دانلود و خرید کتاب صوتی رودخانه تباهی
معرفی کتاب صوتی رودخانه تباهی
کتاب صوتی رودخانه تباهی نوشتهٔ ماساجی ایشیکاوا با ترجمه فرشاد رضایی و صدای تایماز رضوانی در آوانامه منتشر شده است. این کتاب داستان فرار نویسنده از کرهٔ شمالی است.
درباره کتاب صوتی رودخانه تباهی
نویسنده کتاب صوتی رودخانه تباهی داستان فرار خود از کرهٔ شمالی را بازگو میکند و تصویری حقیقی از کشوری بسته که ارتباط چندانی با دنیای بیرون ندارد و مردم آن از طبیعیترین حقوق محروم هستند ارائه میکند.
ماساجی ایشیکاوا آدمی عادی بود که با سختیهای عادی زندگی دستوپنجه نرم میکرد اما زندگی خیلی زود برای او به جهنم تبدیل شد. او از ۴ دهه تحقیر و توهین و تبعیض و از گرسنگی و فقر و نبودِ آزادی میگوید. از مرگ انسانهای بیگناه و زندگی میان مردگان متحرک. کتاب صوتی رودخانه تباهی سرگذشت خودنوشت ایشیکاوا و داستان مستند فرارش به دلیل شرایط خفقانآور، محیط بسته و تبعیضهای موجود در کره شمالی از کره شمالی به ژاپن است.
مراحل ششگانه فرار این فرد بهاینترتیب است: ۱- قطار هامجو به هییِسان در سپتامبر ۱۹۹۶، ۲- تلاش برای گذر از رودخانه یالو و به هوش آمدن در چین، ۳- سفری ۴۰۰ کیلومتری با خودرو در کوههای شانگهای، ۴- پنهانشدن در شنیانگ به کمک کنسولگری ژاپن، ۵- فرار مخفیانه با سه خودرو به شهر دالیان و ۶- پرواز چارتر به توکیو در سال ۱۹۹۶.
شنیدن کتاب صوتی رودخانه تباهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که مایل هستند درباره کشور کره شمالی اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میکنیم.
درباره ماساجی ایشیکاوا
ماساجی ایشیکاوا نویسندهٔ «رودخانه تباهی» متولد سال ۱۹۴۷ در کاوازاکی ژاپن است که پدری کرهای و مادری ژاپنی دارد. خانواده ماساجی در سال ۱۹۶۰ هنگامی که او ۱۳ ساله بود از ژاپن به سرزمین موعود یعنی کرهٔ شمالی مهاجرت کردند. از آن به بعد دوران حبس ماساجی ایشیکاوا در کره شمالی آغاز شد و او توانست در سال ۱۹۹۶ از دام حاکمان این کشور کمونیستی بگریزد. وی در حال حاضر در ژاپن اقامت دارد.
بخشی از کتاب رودخانه تباهی
«آدم انتخاب نمیکند متولد شود. فقط متولد میشود. برخی هم میگویند تولد آدم سرنوشت آدم است. من اما میگویم گور پدر سرنوشت. و میدانم دارم از چه حرف میزنم. من نه یک بار که پنج بار متولد شدهام. و در تمام این پنج بار یک چیز را آموختم: گاهی در زندگی، آدم باید آنچه را سرنوشت مینامند از خرخره بگیرد و گردنش را بشکند.
اسم ژاپنی من ماساجی ایشیکاوا و اسم کرهایام دو چانسونگ است.
من (اولین بار) در محله میزونوکوچی در شهر کاوازاکی و درست در جنوب توکیو به دنیا آمدم. از بخت بد من بود که میان دو جهان متفاوت متولد شدم؛ از پدری کرهای و مادری ژاپنی. میزونوکوچی منطقهای است پر از تپههایی با شیب ملایم که حالا آخر هفتهها گردشگران از توکیو و یوکوهاما به سمتش هجوم میآورند تا از شهر بگریزند و کمی هوا عوض کنند. اما شصت سال پیش، موقعی که من بچه بودم، این محله چند مزرعه بیشتر نداشت و کانالهای آبرسانی منشعب از رودخانه تاما از میان این مزرعهها عبور میکردند.
آن زمان از کانالهای آبرسانی فقط برای مصارف کشاورزی استفاده نمیشد، بلکه بساط کارهای خانه مثل لباس شستن و ظرف شستن هم پای همین کانالها پهن بود. من پسربچه بودم و بعدازظهرهای طولانی تابستان را به بازی در کانالها میگذراندم. در تشت بزرگی لم میدادم و کل بعدازظهر روی آب شناور میماندم و زیر نور خورشید دراز میکشیدم و گذر ابرها در آسمان را تماشا میکردم. گذر آهسته آن ابرهای متحرک در نگاه کودکانه من باعث میشد آسمان برایم ادامه دریا به نظر بیاید. از خودم میپرسیدم: اگر بگذارم بدنم با ابرها در آسمان حرکت کند چه میشود؟ آیا میتوانم از دریا بگذرم و به کشوری ناشناخته برسم؟
کشوری که حتی اسمش را هم نشنیده باشم؟ من به گزینههای بیپایانی فکر میکردم که در آینده انتظارم را میکشیدند. میخواستم به خانوادههای فقیرِ شبیه خانواده خودم کمک کنم، پولدار شوم تا آنها بتوانند به معنای واقعی از زندگی لذت ببرند. و دوست داشتم دنیا مملو از صلح باشد. رؤا میبافتم که روزی میرسد که من نخستوزیر ژاپن بشوم. و چقدر ساده بودم!»
زمان
۷ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۶۴۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۶۴۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
چه زندگی دردناکی و چقدر زیبا توسط اقای رضوانی روایت شده.
روایتی تلخ از بدبختی، ترس، گرسنگی، کمونیست لعنتی و...... اما گویندگی بینظیر جناب تایماز رضوانی
چقدر دردناک بود. از افکت های صوتی خوبی استفاده شده بود. گاهی خیلی واقعی بود؛ به حدی که گریه کردم و اشک ریختم.
شگفت زدگی رو توی صدای اقای رضوانی هم میشه حس کرد واقعا جای تاسف داره زندگی ک به این مردم تحمیل میشه
درود. یکی از بهترین و غمناکترین کتاب های بود ک گوش دادم ناگفت نماند ک صدای بسیار بسیار زیبا و دل نشین جناب تایماز رضوانی باعص صد چندان زیباترداستان شده. در کل خیلی داستان دلخراشی بود امیدوارم ک این داستان
یکی از بهترین کتابها درباره شرایط تلخ و دردناک زندگی در کره شمالی که با اجرای آقای رضوانی به شاهکار تبدیل شده است.موسیقی و افکتها عالی.
داستان افرادی که گول وعده های دروغین حکومت های فاسد و دیکتاتور را میخورند خیلی غم انگیزه.این حکومت ها گرگ هایی در لباس میش هستند که با سوار شدن بر گرده مردم روزگار میگذرانند.تنها راه نجات آگاهی است.