دانلود کتاب صوتی نفرین گربه با صدای پوریا نوش‌مهر + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی نفرین گربه

دانلود و خرید کتاب صوتی نفرین گربه

معرفی کتاب صوتی نفرین گربه

کتاب صوتی نفرین گربه رمانی برای نوجوانان نوشتهٔ الهام فلاح و با صدای پوریا نوش‌مهر است و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی نفرین گربه

بعضی از آدم‌ها فکر می‌کنند هر بلایی دلشان خواست می‌توانند سرِ گربه‌ها بیاورند و بعد هم قِسِر دربروند. غافل از اینکه بعضی از گربه‌ها «قدرت جادویی» دارند و می‌توانند روزگارِ آدم‌ها را سیاه کنند. «آرتین»، «سینا» و «گیلی» برای سردرآوردن از نفرین جادوییِ مرموزی راهی سفری ترسناک می‌شوند و سر از خانه‌ای عجیب وسط جنگلی بارانی درمی‌آورند. یعنی کدام نیروی شیطانی انتظارِ آن‌ها را می‌کشد؟

شنیدن کتاب صوتی نفرین گربه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی نفرین گربه

«از آن روزها خیلی می‌گذرد. گاهی که بیکار می‌شوم، بی‌آنکه بدانم چرا، ذهنم می‌رود دنبال آن روزها؛ وقت‌هایی مثل حالا که ماشینم شارژ خالی کرده و فقط توی همین پارکینگی که تویش کار می‌کنم شارژر مخصوص ماشینم هست. بخواهم نخواهم باید چند ساعتی معطل بمانم تا ماشینم قدری شارژ شود که بتوانم بعدش بزنم به جاده و بروم سمت شمال. بیست‌وپنج سال پیش درست یک روز گرم مثل امروز بود؛ روزی که برای اولین بار ماجرای آن خانه به‌گوشم خورد.

پدرم، فرزاد محسنی، مستندساز بود. برای منی که ده سال بیشتر نداشتم، شغلی بی‌معنی بود. نمی‌فهمیدم چرا تمام سال مثل عشایری که درسشان را توی کتاب اجتماعی خوانده بودیم، یک چادر و کیسه‌خواب می‌گذاشت پشت ماشینش و راه می‌افتاد توی بیابان و جاده و فقط هم سوژه‌هایش توی ده‌کوره‌هایی پیدا می‌شد که نه اینترنت داشتند، نه موبایل درست‌وحسابی آنتن می‌داد و نه حتی یک گاری فلافلی به چشم می‌خورد. مادرم، مرجان گاوبندی، هم دست‌کمی از پدرم نداشت. اصلاً همین‌که دوتایی دنبال کارهای بیخودی بودند باعث شده بود عاشقِ هم بشوند و بعدش پدر همه‌ی برنامه‌های باباجهانگیر را برای درس‌خواندن توی آمریکا و زندگی توی نیویورک پیچانده بود و بعدش هم من افتاده بودم توی دامنشان؛ آن هم خیلی اتفاقی و درست توی هاگیرواگیر یکی از همین سفرهای عشایری‌شان برای ساختن مستندی از پیرمرد سیرجانی کر و لالی که به درخت‌های باغش سنگ آویزان می‌کرد. برای همین هم توی شناسنامه‌ی من جلوی محل تولد نوشته سیرجان و من توی زندگی، بعد از فامیلی مادرم بیشتر از همه از همین محل تولدم بدم می‌آمد. می‌شد توی یکی از همان بیمارستان‌های شیک و باکلاس نیویورک به‌دنیا بیایم و پرستارها برایم آواز «هپی برث دی» بخوانند و اتاق را پر از بادکنک‌های آبی کنند؛ یکی مثل همان بیمارستانی که وقتی رگ قلب باباجهانگیر گرفته بود، تویش بستری شد و وقتی دیدمش که پدر من را نشاند جلوی لپ‌تاپ تا با باباجهانگیرِ بستری و بی‌حالم حرف بزنم. وقتی برای سینا تعریف کردم، سینا همان شب رفت و دخل سرچ و گوگل را درآورد و گفت بیمارستان نیویورک خیلی قدمت دارد و به مریض‌هایشان خیلی می‌رسند. گفت دکتر و پرستارهایش حتی از مهماندارهای پرواز امارات هم مهربان‌ترند و توی همه‌ی عکس‌ها می‌خندند؛ حتی گفت حاضر است هفته‌ای دو تا آمپول هم بهش بزنند؛ البته بعد از یک ساعت گفت فقط یکی.»

کاربر 7295427
۱۴۰۲/۰۷/۰۷

کتاب خوبی مورد های مختلف را به شما می‌دهد

زمان

۳ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۲۵۷٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۲۵۷٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان