به حدی قوی است که زنده بودن شخصیت های داستان را می توان احساس کرد. ای کاش تبدیل آن ترجمه به کتاب صوتی هم امکان پذیر
یه رمان دلپذیر پر از مفاهیم عمیق زندگی. تنها بخشش که آزاردهنده بود نگاه بیش از حد مردسالارانه زوربا بود. با این حال علاوه بر داستان، اجرای بسیار زیبای گوینده و همینطور موسیقیهای متن شاد و دلپذیر یونانی گوش دادن
انتخاب کتاب که صرفا بخاطره اسم آرمان سلطان زاده بود و لا غیر خوانش هم که دیگه گفتن نداره، عالیه، کمتر ازین هم نمیشه از جناب سلطان زاده توقع داشت. هر چی بیشتر با تفکرات زوربا آشنا میشدم،اعصابم بهم میخورد ،جدا که
تنها کتابی که ۱۲ ساعت نشستم و گوشش دادم همین زوربای یونانی بود واقعا زیبا و جالب بود برام و از آنجایی که چند مدتی در یونان زندگی کردم بسیار شیوه توصیف مردمانش به یونانی های حتی این دوره زمانه
من هم ترجمه استاد محمد قاضی رو خوندم بسیار خوب ترجمه شده بود امتیازم رو هم به اون ترجمه دادم، چون این ترجه رو نخوندم. کارهای کازانتزاکیس بسیار خوب هستن، از دید من، چرا که هم فلسفه خونده، هم دنیا رو گشته، و
کتاب خیلی قشنگیه.ترجمه هم عالی .به نظر من آقای سلطان زاده خیلی عالی اجرا می کنه.کتاب های دیگه هم با صدای ایشان گوش داده ام.روش اجرایشان را می پسندم.
بدون شک کتاب جزو شاهکارهای ادبیات معاصر است. هرچند ترجمه را بخاطر شکل متکلفی که به متن داده بود چندان نپسندیدم. مثلا استفاده مکرر از کلمه منخرین برای سوراخهای بینی که کلمهای خاج از ادبیات معاصر فارسی است. اجرای آقای
اول یه "خسته نباشید" از ته دل به آقای سلطانزاده که ما رو در انتخاب کتابها مشکلپسند کردهن! آقا، خدا قوت واقعا! عااالی هستین شما! بعدشم اصلا فکر نمیکردم که انقدر موضوع داستان دلنشین باشه! بسیار لذت بردم، مرسی از
عالی بووووووووود