دانلود و خرید کتاب صوتی بانو با سگ ملوس

کتاب صوتی بانو با سگ ملوس مجموع چند داستان کوتاه از آنتوان چخوف با ترجمهٔ عبدالحسین نوشین است. گویندگان این کتاب صوتی رضا عمرانی، پروین دشتی و آرش رستمی هستند. انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی بانو با سگ ملوس

کتاب بانو با سگ ملوس اثر آنتوان چخوف مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه ادبیات روس است که عبارت‌اند از چاق و لاغر، آفتاب‌پرست، ماسک، وانکا، شوخی، سرگذشت ملال‌انگیز، سبک‌سر، انگور فرنگی، ئیونیچ، جان دلم و بانو با سگ ملوس.

 این داستان‌ها بین سال‌های ۱۸۸۳ تا سال ۱۸۸۹ نوشته شده‌اند. 

در داستان ماسک، آنتون چخوف تکبر آدم‌های تازه به دوران رسیده‌ای را نشان می‌دهد که آدم‌ها را تنها با مقام و رتبه‌ای که دارند می‌شناسند و طبقه‌بندی می‌کنند.

داستان آفتاب پرست به نقد چاپلوسی می‌پردازد و ما را به فکر وا می‌دارد که مبادا مانند آفتاب پرست در مقابل هر انسانی با جایگاهی متفاوت رنگ عوض کنیم و به چاپلوسی تبدیل شویم که نمی‌تواند شخصیت ثابتی داشته باشد.

سرگذشت ملال انگیز، داستان دانشمندی است که با جمع‌بندی نتایج زندگی خود درمی‌یابد عمرش صرف مسائلی جزئی شده و هیچ ایدهٔ الهام‌بخش کلی در آن وجود ندارد که بتوان بیانش کرد.

آنتون چخوف قهرمان دکتر داستان ئیونیچ را به هدف کوبیدن سازمان و نظام اجتماعی اواخر قرن ۱۹ خلق کرده است که هرگونه امید و آرزویی را در انسان‌های بلند اندیش به قتل می‌رساند. دکتری که پس از ازدواج با دختری که هم عاشق اوست و هم عاشق جهازی که با خود خواهد آورد مغلوب نو دولتی و نوکیسگی می‌شود و رفته رفته نسبت به همه چیز بی‌علاقه می‌شود.

اما در داستان بانو با سگ ملوس که یکی از محبوب‌ترین داستان‌ها برای مردم روسیه است آنتون چخوف تنها در پانزده صفحه خواننده را به جنگ با پوچی زندگی فرا می‌خواند و قصه عشقی را تعریف می‌کند که زندگی افسرده‌کنندهٔ دو انسان را به کلی تغییر می‌دهد و از آن‌ها انسان‌هایی می‌سازد که بر خلاف گذشته، ولع زیستنی با امید و هدف را دارند. این داستان درباره‌ٔ مردی به نام دمیتری دمیتریچ گوروف است که با همسرش زندگی می‌کند. اما دل‌بسته‌ٔ آنا سرگه یونا می‌شود که او نیز شوهر کرده است و سگی ملوس دارد.

شنیدن کتاب صوتی بانو با سگ ملوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آنتوان چخوف

آنتوان چخوف سال ۱۸۶۰ در شهر تاگانروگ در جنوب روسیه به دنیا آمد. پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از دادوستد بازداشت و به ورشکستگی کشاند. او در سال ۱۸۷۶ از ترس طلبکارانش به‌همراه خانواده به مسکو رفت. آنتوان تنها در تاگانروگ باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی‌اش را به پایان ببرد.

چخوف در نیمهٔ سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد. برای همین این سال را مبدأ تاریخ نویسندگی چخوف برمی‌شمرند. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی به‌طور حرفه‌ای به داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی روی آورد. او در ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامهٔ پترزبورگ آغاز کرد. در سپتامبر قرار بود نمایشنامهٔ او به نام «در جادهٔ بزرگ» به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد. مجموعه داستان‌های «گل‌باقالی» اثر او در ژانویهٔ سال بعد منتشر شد. در فوریهٔ همین سال (۱۸۸۶) با «آ. سووُربن» سردبیر روزنامهٔ عصر جدید آشنا شد و داستان‌های «مراسم تدفین»، «دشمن» و… در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد. بیماری سل او شدت گرفت. او در آوریل ۱۸۸۷ به تاگانروگ و کوه‌های مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید. در اوت همین سال مجموعهٔ «در گرگ‌ومیش» منتشر شد و در اکتبر نمایشنامهٔ بلندی با نام «ایوانف» در تئاتر مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد.

چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ به‌همراه همسرش «اولگا کنیپر» برای معالجه به آلمان و استراحتگاه بادن‌وایلر رفت. در این استراحتگاه حال او بهتر می‌شود، اما این بهبودی زیاد طول نمی‌کشد و روزبه‌روز حال او وخیم‌تر می‌شود. او در ۴۴سالگی، یک سال پیش از انقلاب اول روسیه، از دنیا رفت. تشییع‌جنازه‌ٔ او در مسکو با حضور جمعیتی بسیار تبدیل به رویدادی ملی شد.