
دانلود و خرید کتاب صوتی همسر یک قاتل
معرفی کتاب صوتی همسر یک قاتل
کتاب همسر یک قاتل نوشتهی ویکتور متوس با ترجمهی شقایق خانجانی و گویندگی فرناز فرید، اثری جنایی و روانشناختی است که توسط واوخوان منتشر شده است. این کتاب صوتی داستانی پرتنش و چندلایه را روایت میکند که در بستر دادگاهها، خانههای آرام و ذهنهای آشفته شکل میگیرد. محوریت داستان حول جسیکا یاردلی، دادستان فدرال و همسر سابق یک قاتل زنجیرهای، میچرخد که ناخواسته دوباره به گذشتهی تاریک خود کشیده میشود. روایت کتاب با نگاهی دقیق به روانشناسی جنایت، روابط خانوادگی و چالشهای زنان در نظام قضایی آمریکا، مخاطب را به سفری پر از تعلیق و تردید میبرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب همسر یک قاتل
کتاب همسر یک قاتل با قلم ویکتور متوس، داستانی جنایی و روانشناختی را در قالبی پرکشش و چندلایه روایت کرده است. این کتاب با محوریت شخصیت جسیکا یاردلی، دادستان فدرال و همسر سابق یک قاتل زنجیرهای، به بررسی تأثیرات عمیق یک رابطهی پررمزوراز بر زندگی فردی و حرفهای میپردازد. روایت کتاب در فضای دادگاههای آمریکا، خانههای آرام حومه و صحنههای جنایت شکل میگیرد و با ورود قتلهای جدید که شباهتهایی به جنایات همسر سابق جسیکا دارند، داستان وارد مرحلهای تازه و پرتعلیق میشود. در این کتاب، نویسنده با ترکیب عناصر جنایی، روانشناسی و روابط خانوادگی، تصویری از چالشهای زنان در نظام قضایی و فشارهای اجتماعی پیرامون آنها ارائه داده است. ساختار کتاب با روایتهای موازی از زندگی شخصی و حرفهای جسیکا، مخاطب را به درک عمیقتری از شخصیتها و انگیزههای آنها میرساند. همسر یک قاتل نهتنها به دنبال کشف هویت یک قاتل جدید است، بلکه به واکاوی زخمهای گذشته و تلاش برای بازسازی اعتماد و هویت فردی نیز میپردازد.
خلاصه کتاب همسر یک قاتل
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان کتاب همسر یک قاتل با فرار دختری نوجوان از دست مهاجمی ناشناس در صحرای نوادا آغاز میشود و بهسرعت به فضای دادگاه و زندگی جسیکا یاردلی، دادستان فدرال، منتقل میشود. جسیکا که سالها پیش همسرش، ادی کل، بهعنوان قاتل زنجیرهای دستگیر شده، اکنون با قتلهایی مواجه میشود که شباهت عجیبی به جنایات همسر سابقش دارند. پلیس فدرال و همکاران قدیمی جسیکا از او میخواهند تا به پرونده وارد شود و با دانش و تجربهی خاصش، به شناسایی قاتل جدید کمک کند. در کنار این خط اصلی، کتاب به زندگی شخصی جسیکا، رابطهی پرتنش او با دختر نوجوانش تارا و تلاش برای حفظ تعادل میان کار و خانواده میپردازد. جسیکا با خاطرات تلخ گذشته، احساس گناه و نگاه سنگین جامعه دستوپنجه نرم میکند. همزمان، روند تحقیقات پلیسی، بازجوییها و مصاحبه با مظنونان، فضای داستان را پرتنش و تعلیقآمیز نگه میدارد. در نهایت، جسیکا باید میان بازگشت به گذشتهی تاریک و حفظ سلامت روانی خود انتخاب کند، درحالیکه سایهی قاتل جدید هر لحظه نزدیکتر میشود.
چرا باید کتاب همسر یک قاتل را بشنویم؟
کتاب همسر یک قاتل با روایتی پرکشش و شخصیتپردازی عمیق، مخاطب را به دنیای پیچیدهی جنایت، روانشناسی و روابط خانوادگی میبرد. این کتاب صوتی نهتنها یک داستان جنایی معمایی است، بلکه به دغدغههای هویتی، احساس گناه و تلاش برای بازسازی زندگی پس از یک بحران بزرگ میپردازد. شنونده با لایههای مختلف شخصیت جسیکا یاردلی و چالشهای او در مقام مادر، همسر سابق یک قاتل و دادستان فدرال روبهرو میشود. همچنین، کتاب با پرداختن به مسائل حقوقی، روانشناسی جنایت و فشارهای اجتماعی بر زنان، فرصتی برای تأمل دربارهی نقش قربانیان و اطرافیان مجرمان در جامعه فراهم میکند. روایت صوتی فرناز فرید نیز به انتقال فضای پرتعلیق و احساسی داستان کمک کرده است.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن این کتاب به علاقهمندان داستانهای جنایی، معمایی و روانشناختی پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که به موضوعات مربوط به آسیبشناسی روانی، روابط خانوادگی پیچیده و چالشهای زنان در نظام قضایی علاقه دارند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب همسر یک قاتل
«یاردلی دوباره به عکس اولسنها نگاه کرد. آنها با خون پوشیده شده بودند. از گلو و شانههایشان گرفته تا بازوها و کمرشان. موهای آبری با خون چسبناک و تیره شده بود. سر راین کمی به کنار چرخیده و یاردلی میتوانست یک چشم بیحالت را ببیند که به خلأ خیره شده بود؛ مانند چشمان ماهی در بازار روباز تابستانی که بعضی وقتها از سانتا مانیکا میخریدند، جایی که او بزرگ شده بود. «مربوط به بخش من نیست. شما حکم دارید و میتونید پیش شاهدان برین و ...» «نه. حکم نداریم. در حقیقت ... چیز زیادی برای ادامه دادن نداریم.» اورتیز میان حرفش پرید: «هیچ گهی نداریم.» بالدوین به عکس نگاه کرد. یاردلی فکر کرد اون آیپدش رو نمیگیره و نمیذاره خاموش بشه، میخواد که من مدام بهش نگاه کنم. اون درموندهست. بالدوین گفت: «اسکار اشتباه نمیگه، ما هیچی نداریم... و وقتی میگم هیچی، منظورم هیچیه. اینجا هیچ تجاوز جنسیای صورت نگرفته، هیچ ورود غیرقانونیای نبوده، چیزی گم نشده که ما بتونیم بگیم. توی پروندهٔ اول، پلیس لاسوگاس شمالی، فکر کرده بود هر چیزی ممکنه باشه. شرکای کاری که در مورد پول ناراحت شده باشن، انتقام، معشوقهای که یکی از اونا باهاش ارتباط داشته ... اما وقتی یکی از پلیس سنت جورج صحنه رو تشخیص داد و با اونا تماس گرفت، اونا میدونستن و به ما زنگ زدن. من حتی اول متوجه امضای قتل نشدم و بعد دیشب داشتم به برد ساختمون فدرال چندتا از عکسهای دینها رو وصل میکردم که یادم اومد کجا دیدمشون. عکس صحنههای قتل ادی رو بیرون آوردم و اونا تقریباً یکسانن.»
زمان
۱۱ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۶۶۰٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۱ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۶۶۰٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد