دانلود و خرید کتاب صوتی زن زیادی
معرفی کتاب صوتی زن زیادی
کتاب صوتی زن زیادی مجموعهداستانی از جلال آل احمد و با صدای شهره روحی است و کتاب نشر نیکا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی زن زیادی
کتاب صوتی زن زیادی مجموعهای از داستانهای جلال آل احمد دربارهٔ زنان است که در یکجا گردآوری شدهاند.
داستانهای این مجموعه، بهترتیب، عبارتاند از:
«سمنوپزان»، «خانم نزهتالدّوله»، «دفترچه بیمه»، «عکاس با معرفت»، «خدادادخان»، « دزد زده»، «جاپا»، «مسلول» و «زن زیادی».
این نویسنده، به مسائل اجتماعی مختلفی در آثارش پرداخته است؛ یکی از این موضوعات، «زن» است. آلاحمد میکوشد زنانی را تصویر کند که به دو امر همآغوشی یا عشق و عاشقیهای رمانتیک خلاصه نمیشوند.
زنان داستانهای او یا هوو دارند یا بهدنبال دوا و درمان بیفرزندی، به هر دری میزنند. تمام دنیای آنها در همینها خلاصه میشود و اگر از خود فارغ شوند، به عروسها، هووها و مادرشوهرهای همدیگر نیش و کنایه میزنند و این بدبختی زنان طبقهٔ متوسط و پایین جامعه است.
در داستان «سمنوپزان» مریمخانم، زن عباسقلیآقا، سمنوی نذری میپزد تا هوویش از چشم شوهرش بیفتد. او از عمقزی طلسم میخواهد تا بتواند هوو را شکست دهد. این زن، همچنین، به شوهر دادن دختر دمبختش فکر میکند.
«خانم نزهتالدوله» تصویر طنزآمیز زنی است از طبقهٔ بالا که تمام همت او صرف پیدا کردن شوهری آرمانی میشود. همهٔ زندگی این زن، صرف ماساژ چین و چروکهای بینی و فر موهایش است و باز هم تصویر زنی را میبینیم که درگیر سبکسریها و جهلهای خاص خویش است.
شنیدن کتاب صوتی زن زیادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره جلال آل احمد
سید جلالالدین سادات آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی و روحانی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی نویسنده، روشنفکر سوسیالیست، منتقد ادبی و مترجم ایرانی، پسرعموی سید محمود طالقانی و همسر سیمین دانشور بود. او در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بهسزایی گذاشت. او دانشآموختهٔ رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران بود؛ تحصیل را تا دورهٔ دکترای ادبیات فارسی ادامه داد؛ اما سرانجام از ادامهٔ آن صرفنظر کرد.
آل احمد در جوانی (با حفظ گرایشهای مذهبی)، بهنوعی، به روحانیت پشت کرد و نیز به جریان توده پیوست. او تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت و افزونبر نگارش داستان، به نوشتن مقالات اجتماعی، پژوهشهای مردمشناسی، سفرنامهها و ترجمههای متعدد نیز میپرداخت. میتوان مهمترین ویژگی ادبی آل احمد را نثر او دانست؛ نثری فشرده، موجز و درعینحال عصبی و پرخاشگر که نمونههای خوب آن را در سفرنامههای «خسی در میقات» یا ناداستان «سنگی بر گوری» میتوان دید و خواند.
نخستین مجموعهٔ داستان او «دید و بازدید» نام داشت.
او در سال ۱۳۲۶، دومین کتابش، «از رنجی که میبریم» را همزمان با کنارهگیری از حزب توده چاپ کرد؛ کتابی که بیانگر داستانهای شکست مبارزاتش در این حزب است.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بهعنوان ضربهای سنگینی بر پیکر آزادیخواهان، آل احمد نیز افسرده شد. او در این سالها، کتابی را تحتعنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. کتابهای اورازان، تاتنشینهای بلوک زهرا و مدیر مدرسه در همین دوران نوشته شدند.
از میان خدمات این نویسنده و متفکر به ادبیات فارسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
معرفی آلبر کامو به جامعه ادبی؛ با ترجمههایی از آندره ژید، یونگر، اوژن یونسکو و داستایوسکی،
معرفی بیشتر شعر نو نیمایی و کمک به گسترش آن،
حمایت از شاعرانی چون احمد شاملو، نصرت رحمانی و حمایت از جوانان دیگر،
ایجاد کردن جهشی بیسابقه در نثر فارسی با نثر خودش،
ایجاد تشکلهای ادبی و صنفی، از جمله کانون نویسندگان ایران و انتشار مقالات گوناگون.
جلال آل احمد را ادامهدهندهٔ راهی میدانند که ویش از وی، محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت در سادهنویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاورات، آغاز کرده بودند؛ استفاده از زبان محاورهای بهوسیلهٔ جلال به اوج رسید و گسترش یافت.
برخی از داستانهای آل احمد:
پنج داستان (۱۳۵۰)، نفرین زمین (۱۳۴۶)، سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰)، نون والقلم (۱۳۴۰)، مدیر مدرسه (۱۳۳۷)، سرگذشت کندوها (۱۳۳۷)، زن زیادی (۱۳۳۱)، سه تار (۱۳۲۷)، از رنجی که میبریم (۱۳۲۶)، دید و بازدید (۱۳۲۴) و...
مقالهها:
«گزارشها» (۱۳۲۵)، «حزب توده سر دو راه» (۱۳۲۶)، «هفت مقاله» (۱۳۳۲)، «غرب زدگی» (۱۳۴۱)، «کارنامه سه ساله» (۱۳۴۱)، «ارزیابی شتابزده» (۱۳۴۳)، «یک چاه و دو چاله» (۱۳۵۶)، «در خدمت و خیانت روشنفکران» (۱۳۵۶)، «اسرائیل، عامل امپریالیسم» و...
مشاهدات و سفرنامهها:
اورازان (۱۳۳۳)، تاتنشینهای بلوک زهرا (۱۳۳۷)، جزیرهٔ خارک درّ یتیم خلیج فارس (۱۳۳۹)، خسی در میقات (۱۳۴۵)، سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)، سفر روس (۱۳۶۹) و...
ترجمهها:
تشنگی و گشنگی اثر اوژن یونسکو (۱۳۵۱ - با همکاری منوچهر هزارخانی)، چهل طوطی، قصههای کهن هندوستان (با سیمین دانشور، ۱۳۵۱)، عبور از خط اثر ارنست یونگر (با محمود هومن، ۱۳۴۶)، مائدههای زمینی اثر آندره ژید (با پرویز داریوش، ۱۳۴۳)، کرگدن اثر اوژن یونسکو (۱۳۴۵)، بازگشت از شوروی اثر آندره ژید (۱۳۳۳)، دستهای آلوده اثر ژان پل سارتر (۱۳۳۱)، سوء تفاهم اثر آلبر کامو (۱۳۲۹)، بیگانه اثر آلبر کامو (با خبرهزاده، ۱۳۲۸)، قمارباز اثر فئودور داستایفسکی (۱۳۲۷)، محمد و آخرالزمان اثر پل کازانوا (۱۳۲۵) و...
جلال آل احمد ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی زن زیادی
«تازه زنگ تفریح را زده بودند و معلمها، یک یک، از میان هیاهوی بچههایی که با سر و صدا، توی حیاط مدرسه ریخته بدوند، و دوان دوان به طرف منبع آب هجوم آورده بودند، فرار میکردند و به طرف دفتر پناه میآوردند. اتاق کوچک بود. میز ناظم مدرسه نصف آن را گرفته بود. و به سختی میشد رفت و آمد کرد. دور تا دور بالای اتاق را سیمهای چرک و سیاه برق و تلفن و زنگ اخبار پوشانیده بود و بالای سر میز ناظم مدرسه عکس قاب گرفته و بزرگ جوانکی با لباس پیشاهنگی، خاک گرفته و رنگ و رو رفته، به دیوار آویزان بود. غیر از صندلیهای دور اتاق، یک گنجه و یک چوب رخت و یک روشویی حلبی و یک تابلوی بزرگ اخطارها و اعلانهای اداری، دیگر اثاث اتاق بود. یک عکس دسته جمعی کوچک هم روی بخاری بود که دیپلمههای نمیدانم کدام سال مدرسه را با لباسهای شق و رق و معلمها و ناظم و مدیر همان سال نشان میداد.
پیش از همه معلم فرانسه وارد شد که پیر مرد کوتاه قد مرتبی بود و چوب کبریتی به ته سیگار خود فرو کرده بود؛ و آن را با سر انگشت دور از خود گرفته بود. مثل این که سیگار و دود آن نجس است یا میکروب دارد و باید از آن پرهیز کرد. و بعد معلم تاریخ وارد شد که کوتاه و خپله بود. گیوه به پاداشت و یخهاش چرک و نامرتب بود و کراواتش مثل بندزیر جامه لوله شده بود و زیر یخهی کتش فرو رفته بود. بعد معلم جبر آمد که باریک و دراز بود و راه که میرفت لقلق میخورد و عینک داشت و سیگار گوشهی لبش دود میکرد و از بس زرد بود آدم خیال میکرد سل دارد. بعد معلم شرعیات وارد شد که ته ریشی داشت و یخهاش باز بود و عینک کلفتی به چشم زده بود و مثل آخوندها غلیظ حرف میزد. و با یکیک همکارانش سلام و علیک کرد و صبحکمالله گفت و مثل یک گونی سنگین که به گوشهای بیندازند همان دم در وا رفت. بعد کتابدار مدرسه آمد که ریزه بود و سر بیمویی داشت و به عجله راه میرفت و هرهر میخندید و به جای سلام، به هر کس که رو میکرد نیشش تا بنا گوش باز میشد. و بعد هم چند نفر دیگر آمدند و دست آخر معلم نقاشی وارد شد که عبوس بود و انگار تازه از یک دعوا خلاص شده بود. یک دستهی کلفت کاغذ نقاشی زیر بغل داشت و پای صندلی که رسید سیگارش را زیر پاله کرد و نشست.»
زمان
۴ ساعت و ۴۱ دقیقه
حجم
۲۷۳٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۴۱ دقیقه
حجم
۲۷۳٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
بسیار،بسیار عالی با گویش و فضا سازی و تمثیل خوبشان همه چیز را توصیف کرده بودند. از آن کتاب هایی ست که آدم به داستانش ورود می کند.
عالی داستان های عالی با گویندگی فوق العاده و زیبا حتما گوش کنید و لذت ببرید
گویش بی نظیر و انتقال احساسی کامل میباشد