
دانلود و خرید کتاب صوتی آن بهشت دیگر
معرفی کتاب صوتی آن بهشت دیگر
کتاب صوتی «آن بهشت دیگر» نوشتهٔ پل هاردینگ با ترجمهٔ فرزانه دوستی و روایت نینا فراهانی، توسط رادیو گوشه منتشر شده است. این اثر داستانی، روایتی از زندگی ساکنان جزیرهای خیالی به نام جزیرهٔ سیب در سواحل ایالت مین آمریکا را ارائه میدهد و با الهام از وقایع تاریخی و اسناد بهجایمانده، به بررسی سرگذشت خانوادهها و شخصیتهایی از نژادها و پیشینههای گوناگون میپردازد. نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آن بهشت دیگر
«آن بهشت دیگر» اثری داستانی است که در قالب رمان بلند روایت میشود. پل هاردینگ، نویسندهٔ این کتاب، با بهرهگیری از تخیل و واقعیتهای تاریخی، داستانی چندلایه و پرشخصیت را خلق کرده است. روایت کتاب حول محور جزیرهای خیالی به نام جزیرهٔ سیب شکل میگیرد که الهامگرفته از جزیرهٔ مالاگا در ایالت مین است. این جزیره در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم محل زندگی خانوادههایی با پیشینههای نژادی و فرهنگی متفاوت است؛ سیاهپوستان، ایرلندیها، سرخپوستان و دیگر گروهها در کنار هم روزگار میگذرانند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت دانای کل است و با زبانی شاعرانه و گاه پیچیده، زندگی روزمره، خاطرات، اسطورهها و رنجهای ساکنان جزیره را به تصویر میکشد. هاردینگ در این اثر، با تکیهبر اسناد تاریخی و تخیل ادبی، به موضوعاتی چون تبعیض نژادی، هویت، میراث خانوادگی و معنای زیستن در حاشیهٔ جامعه میپردازد. روایت کتاب بهگونهای است که مرز میان واقعیت و افسانه را بارها درمینوردد و شخصیتها را در بستر طبیعت، تاریخ و باورهای مذهبی به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب آن بهشت دیگر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «آن بهشت دیگر» با روایت زندگی خانوادهٔ هانی آغاز میشود؛ بنجامین هانی، مردی سیاهپوست و باغبان، همراه همسر ایرلندیاش، پیشنس، در اواخر قرن هجدهم به جزیرهٔ سیب قدم میگذارد. آنها با امید ساختن بهشتی کوچک برای خود، دانههای سیب را میکارند و خانوادهای چندنسلی را پایه میگذارند. روایت کتاب در گذر زمان، نسلهای بعدی این خانواده و دیگر ساکنان جزیره را دنبال میکند؛ از جمله خانوادههای پراوربز، لارک، مکدرموت و خواهران مکدرموت. هرکدام از این خانوادهها با ریشههایی در آفریقا، ایرلند، اسکاتلند و سرخپوستان پنابسکات، در جزیرهای کوچک و دورافتاده، با طبیعت خشن، فقر، بیماری و تبعیض دستوپنجه نرم میکنند. داستان با توصیف روزمرگیها، جشنها، سوگواریها و افسانههای خانوادگی پیش میرود و در عین حال، سایهٔ تهدید بیرونی و نگاه تبعیضآمیز جامعهٔ سفیدپوست سرزمین اصلی بر زندگی آنها سنگینی میکند. حضور شخصیتهایی چون متیو دایموند، مبلغ مذهبی سفیدپوست، و ورود انجمنهای خیریه، نشانههایی از دخالت و نگاه بیرونی به این جامعهٔ کوچک است. روایت کتاب، با بازگشت به گذشته و پیشروی به آینده، سرگذشت شخصیتها را در بستر رویدادهای طبیعی، فجایع، مهاجرت و در نهایت اخراج اجباری ساکنان جزیره به تصویر میکشد، بیآنکه به پایان داستان اشاره شود.
چرا باید کتاب آن بهشت دیگر را بشنویم؟
این کتاب با پرداختن به سرگذشت جامعهای کوچک و چندنژادی در جزیرهای دورافتاده، تصویری از مقاومت، امید و رنج انسانهایی را ارائه میدهد که در حاشیهٔ تاریخ رسمی آمریکا زیستهاند. روایت چندصدایی و ساختار شاعرانهٔ اثر، تجربهای متفاوت از خواندن داستان تاریخی و اجتماعی را رقم میزند. «آن بهشت دیگر» به موضوعاتی چون هویت، تبعیض، میراث خانوادگی و معنای تعلق میپردازد و با بازنمایی زندگی روزمره و افسانههای خانوادگی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ تاریخ پنهان و فراموششده دعوت میکند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، اجتماعی و چندنسلی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ هویت، تبعیض نژادی، مهاجرت و تاریخ پنهان جوامع را دارند، از شنیدن این اثر بهره خواهند برد. همچنین مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و زبان ادبی علاقهمندند، میتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب آن بهشت دیگر
«استر هانی گفت میخواین دوباره ماجرای سیل رو بشنوین؟ همون سیل قدیمی؟ باز هم؟ آره، مامانبزرگ، لطفاً! لطفاً، مامانبزرگ، برامون تعریف کن! پس شروع کرد: خب، اون سیل قدیمی، تقریباً صد سال پیش بود که اتفاق افتاد. ماجراش برمیگرده به سال ۱۸۱۵. بیست و دو سال بعد از اینکه بنجامین و پیشنس هانی آمدند به جزیره و در آن منزل کردند، در سپتامبر سال ۱۸۱۵ طوفانی درگرفت. آن موقع نزدیک به سی نفر اینجا توی پنجشش خانه زندگی میکردند؛ از جمله اولین اعضای خانوادههای پراوربز و لارک که اهل آنگولا و کیپوِرد بودند و باقی ساکنان هم از ادینبرو میآمدندـــخود پیشنس در اصل از گالویِ ایرلند بود، پیش از اینکه با بنجامین ملاقات کند و با او عازم نوا اسکوشیا شودـــبهعلاوهٔ سه زن پنابسکاتی، سه خواهر که پدرومادرشان را در کودکی از دست داده بودند. موجی هفتمتری مثل یک قیف دور خلیج را گرفت و خانهها و کشتیها را همراه خودش جارو کرد و برد. وقتی دیوارهٔ آبی اقیانوس به آنجا برخورد، نصفِ درختها و تمام خانههای جزیره را از جا کند و در خود بلعید، همهچیز را، بههمراه دو نفر از خاندان هانی، سه نفر از خانوادهٔ پراوربز، یکی از خواهران پنابسکات، سه سگ، شش گربه و بزی به نام خنوخ. طوفان با صدایی بلند چنان میغرید که پیشنس هانی در ابتدا فکر کرد کر شده، تا اینکه صدای کشندِ کوهی از آب را شنید که همچون بهمن بر سرشان فروریخت، مملو از هرچه خانه و کشتی و درخت و آدم و گاو و اسب، که همه در آن خروشان و چرخزنان و نعرهکشان و افتانوخیزان و نالان و شیههکشان و درهمشکنان درست بهسمت جزیره هجوم میآوردند. آن وقت بود که فهمید ممکن است همهچیز از دست برود، که شاید خواستِ باریتعالی بر این باشد، انگار که سینهاش به روی پیغام سربهمهرِ الهی گشوده شد، و دانست پس از آنکه جاروی حقتعالی همهٔ آنها را رُفت و نابود کرد، فقط چند درخت میماند به تعدادی که هر کودک خردسالی بتواند بشماردشان و بعد آدمیزادگانِ جانبهدربرده از طایفهٔ آنها نایابتر از طلا میشوند.»
زمان
۹ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۵۱٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۵۱٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد