
دانلود و خرید کتاب صوتی عمارت گالانت
معرفی کتاب صوتی عمارت گالانت
کتاب صوتی «عمارت گالانت» نوشتهٔ وی. ای شواب با ترجمهٔ محمد جوادی و روایت مریم پاکذات، توسط آوانامه منتشر شده است. این اثر در ژانر فانتزی نوجوان قرار میگیرد و داستانی پررمزوراز و وهمآلود را روایت میکند که در مرز میان واقعیت و خیال حرکت میکند. «عمارت گالانت» با محوریت دختری به نام اولیویا پرایر، مخاطب را به دنیایی میبرد که سایهها و اشباح، مرزهای زندگی را درنوردیدهاند. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عمارت گالانت
«عمارت گالانت» اثری داستانی و فانتزی است که در قالب رمان نوجوان روایت میشود. وی. ای شواب، نویسندهٔ این کتاب، با خلق فضایی رازآلود و پر از سایه و اشباح، داستان دختری یتیم را دنبال میکند که در جستوجوی هویت و خانهٔ خود است. روایت کتاب در بستری از واقعیت و خیال شکل گرفته و با توصیفاتی دقیق و فضاسازیهای وهمآلود، مخاطب را به دنیایی میبرد که مرز میان زندگی و مرگ، روشنایی و تاریکی، بهشدت باریک است. ساختار رمان بهگونهای است که با پیشروی داستان، لایههای پنهان شخصیتها و عمارت گالانت بهتدریج آشکار میشود. این کتاب با تمرکز بر مفاهیمی چون خانواده، تعلق، ترس و شجاعت، تجربهای متفاوت از داستانهای فانتزی نوجوان ارائه میدهد و با بهرهگیری از عناصر کلاسیک ژانر گوتیک، فضایی خاص و منحصربهفرد خلق کرده است.
خلاصه کتاب عمارت گالانت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «عمارت گالانت» با زندگی اولیویا پرایر، دختری یتیم و بیصدا در مدرسهٔ دختران مستقل مریلنس آغاز میشود. اولیویا از کودکی با اشباح و سایههایی که فقط خودش میبیند، زندگی میکند و دفتر خاطرات مادرش تنها یادگار گذشتهٔ اوست. زندگی خاکستری و بیرنگ اولیویا با دریافت نامهای مرموز از داییاش دگرگون میشود؛ نامهای که او را به خانهای به نام گالانت دعوت میکند. این دعوت در تضاد با هشدارهای آخرین نوشتههای مادرش قرار دارد که به او توصیه کرده بود از گالانت دور بماند. اولیویا با امید یافتن خانواده و خانهای واقعی، راهی عمارت گالانت میشود. اما ورودش به این خانه، او را با فضایی وهمآلود، ساکنان مرموز و رازهای سرکوبشده روبهرو میکند. متیو، پسرداییاش، با خصومت و انکار از او استقبال میکند و به او میگوید که داییشان مدتهاست مرده است. با این حال، اولیویا در جستوجوی حقیقت دربارهٔ گذشتهٔ مادرش و رازهای عمارت، به کاوش در خانه و باغ میپردازد. او درمییابد که گالانت نهتنها خانهای برای خانوادهاش، بلکه مرزی میان دنیای زندگان و مردگان است؛ جایی که سایهها و اشباح حضور پررنگی دارند و سرنوشت اولیویا به آن گره خورده است. در این مسیر، او باید با ترسهایش روبهرو شود و معنای واقعی خانه و تعلق را کشف کند، بیآنکه بداند چه خطری در کمین اوست.
چرا باید کتاب عمارت گالانت را بشنویم؟
«عمارت گالانت» با فضاسازی منحصربهفرد و روایت داستانی پرتعلیق، تجربهای متفاوت از رمانهای فانتزی نوجوان ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به مفاهیمی چون هویت، خانواده، ترس و شجاعت، مخاطب را به دنیایی میبرد که مرز میان واقعیت و خیال در آن محو شده است. روایت اولیویا، دختری که با سکوت و تنهایی دستوپنجه نرم میکند، فرصتی برای همذاتپنداری با شخصیتهایی فراهم میکند که در جستوجوی جایگاه خود در جهان هستند. همچنین، حضور عناصر گوتیک و اشباح، داستان را برای علاقهمندان به ادبیات رازآلود و پررمزوراز جذابتر میکند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی، گوتیک و رازآلود علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، تعلق و مواجهه با ترسهای درونی را دارند، تجربهٔ خواندن «عمارت گالانت» میتواند الهامبخش باشد. علاقهمندان به روایتهای پرتعلیق و فضاهای وهمآلود نیز از این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب عمارت گالانت
«باران با ضربههای خود روی انبار باغ ضرب گرفته است. به آن، انبار باغ میگویند اما درواقع در مریلنس باغی وجود ندارد و این حتی انبار هم نیست. مثل گیاهی پژمرده به یک سمت شکم داده است؛ از فلز ارزان و چوب پوسیده ساخته شده است. کف زمین پر از ابزارهای رهاشده و خردهسفالهای شکسته و تهسیگارهای دزدی است و اولیویا پرایِر در بین آنها در تاریکی زنگارگرفته ایستاده است و آرزو میکند میتوانست فریاد بزند. میتوانست درد تاول تازهٔ قرمز روی دستش را به صدا تبدیل کند، انبار را واژگون کند، همانطورکه وقتی قوری آشپزخانه دستش را سوزاند آن را واژگون کرد؛ به دیوارها ضربه بزند، همانطورکه وقتی کلارا اجاق را روشن میگذاشت و با جسارتِ تمام وقتی آه از نهاد اولیویا بلند میشد نیشخند میزد، دلش میخواست او را بزند. درد سفید داغ، خشم قرمز داغ، عصبانیت آشپز از خرابشدن خوراک و کلارا که با لبهای غنچهشده میگفت: «آنقدر درد نداشت، صدایی از او درنیامد.» اگر کف دستش نمیسوخت، اگر آشپز نبود که مانعش شود، اگر این حرکت چیزی بیش از لذت کوتاه و تنبیه هفتگی نصیبش میکرد، اولیویا با دستهایش آن دختر را خفه میکرد. به همین دلیل دومین کار خوب بعد از این کار را انجام داد: از این جای جهنمی خفهکننده بیرون زد و آشپز هم به دنبالش فریاد زد.»
زمان
۱۰ ساعت
حجم
۱ گیگابایت, ۹۶٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۰ ساعت
حجم
۱ گیگابایت, ۹۶٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد