
دانلود و خرید کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال
معرفی کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال
کتاب صوتی «مستأجر وایلْدفِل هال» نوشتهٔ «آن برونته» با ترجمهٔ «رضا رضایی» و روایت «فرهاد اتقیایی» و «سحر بیرانوند» توسط آوانامه منتشر شده است. این اثر یکی از رمانهای کلاسیک ادبیات انگلیس است که به موضوعات اجتماعی، اخلاقی و جایگاه زنان در جامعهٔ قرن نوزدهم میپردازد. داستان حول محور ورود زنی مرموز و تنها به عمارت وایلْدفِل هال و واکنشهای اهالی روستا به حضور او شکل میگیرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مستاجر وایلدفل هال
«مستأجر وایلْدفِل هال» از جمله رمانهای کلاسیک و شاخص ادبیات انگلیس است که توسط «آن برونته» نوشته شده است. این کتاب در قالب داستانی بلند روایت میشود و ساختار آن بر پایهٔ نامهنگاری و خاطرهنویسی شکل گرفته است. روایت اصلی از زبان «گیلبرت مارکهام» آغاز میشود و به تدریج با ورود شخصیت «هلن گراهام» و دفتر خاطرات او، زاویه دید داستان تغییر میکند. فضای رمان در روستایی کوچک و در عمارت وایلْدفِل هال میگذرد و با ورود یک زن جوان و پسرش به این عمارت، شایعات و کنجکاویهای اهالی روستا برانگیخته میشود. این اثر در سال ۱۸۴۸ منتشر شده و بهعنوان یکی از نخستین رمانهایی شناخته میشود که با نگاهی انتقادی به موضوعاتی چون اعتیاد، خشونت خانگی و استقلال زنان میپردازد. «آن برونته» با رویکردی واقعگرایانه و گاه تلخ، مناسبات اجتماعی و اخلاقی زمانهٔ خود را به چالش کشیده است. کتاب با لحن و فضایی انتقادی، تصویری از محدودیتها و فشارهای اجتماعی بر زنان و پیامدهای رفتارهای غیرمسئولانه مردان ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازیهای دقیق، این رمان را به اثری ماندگار در ادبیات تبدیل کرده است.
خلاصه کتاب مستاجر وایلدفل هال
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مستأجر وایلْدفِل هال» با روایت «گیلبرت مارکهام» آغاز میشود؛ مردی جوان که در روستایی کوچک زندگی میکند و با خانواده و دوستانش روابط نزدیکی دارد. ورود ناگهانی زنی مرموز به نام «هلن گراهام» به عمارت متروک وایلْدفِل هال، توجه و کنجکاوی اهالی روستا را برمیانگیزد. هلن زنی جوان است که به همراه پسر خردسالش و خدمتکاری سالخورده، زندگی منزوی و محتاطانهای را در پیش گرفته است. رفتار سرد و رازآلود او، شایعات و قضاوتهای مختلفی را در میان مردم روستا به راه میاندازد. گیلبرت به تدریج با هلن آشنا میشود و میان آنها رابطهای پیچیده و پر از سوءتفاهم شکل میگیرد. در ادامه، دفتر خاطرات هلن بخش مهمی از روایت را به خود اختصاص میدهد و گذشتهٔ پررنج او آشکار میشود: هلن در گذشته با مردی به نام «آرتور هانتینگدن» ازدواج کرده که فردی خودخواه، بیاخلاق و گرفتار اعتیاد به الکل است. زندگی مشترک آنها به تدریج به کابوسی برای هلن تبدیل میشود و او برای حفظ سلامت و آیندهٔ پسرش، تصمیم میگیرد از شوهرش جدا شود و هویت خود را پنهان کند. رمان با پرداختن به موضوعاتی چون استقلال زنان، قضاوت اجتماعی، اعتیاد و خشونت خانگی، تصویری واقعگرایانه و گاه تلخ از جامعهٔ زمانهٔ خود ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازیهای دقیق، داستان را از سطح یک روایت عاشقانه فراتر میبرد و به اثری اجتماعی و انتقادی تبدیل میکند.
چرا باید کتاب مستاجر وایلدفل هال را بشنویم؟
«مستأجر وایلْدفِل هال» اثری است که با جسارت به موضوعاتی میپردازد که در زمان انتشارش کمتر مورد توجه قرار میگرفتند. این رمان تصویری بیپرده از محدودیتها و فشارهای اجتماعی بر زنان، پیامدهای رفتارهای غیرمسئولانه مردان و نقش قضاوتهای عمومی در سرنوشت افراد ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازیهای دقیق، مخاطب را با دنیای پیچیدهٔ روابط انسانی و چالشهای اخلاقی روبهرو میکند. شنیدن این کتاب فرصتی است برای آشنایی با یکی از آثار مهم ادبیات کلاسیک که همچنان دغدغههای انسانی و اجتماعی آن تازه و قابل تأمل باقی مانده است.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای کلاسیک، دوستداران ادبیات انگلیس قرن نوزدهم و کسانی که به موضوعاتی مانند استقلال زنان، نقد اجتماعی، اعتیاد و خشونت خانگی توجه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی چندلایه و شخصیتپردازیهای عمیق هستند، شنیدن این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مستاجر وایلدفل هال
«در آنجا هیکل بلند زنانهای را دیدم که سیاهپوش بود. چهرهاش به طرف من بود و حالتی داشت که به محض دیدنش آدم را دعوت میکرد که دوباره نگاهش کند. زلفش پرکلاغی بود و به شکل حلقههای براق بلند، نوعی آرایش مو که آن روزها باب نبود اما قشنگ بود و برازنده. پوستش صاف و سفید بود. چشمهایش را نمیدیدم، چون خم شده بود روی کتاب دعایش، و پلکهای نیمبسته و مژههای بلند سیاهش چشمهایش را میپوشاندند، اما ابروهایش باحالت و خوشفرم بودند، پیشانیاش بلند و فکورانه بود، بینیاش عقابی، و اجزای صورتش بهطور کلی بیعیب و نقص ... فقط گونهها و چشمهایش کمی گود افتاده بودند، و لبهای خوشترکیبش بفهمی نفهمی نازک و بفهمی نفهمی هم منقبض بودند و حالتی داشتند که به نظرم نشانه خلقوخوی نهچندان ملایم یا مهربانانهای بود. توی دلم گفتم: «ای بانوی زیبا، ترجیح میدهم که از دور تو را بستایم، نه آن که همدم خانهات باشم.» درست همان لحظه سرش را بلند کرد و نگاهش به نگاه من افتاد. نگاهم را ندزدیدم، و او باز خم شد روی کتاب، اما حالت زودگذر خاصی در نگاهش بود که به تحقیری خاموش میماند و طوری آزارم میداد که به وصف نمیآمد.»
زمان
۲۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۴۹۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۴۹۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد