دانلود و خرید کتاب صوتی بچه های قالی باف خانه
معرفی کتاب صوتی بچه های قالی باف خانه
کتاب صوتی «بچه های قالی باف خانه» نوشتهٔ هوشنگ مرادی کرمانی با صدای نادر فلاح در نوین کتاب گویا منتشر شده است. این کتاب به زبانهای انگلیسی، کرهای و روسی نیز ترجمه شده است.
درباره کتاب صوتی بچه های قالی باف خانه
کتاب از دو داستان تشکیل شده است که هر دو دربارهٔ بچههای روستانشین فقیر کرمانی است که مجبور میشوند از سنین کودکی به قالیبافی روی آورند.
داستان اول روایت زندگی پسربچهای به نام «نمکو» است که به خانوادهای فقیر در یکی از روستاهای کرمان تعلق دارد. نمکو به دلیل فقر پدرش یداللّه مجبور به کار در قالیبافی شده است. داستان دوم که «رضو، اسدو، خجیجه» نام دارد دربارهٔ پسری به نام «رضو» است که فقر و گرسنگی و کار سخت و ظلم ارباب همزمان او را آزار میدهد و تحملش تمام شده است.
نویسنده از خاطرات دوران کودکی خود در سیرچ کرمان و روستاهای همجوار آن استفاده کرده است و به زندگی مردمی میپردازد که بهدلیل فقر و محرومیت، در فضای مخوف و غیربهداشتی کارگاههای قالیبافی از حداقل حقوق انسانی خود محروم میشوند
از افتخارات کتاب بچههای قالیبافخانه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کتاب برگزیدهٔ شورای کتاب کودک ۱۳۵۹
دیپلم افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان و رئیس هیئت داوران جایزهٔ جهانی هانس کریستین اندرسون
کتاب منتخب دانشگاه سانفرانسیسکو سال ۲۰۰۰.
کتاب صوتی بچه های قالی باف خانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به داستانهایی با فضای روستایی و برآمده از دل جامعه پیشنهاد میشود.
درباره هوشنگ مرادی کرمانی
هوشنگ مرادی کرمانی متولد سال ۱۳۲۳ در کرمان است، وقتی نوزاد بود مادرش از دنیا رفت و پدرش هم به دلیل افسردگی نتوانست در کنار فرزندش بماند، برای همین او کودکیاش را در خانهی پدربزرگ و مادربزرگش گذراند، پدربزرگش کدخدای روستا بود ولی به مرور املاکش را از دست داد. عموی مرادی کرمانی معلم بود و برای همین از کودکی با آثار ادبیات فارسی از جمله: گلستان سعدی، غزلیات حافظ و ... آشنا شد، تا سال پنجم دبستان در روستای خود سیرج بود و پس از اتمام دبستان به کرمان رفت و همراه تحصیل کار میکرد. در دکان نانوایی، کتابفروشی و .. و کار کرده است و تمامی این تجارب در کتاب قصههای مجید به خوبی دیده میشود.
هوشنگ مرادی کرمانی نویسندگی را از نوشتن داستانهای طنزآمیز برای مدرسه شروع کرد و اولین جایزهی ادبیاش را نیز همانموقع دریافت کرد، او فعالیت حرفهای خود را با نویسندگی برای رادیو محلی کرمان در سال ۱۳۳۹ شروع کرد. پس از اتمام دبیرستان به تهران رفت و در هنرستان هنرهای دراماتیک ثبتنام کرد و در همان دوران هم برای خرج زندگی کارهای متفاوتی میکرد، در کنکور مدرسهی عالی قبول شده و لیسانس خود را در رشتهی زبان انگلیسی گرفت.
اولین داستان هوشنگ مرادی کرمانی در سال ۱۳۴۷ با نام «کوچهی ما خوشبختها» بود که در مجلهی خوشه با سردبیری احمد شاملو منتشر شد و طنزآلود بود . بعد از تعطیلی نشریه با نشریههای دیگری مثل سپید و سیاه، اطلاعات هفتگی و ... ادامه داد و همین فعالیتها باعث شد که او هوشنگ مردای کرمانی بشود و نثرهایی نزدیک به زندگی روزمرهی مردم منتشر کند. اولین کتاب داستان او معصومه است که شامل چند قصه کوتاه است و در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است. از سال ۱۳۵۲ همکاری خود با رادیو را شروع کرد و به نویسندگی برای این رسانه پرداخت و معروفترین شخصیتش یعنی مجید در همینجا خلق شد، به دلیل استقبال زیاد مخاطبین نسبت به واقعی بودن زندگی مجید باعث شد نوشتنش تا ۱۴۰ قسمت ادامه پیدا کند و حتی پس از سال ۱۳۵۷ نیز مدیران این رادیو برای ادامهٔ این قصه تمایل نشان دادند.
