دانلود و خرید کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم
معرفی کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم
کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم داستانی از کلر میکینتاش، نویسنده کتابهای جنایی پرفروش است که با ترجمه اطلسی خرامان و صدای نگین خواجه نصیر میشنوید. داستانی غیرقابل پیشبینی و غافلگیر کننده که پرده از رازی برمیدارد که سالهاست آنا را آشفته و پریشان کرده است.
درباره کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم
کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم داستانی از کلر مکینتاش است. نویسندهای که رمانهای پرفروشی مینویسد و به سبب تجربه کاریش در اداره پلیس، میتواند زوایای جنایی ماجرا را بسیار واقعبینانه و جذاب به داستان اضافه کند. در این داستان با آنا آشنا میشویم که در تلاش است از راز گذشته والدینش آگاه شود... پلیس میگوید این اتفاق خودکشی بوده. آنا فکر میکند قتلی رخ داده. اما هر دو اشتباه میکنند.
یک سال پیش، کرولاین جانسون با خودکشی به زندگیاش پایان داد. روشی که انتخاب کرده بود روشی دلخراش بود چرا که او برنامهریزی خودکشیاش را درست برای چندماه بعد از خودکشی شوهرش قرار داد و دخترش، آنا را تنها گذاشت.
آنا مشکلات زیادی را از سر گذراند. کنار آمدن با درد فقدان والدین و نبودن آنها در زندگی، مشکلات بسیاری سر راه او قرار داد اما بهرحال آنا توانست همه آنها را پشت سر بگذارد. حالا خودش هم یک بچه دارد و دلتنگی برای مادرش، بیش از هرچیزی عذابش میدهد. او مرگ پدر و مادرش را زیر سوال میبرد و سخت تلاش میکند تا بفهمد چه چیزی آنان را به چنین کار وحشتناکی واداشت. اما چیزی که از آن بیخبر است این است که او با کاویدن گذشته مادر و پدرش، آینده خودش را در خطر قرار میدهد...
شاید، گاهی، باید با دروغها کنار بیاییم. انگار با دروغ ماندن مسئلهای، زندگی بیخطرتر است...
کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران داستانهای جنایی و ماجراهایی پر رمز و راز هستید، شنیدن کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم میتواند لذتی عمیق را به شما هدیه کند.
درباره کلر مکینتاش
کلر مکینتاش، نویسنده انگلیسی است که رمانهای پرفروشی مینویسد. او در رشتههای زبان فرانسوی و مدیریت در دانشگاه رویال هالووی تحصیل کرده است و یک سال هم در پاریس زندگی کرد.
بعد از اینکه درسش تمام شد به نیروی پلیس ملحق شد و دوازده سال به عنوان افسر پلیس فعالیت کرده است. او در سال ۲۰۱۱ کار در نیروی پلیس را کنار گذاشت و به نویسندهای تمام وقت تبدیل شد. از میان کتابهای کلر مکینتاش میتوان به رهایت میکنم و تو را میبینم اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی بگذار دروغ بگویم
شنیدم که میگویند خداحافظیهای ناگهانی سادهتر هستند و کم دردتر. اشتباه میکنند. هر دردی که به واسطه خداحافظی طولانی از آن جلوگیری شده با ترسی که گرفته شدن زندگیای بی هشدار به همراه میآورد جبران میشود. زندگیای که وحشیانه گرفته شده. در روز مرگم روی طنابی بین دو دنیا راه میرفتم و تور نجات پوسیدهای زیر پایم بود. یک سو امنیت بود و یک سوی دیگر خطر.
قدمی برداشتم
مردم.
قبلا در مورد مرگ با هم شوخی میکردیم. هنوز به اندازه کافی جوان و سرزنده بودیم که از دیدمان مرگ چیزی باشد که تنها برای دیگران اتفاق میافتاد...
زمان
۱۳ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۶۱۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۱۷ دقیقه
حجم
۶۱۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
زندگی آنای جوان در دوسال اخیر پستی و بلندی های بیشماری داشته، خودکشی والدینش ، بچه دار شدن و … در حالیکه تازه تازه داره کمی با خودش کنار میاد و سعی میکنه روی” الا”دختر چند ماهه اش تمرکز کنه…
کتاب واقعاً عالی بود
تنها دو تا از شخصیت ها اسمشون در ابتدای هر فصلی که بهشون مربوط بود، خونده میشد شخصیت های دیگه ابتدا فکر میکردی خاطرات شخص x هست ولی اواخر کتاب میفهمیدی اشتباه فکر کردی، این قافلگیری ها تا آخر کتاب
داستان بدی نبود . گویندگی که خیلی خوب بود، نمیدونم چرا اینقدر دوستان بد گفتن
ببینید موضوع کتاب روی محور واقعه ای بود که شاهدی نداشته، دو نفر در دو زمان متفاوت میرن کنار یک صخره بزرگ و ناپدید میشن! و سریعا هم فرض گرفته میشه خودکشی کردن خوب این خیلی غیر واقعی هست مگه
داستان عالی ، گویندگی متوسط و گاها بد مخصوصا در القای شخصیت ها ، داستان خیلی کنده ولی غیر قابل پیش بینی در کل خوبه
من دوست ش داشتم ،چون یه جاهایی خیلی منو سوپرایز کرد
خسته کننده با توصیفات زیاد و غیرواقعی
آخر آخرش نامفهوم بود، یک پایان باز بیخود. یک جاهایی هم گوینده یادش میرفت شخصیت پیره یا جوون. تو یک فصل با صدای پیر بیان میکرد، تو یک فصل دیگه با صدای جوون!
بد نبود