دانلود و خرید کتاب صوتی خون نحس
معرفی کتاب صوتی خون نحس
کتاب صوتی خون نحس نوشتهٔ جان کریرو با ترجمه صدرا امامی و ثمین امامی و صدای پارسا موسوی زاده در انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر منتشر شده است. این کتاب به پشت پردهٔ رازها و دروغهای استارتآپها میپردازد.
درباره کتاب صوتی خون نحس
کتاب صوتی خون نحس داستان واقعی تبدیلشدن یک آرمان زیبا به یک دروغ بزرگ است. کتاب از استارتآپی میگوید که در سال ۲۰۰۳، با هدف ایجاد تغییر بنیادین در آزمایش خون آغاز به کار کرد. الیزابت هولمز، بنیانگذار ترانوس، دو دغدغه داشت: تغییر دنیا و بهدستآوردن پول. ۱۰ سال بعد، یعنی در سال ۲۰۱۳، ارزش این استارتآپ به بیش از ۹ میلیارد دلار رسید. ناگهان در سال ۲۰۱۷، تقریباً تمام سرمایهٔ جذبشده صرف هزینههای دادگاه شد. در سال ۲۰۱۸ یک میلیون آزمایش خون انجامشدهٔ این شرکت، باطل یا تصحیح شد و ترانوس همه چیزش را از دست داد. این کتاب به پشت پردهٔ این اتفاقات میپردازد.
شنیدن کتاب خون نحس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام صاحبان کسبوکار و فعالان استارتاپی پیشنهاد میکنیم.
درباره جان کریرو
جان کریرو خبرنگار تحقیقاتی والاستریت ژورنال است که ۲ بار برندهٔ جایزه پولیتزر شده است. کریرو برای پوشش خبری دقیق در ماجرای ترانوس، برندهٔ جایزهٔ جورج پولک در گزارشگری مالی شده است. جایزهٔ جرالد لوئب برای کسبوکار متمایز و خبرنگاری مالی در شاخهٔ گزارشگری خاص گرفته و همچنین جایزهٔ بارلت و استیل سیلور را برای خبرنگاری تحقیقاتی کسبوکار دریافت کرده است.
بخشی از کتاب خون نحس
«آنها شبها روی تشکهای ابری میخوابیدند و صبحها با عجله برای شنا به لب ساحل میرفتند. بعدازظهرها هم با بازی مونوپولی سپری میشد. وقتی الیزابت در بازی از بقیه جلوتر بود که بیشتر وقتها هم همین طور بود، اصرار میکرد تا لحظهٔ آخر بازی را ادامه دهند و تا جایی که دیوید و کریستین هنوز ورشکست نشده بودند، به روی هم تلنبارکردن خانهها و هتلها ادامه میداد. هر از چندگاهی هم که میباخت، با عصبانیت بلند میشد و نه یک بار، بلکه چند بار، از در ورودی آپارتمان اینطرف و آنطرف میدوید. اینها نخستین نشانههای تمایلات شدید رقابتی او بودند.
الیزابت در دبیرستان جزو افراد محبوب نبود. پدرش آن موقع برای کار در شرکت تنکو همراه خانواده به هیوستون نقلمکان کرده بود. فرزندان خانوادهٔ هولمز به مدرسهٔ سنت جانز، مشهورترین مدرسهٔ خصوصی هیوستون، میرفتند. الیزابت که دختری نوجوان با چشمان درشت آبیرنگ بود، سعی کرد با سفیدکردن رنگ موهایش بهنوعی همرنگ جماعت شود. او همچنین درگیر اختلالی در خوردوخوراکش بود.
او در سال دوم خودش را غرق مطالعات درسی کرد و اغلب شبها تا دیروقت برای مطالعه بیدار میماند؛ در نتیجه آن سال شاگرد اول کلاس شد. این شروع الگویی مادامالعمر بود: کار زیاد و خواب اندک. همین طور که از نظر تحصیلی به جایگاه ممتازی رسیده بود، از نظر اجتماعی هم جاپای خودش را محکم کرد و با پسر یکی از جراحان ارتوپدی پرارجوقرب هیوستون آشنا شد. آن دو با هم به نیویورک سفر کردند تا در جشن هزارهٔ جدید در میدان تایمز شرکت کنند.»
زمان
۱۴ ساعت و ۵۵ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۰۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۴ ساعت و ۵۵ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۰۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد