دانلود و خرید کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
معرفی کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم نوشتهٔ آنتونی دوئر و ترجمهٔ مریم طباطباییها و با صدای سحر بیرانوند است و آوانامه آن را منتشر کرده است. آنتونی دوئر نویسندهٔ آمریکایی برندهٔ پولیتزر ۲۰۱۵ است. در کتاب به صورت همزمان داستان رندگی دو نفر نقل میشود که در نقطهای با هم تلاقی میکنند. «ماری لاورا» با پدرش در فرانسه زندگی میکند. او از ۶سالگی نابینا شده است. در ۱۲سالگیاش پاریس به اشغال نازیها درمیآید و ماری لاورا به همراه پدرش به شهر سنت مالو میگریزند و به همراه خود جواهری قیمتی به آنجا میبرند. «ورنر» پسری یتیم است که به همراه خواهر کوچکش در آلمان زندگی میکند. ورنر به خاطر هوش بالایش از طرف سازمان جوانان هیتلر مأموریتی ویژه برای ردیابی مخالفان پیشوا میگیرد. این مأموریت او را به شهر سنت مالو میرساند و ماری لاورا را ملاقات میکند. داستان در سال ۱۹۳۴ پیش از آغاز جنگ جهانی دوم شروع میشود و در سال ۲۰۱۴ به پایان میرسد. زمانی که سالهاست جنگ به پایان رسیده، اما هنوز آثارش در دنیا مشهود است.
درباره کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم دربارهٔ یک دختر فرانسوی نابینا و یک پسر آلمانی است که هر دو سعی دارند بر فراز ویرانههای جنگ جهانی دوم زنده بمانند. ماری با پدرش در پاریس زندگی میکند و در سن ۶سالگی نابینا میشود اما از روی مینیاتوری که پدرش ساخته و با دست کشیدن روی آن راه خانه را مییابد. از سوی دیگر ورنر یتیم نیز در یک شهر معدنی در آلمان با خواهرش زندگی میکند.
«تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» رمانی تخیلی و پیچیده با الهام از وقایع وحشتناک جنگ جهانی دوم است. دوئر در این کتاب باظرافت خاصی طبیعت انسانی و قدرت ضد و نقیض فناوری را در رمان خود به تصویر کشیده است.
«تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم»، داستانی خانوادگی با افتخار شخصی را روایت کرده که لایههای زبانی زیبایی را در خود جای داده است.
جملات نویسنده هرگز از اوج به فرود نمیآید و بیان خیرهکننده جزئیات داستان محشر است، داستانی که ۱۰ سال طول کشید تا نویسنده آن را به اتمام رساند.
داستان غمانگیز زندگی، لذت زیبایی و انسانیتی که حتی در بدترین شرایط هم دیده میشود اشک را بر چشمان خوانندگان این رمان میآورد.
شنیدن کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران داستانهای عاشقانه و تاریخی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
«هفده، هجده، نوزده، بیست. حالا دیگر نیروهای هوایی پشت پنجره رسیدهاند. حالا دیگر انگار صدایشان از روی پشت بام هم بهگوش میرسد.
دو هواپیمای کوچک، آنجا توی آسمان، با دود دو خط موازی کشیدهاند. بمبافکن جلوتر بارش را تخلیه میکند و یازده نفر دیگر او را همراهی میکنند. بمبها بهصورت مورب از آسمان فرو میریزند.
بمبافکنها تا جایی که میتوانند بالا میروند.
در طرف دیگر آسمان، لکههای سیاهی در حال شکلگیری هستند. عموی بزرگ ماری لاورا، درحالیکه همراه چندصد تن دیگر در قلعه ملیگرایان محبوس است، به هواپیماها که مثل ملخهایی ریز به سمت شهر حمله میکنند، نگاه میکند. همانطور که چشم به آسمان دوخته است، یاد ضربالمثلی میافتد؛ همان ضربالمثلی که معلمش، در آن مدرسه محلی کوچک، برایشان بازگو کرده بود، «ملخها پادشاه ندارند؛ اما همهی آنها بدون استثنا از سلسلهمراتب پیروی میکنند.»
دستهی شیاطین، مثل هزاران دانه لوبیای بیرون ریخته از یک کیسهی پاره، از آن بالا فرو میریزند؛ درست مثل تسبیحی که پاره شده است و دانههایش بیامان فرو میریزد.
چهل بمب از هر بمبافکن، یعنی حدود چهارصد و هشتاد بمب با سیصد کیلوگرم مواد منفجره؛ همهی اینها ناگهانی بر سر شهر فرود میآیند. یک فاجعه! تمام فنجانها از داخل قفسهها به بیرون پرتاب میشوند، تابلوهای گرانبهای نقاشی فرو میریزند. انگار نیمی از شهر با ویرانی دست و پنجه نرم میکند. همهچیز در حال ترکیدن است.
سلاحهای هوایی توانستهاند به قسمت نهایی منطقه دست پیدا کنند. دوازده بمبافکن حالا در حال برگشت هستند و در آن شب مهتابی، روی خط آسمان بهخوبی دیده میشوند.
در طبقهی ششم، شمارهی ۴، خیابان وابورل، ماری لاورا توی رختخوابش میخزد و سنگ کوچک و آن ماکت را به سینه میفشرد.
در سرداب زیر هتل زنبوری، تنها لامپی که روشن است میرود تا به خاموشی بگراید.»
زمان
۱۶ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۲۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۶ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۲۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
ارزش دو بار گوش کردن رو هم داره