اولین جایزهی او برای این کتاب در سال ۱۳۵۹ بود و همین کتاب باعث شد که دیپلم افتخار آی.بی.بی وای و رئیس هیات داوران جایزهی جهانی هانس کریستین آندرسن را در سال ۱۹۸۰ از آن خود کند. کتاب بچههای قالیبافخانه نیز برگزیدهی شورای کتاب کودک شد، او برای نوشتن این کتاب به کرمان رفته بود و ماهها در کنار آنها نشسته بود تا احساسشان را به خوبی درک کند.
از هوشنگ مرادی کرمانی تاکنون چندین اثر با قالبهای متفاوت چاپ شده است، مجموعه داستان کوتاه، بلند، زندگینامه و.. که به زبانهای دیگر نیز ترجمه شدهاند و حتی علاوه بر ایران در کتابهای درسی دیگر کشورها نیز راه یافته است.
بخشی از کتاب صوتی بچه های قالی باف خانه
«بچهها مثل مارمولك به قالی نیمهبافته چسبیده بودند. روی رنگها كله میكشیدند. چشمها در تاریكروشن قالیبافخانه برق میزد. چشمها درشت و سیاه بودند و از ته گودی صورتهای زرد، نخ را میپاییدند. نگاهها و پنجهها خسته و دقیق درگیر ساختوپرداخت گلهای ریز و درشت، سرخ و زرد و شاخوبرگهای سبز قالی بودند. صدای گامپگامپ كلوزا و پاكی، پچپچ دخترها و گریهٔ بچهای شیرخوار با صدای یكنواخت و غمآور «نقش گو» همراه بود. نقشگفتن بیشتر ناله بود، زمزمه بود تا گفتن.»
زمان
۳ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۲۲۲٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۲۲۲٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
درواقع نسخه صوتی این اثر به همراه موسیقی فوق العاده یک آفرینش دوباره از این کتاب رو رقم زده. میشه لحظه لحظه اش رو تصور کرد و تو ذهن آورد. ضمنا آقای مرادی کرمانی با توصیفات دقیق بخشی از میراث
خیلی خوب بود. صاف و روان از موضوعاتی میگه که ما باهاش برخورد نداشتیم اما توی متن داستان هاش اونها رو تجربه میکنیم. حتما ارزش خوندن یا شنیدن داره.
اول از همه یک خسته نباشید خدمت اقای فلاح گوینده و اقای ارجمند اهنگ ساز این کتاب صوتی عرض کنم،من نسخه نوشتاری کتاب رو خونده بودم ولی نسخه صوتی کتاب،یک دنیای دیگریست. کارهای اقای کرمانی با توصیف جزئیات و تصویر
توصیفات بجا و دقیق و بی نقص است طوری که محیط نا آشنای روستا و قالیبافخانه و حس شخصیت ها را کاملا منتقل می کند
کاش نسل جوان اگه حال خوندن تاریخ رو ندارن تا از اوضاع کشور در اواخر دوران پهلوی مطلع بشن، اقلا رمانهایی از این دست رو بخونن. در اون روزگار ۷۰ درصد مردم در روستاها و شهرهای کوچک زندگی می کردند و
کتابهای استاد کرمانی واقعا زیبا و شنیدنی هستند.صدای راوی دلنشین بود.
لطفا نسخه متنی هم قرار بدید
داستان زیبا و البته تلخ. موسیقی عالی. درود بر دکتر ارجمند گرامی. خصوصا به همشهریان کرمانی این کتاب صوتی توصیه می شود.
به شدت پیشنهاد میکنم گوش بدید.
یک سئوال ذهن من را به شدت درگیر کرده و آن اینست که آقای مرادی کرمانی برای نوشتن این داستان تا چه اندازه از واقعیت الهام گرفته ؟؟؟؟؟؟ یعنی واقعا قالی باف های کرمان تا به این حد بدبخت و