دانلود و خرید کتاب صوتی زندگی در غربت
معرفی کتاب صوتی زندگی در غربت
کتاب صوتی زندگی در غربت نوشتهٔ ها جین و ترجمهٔ نسرین طباطبایی و با صدای شهره روحی است و انتشارات کتابسرای نیک آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی زندگی در غربت
کتاب صوتی زندگی در غربت رمانی از نویسنده مطرح چینی- آمریکایی، ها جین است. ماجرای «زندگی در غربت» به سال ۱۹۸۹ و جریان کشتار تیانآنمن چین بازمیگردد. این واقعه مجموعهای از تظاهرات دانشجویی در اعتراض به ناپایداری اقتصادی در چین و سرکوبهای حزب کمونیست و فساد دولتی بود که حدود دههزار نفر از معترضان در این واقعه کشته شدند.
پینگپینگ و نائو همزمان با کشتار تیانآنمن، ساکن بوستون امریکا هستند، پس از این کشتار، همهٔ خطوط هوایی امریکا به جز یونایتِد، پروازهایشان را به پکن و شانگهای لغو کردهاند و این زوج بیصبرانه انتظار میکشند تا پسر کوچکشان، تائوتائو که در چین و نزد مادربزرگ و پدربزرگش به سر میبرد، بتواند پاسپورتش را بگیرد و پیش والدینش برگردد.
بلاخره تائوتائوی کوچک موفق به گرفتن پاسپورت میشود و با پروازی که عازم سانفرانسیسکو است راهی آمریکا میشود، اما چون اجازه عوض کردن هواپیما بدون همراه را ندارد، پدرو مادرش مجبورند برای تحویل گرفتن او به فرودگاه سانفرانسیسکو بروند. این سفر برای آنها سه هزار دلار خرج برمیدارد. آنها پس از رسیدن به مقصد با هواپیمایی یونایتد تماس میگیرند اما هواپیمایی از وجود کودکی با مشخصات فرزند آنها ابراز بی اطلاعی میکند.
این رمان برگرفته از زندگی واقعی ها جین است که برای ادامه تحصیل به کشور آمریکا مهاجرت میکند و اتفاقاتی که برایش میافتد، سبب میشود که او از رفت و آمد به کشورش منع شود. جین در این رمان نشان میدهد، تصور مهاجرت به یک کشور دیگر و آغاز یک زندگی بیدغدغه در آنجا اشتباه است و مهاجران باید بدانند که چه مشکلاتی در انتظار آنها است.
شنیدن کتاب صوتی زندگی در غربت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران شنیدن داستانهای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره ها جین
ها جین، این نویسندهٔ تحسینشدهٔ چینی، بعد از مهاجرت به ایالات متحده رشتهٔ زبان انگلیسی را تا مدرک دکترای نویسندگی خلاق ادامه داد و تمام آثار خود را به زبان انگلیسی منتشر میکند؛ با وجود این، داستانهای او در چین میگذرند.
جین تاکنون دو بار برای رمانهای «انتظار» و «آشغال جنگ» جایزه کتاب ملی امریکا و پن/فاکنر را از آن خود کرده است. او با دریافت این جایزه در ردیف نویسندگان معروف دیگری همچون «فیلیپ راث» و «جان ادگار وایدمن» قرار گرفت که تاکنون دوبار موفق به دریافت این جایزه معتبر ادبی به ارزش ۱۵ هزار دلار شدهاند. «تازه داماد»، «در دریاچه»، «مجنون» و «یک زندگی آزاد» از دیگر آثار این نویسنده است.
کتابهای «دیوانگی»، «انتظار » «سقوط شادی بخش» و چند داستان کوتاه او، تاکنون به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب صوتی زندگی در غربت
«از وقتی که نان خبر نقلمکان کارخانه را از دان شنیده بود، دنبال کار میگشت. کتابهایی هم دربارهی فن شعرسرایی میخواند. بعضی شبها سعی میکرد شعری بسراید، اما کلماتی که روی کاغذ میآورد بیروح و نامنسجم از آب در میآمدند. معمولاً شعر با صلابت آغاز میشد؛ اما همچنان که پیش میرفت ابیات سست میشدند، انگار رخنهای در کار بود که صدای شاعر را در خود فرو میکشید. نان میترسید دیگر در شعرسرایی شور و انرژی دوران نوجوانیاش را نداشته باشد. ده سال پیش که به بئینا دل باخته بود، بیش از صد شعر سروده بود، همه سلیس و روان. گاه روزی دو یا سه قطعه شعر میسرود، اما پس از آنکه بئینا رهایش کرد، همهی شعرهای عاشقانهاش را سوزاند. کاش باز هم دستخوش آن احساساتی میشد که زمانی همهی وجودش را تسخیر کرده بود. حالا هرچند شوق شعرسرایی اغلب بر او چیره میشد، هر مصراع ثمرهی تلاش و تقلای زیادی بود که از عدم اعتماد به نفس و بیحس و حالی شاعر نشان داشت.
آرزو میکرد در شرایطی بود که میتوانست کار فعلیاش را نگه دارد. اگر یکیـ دو سال دیگر مجال پیدا میکرد، میتوانست کارآموزی کند، کتابهای زیادی بخواند و علاوه بر فن سرودن شعر دربارهی ادبیات چیزهای بیشتری بیاموزد؛ اما این خواب و خیالی بیش نبود. باید به زودی کار دیگری پیدا میکرد. به رستورانی در واتر تاون مراجعه کرد و به مدیر رستوران گفت در یک رستوران چینی پیشخدمت بوده است. مدیر رستوران با سوءظن به نان نگاه کرد و سبیلش را تاب داد؛ ظاهراً نان بلد نبود به راحتی دروغ بگوید. دو روز بعد آن مرد به او خبر داد که نمیتواند استخدامش کند و نان نفس راحتی کشید. صورت غذای رستوران، که پر از واژههای ایتالیایی بود، مرعوبش کرده بود، چه برسد به فهرست بلندبالای شرابها که نان تقریباً هیچ کدامشان را نمیشناخت. به دراگ استوری در کیمبریج رجوع کرد؛ صاحب دراگ استور حرفی نداشت که استخدامش کند، اما متقاضی اول از همه باید کارت اقامتش را ارائه میکرد. نان اجازهی کارش را به او نشان داد، اما اجازهی کار را قبول نکرد و گفت که اگر ادارهی مهاجرت خبردار شود هزاران دلار جریمهاش خواهد کرد. غیر از کارت اقامت مدرک دیگری را قبول نداشت؛ نان درخواست صدور کارت اقامت کرده بود، اما برای دریافت آن باید تا سال دیگر صبر میکرد. بعد به سراغ یک کتابفروشی رفت که کتابهای دستدوم میفروخت. تابلوِ به کارگر نیازمندیم پشت ویترینش به یک دسته کتاب کهنهی جلدچرمی تکیه داده شده بود. خانمی حدوداً چهلساله با عینک پنسی به او گفت به کسی نیاز دارند که در هفته حداکثر دوازده ساعت کار کند و کارگر تماموقت نمیخواهند.»
زمان
۲۴ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۶۶۹٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲۴ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۶۶۹٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد