کتاب رودخانه تباهی
معرفی کتاب رودخانه تباهی
کتاب الکترونیکی «رودخانه تباهی» نوشته ماساجی ایشیکاوا با ترجمه فرشاد رضایی در گروه انتشاراتی ققنوس چاپ شده است. این کتاب داستان فرار ایشیکاوا از کرهٔ شمالی است. او ضمن بیان داستان خود تصویری از کشوری بسته که ارتباط چندانی با دنیای بیرون ندارد و مردم آن از طبیعیترین حقوق هر فرد محروم هستند ارائه میکند. ماساجی ایشیکاوا آدمی عادی بود که با سختیهای عادی زندگی دست و پنجه نرم میکرد اما زندگی خیلی زود برای او به جهنم تبدیل شد. رودخانه ای در تاریکی زندگی عجیب و فرهنگ متفاوت کشوری با حاکمانی مستبد را به نمایش میگذارد.
«داستانی واقعی و هولناک دربارۀ زندگی در کرۀ شمالی، داستان شگفتآور و غمانگیز تحقیر همهجانبهٔ ملت به دست دولت.» کِرکِس ریویو «ایشیکاوا در زندگینامۀ دردناک خود وضعیت سهمگینی را به تصویر میکشد که حکومتی مستبد و فرقهگرا بر ملتش تحمیل کرده است. او داستان عشق استوارش به خانواده را در عمق ناامیدی و سرخوردگی اما با طنزی تلخ روایت میکند و به اخبار بیروحی که از کرۀ شمالی میشنویم وجههای انسانی میبخشد.»
درباره کتاب رودخانه تباهی
این کتاب یک زندگینامه با موضوع فرار از کره شمالی است که نویسنده آن - ماساجی ایشیکاوا - از زندگی کردن در کره شمالی و همچنین فرارش صحبت میکند. او از چهار دهه تحقیر و توهین و تبعیض و از گرسنگی و فقر و نبودِ آزادی میگوید. از مرگ انسانهای بیگناه و زندگی میان مردگان متحرک. کتاب «رودخانه تباهی» سرگذشتنامه خودنوشت ایشیکاوا و داستان مستند فرارش به دلیل شرایط خفقانآور، محیط بسته و تبعیضهای موجود در کره شمالی از کره شمالی به ژاپن است که پیش از متن هم مسیر حرکت او روی نقشه درج شده است.
مراحل ششگانه فرار این فرد بهاینترتیب است: ۱- قطار هامجو به هییِسان در سپتامبر ۱۹۹۶، ۲- تلاش برای گذر از رودخانه یالو و به هوش آمدن در چین، ۳- سفری ۴۰۰ کیلومتری با خودرو در کوههای شانگهای، ۴- پنهانشدن در شنیانگ به کمک کنسولگری ژاپن، ۵- فرار مخفیانه با سه خودرو به شهر دالیان و ۶- پرواز چارتر به توکیو در سال ۱۹۹۶.
درباره ماساجی ایشیکاوا
ماساجی ایشیکاوا نویسنده «رودخانه تباهی» متولد سال ۱۹۴۷ در کاوازاکی ژاپن است که پدری کرهای و مادری ژاپنی دارد. خانواده ماساجی در سال ۱۹۶۰ هنگامی که او ۱۳ ساله بود از ژاپن به سرزمین موعود یعنی کره شمالی مهاجرت کردند. از آن به بعد دوران حبس ماساجی ایشیکاوا در کره شمالی آغاز شد و او توانست در سال ۱۹۹۶ از دام حاکمان این کشور کمونیستی بگریزد. وی در حال حاضر در ژاپن اقامت دارد.
کتاب رودخانه تباهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که مایل هستند درباره کشور کره شمالی اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رودخانه تباهی
پدرم از جایی به سازمانی پیوست که نامش آن اوایل «انجمن همگانی کرهایهای ژاپن» بود و بعدها به «جامعه کرهایهای مقیم ژاپن» معروف شد. هدف جامعه کرهایهای مقیم ژاپن تحکیم دوستی میان ژاپنیها و کرهایها و تلاش برای کمک به بهبود وضع معیشتی کرهایها و تدارک زندگی باثبات آنها در ژاپن بود. اما ماجرا به این سادگی هم نبود. بسیاری از کرهایها که با «اقامت دایم» در ژاپن زندگی میکردند از قبل از جنگ جهانی دوم به حزب کمونیسم متمایل شده بودند. سیاستهای کمونیستی سیاستهایی ضدامپریالیستی بودند و حزب کمونیسم هم کمپینی برای اعطای اقامت دایم به کرهایهای مقیم ژاپن راه انداخت. بعد از جنگ و کمی پس از تأسیس انجمن همگانی کرهایهای ژاپن، کمونیست مشهوری به نام کیم چونهائه همراه چند عضو دیگر حزب کمونیسم از زندان آزاد شد. این افراد در زندان هم به مبارزهشان ادامه داده بودند و حاضر نشده بودند تغییر عقیده بدهند. آنها بعد از آزادی از زندان تأثیر چشمگیری بر انجمن همگانی گذاشتند و انجمن هم طبعاً بهمرور به نهادی چپگرا تبدیل شد. اما اصل بنیادینی که رفتار پدرم را در آن دوران هدایت میکرد سوسیالیسم یا چیزی شبیه آن نبود. مهمترین چیز برای پدر من ملیگرایی بود. از دید من تفاوت زیادی میان جنبش سوسیالیسم، جنبش ملیگرایی و دعوایی خونین در بازار سیاه نبود. همه این افراد دو ویژگی مشترک داشتند: همهشان در ژاپن زجر کشیده بودند و همهشان فقیر بودند. آنها فقط میخواستند اعلام حضور کنند. و این یعنی مبارزه به هر شکلی برای رسیدن به هر نوعی از قدرت.
حجم
۲۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
لطفا اینو تو بی نهایت بذار طاقچه عزیز
ی کتاب ساده نیست که ازش رد بشید و فراموشش کنید ، داستان زندگی مردمی که صدایی برای گفتن واقعیت ندارن برای همین کتابهای مثل این اثر ارزشمندن .
واقعا آدم هر چقد واقعیت های کتاب رو میبینه به زندگی فلاکت باری که داشتن میرسه و به این نتیجه میرسه شاید اتفاقای بیشتر از این هم افتاده که نویسنده میتونست بیشتر شرح بده
خیلی قشنگ بود من زیاد احساسی نیستم و شاید از معدود کتابایی بود که با هر لحظش میشد گریه کرد در کل بخونید خیلی جذاب بود
واقعا یکی از بهترین کتابایی بود که خوندم. داستان زندگی شخصی که به خاطر خودخواهی های سیاسی یه گروه به نیستی و نابودی کشیده میشه. حیف که اکثر آدم ها زیر حکومت های خودکامه با هم متحد نمیشن تا این
نظر شخصی من رو بخواهید، اینکه این کتاب درسته کمی خلاصه نوشته شده بود و میشد روش مانور داد. در کل این کتاب خیلی عالیه و در مورد زندگی کره ای های ژاپنی تبار که در کره شمالی زندگی مشقت باری
#رودخانه_تباهی تاریخ شروع: 25 تیر تاریخ پایان: 28 تیر امتیاز: 3.9 کتاب در مورد خانواده ای هست ک پدر اهل کره و مادر زاده ژاپنه و بالطبع پسری ک شرح ماوقع رو ازش میخونیم هم ژاپنیه (ماساجی ایشیکاوا). این خانواده با تبلیغات و دروغ
خواندن این دست کتاب های تجاری را که با تکیه بر ماجراجویی و داستان های غیر قابل اثبات نوشته شده را به هیچ وجه توصیه نمی کنم
بنظر میرسه این کتاب هم جزو پروژه پروپاگاندا علیه کره شمالی باشه و بیشتر تصویر سازی مجعول هستش تا روایت واقعیت.