دانلود و خرید کتاب صوتی ناتمامی
معرفی کتاب صوتی ناتمامی
کتاب صوتی ناتمامی نوشته زهرا عبدی است. داستان کتاب در یک فضای دانشگاهی میگذرد و درباره گمشدن یک دختر دانشجوی شهرستانی است. این کتاب برنده تندیس بهترین رمان سال ۱۳۹۵ از جایزه ادبی هفت اقلیم است. این کتاب با صدای آزاده مؤیدیفرد منتشر شده است.
درباره کتاب ناتمامی
کتاب صوتی ناتمامی ۲۳ فصل دارد و دو راوی داستان را روایت میکنند. داستان درباره دختری به نام لیان جفرهای، دانشجوی بوشهری ادبیات فارسی است که ناپید شده است و دوست هم اتاقیاش، سولماز برای پیدار کردن او دست به هر کاری میزند.
سولماز کابوس میبیند او یک هفته است که منتظر لیان است و او برنگشته، آخرین جایی که شاهد حضورش بودند، کلاس جامعهشناسی زبانِ دکتر حقشناس بود. کلاس درسیاش نبود و آزاد شرکت میکرد. ساعت دو و نیم بعدازظهر کلاس تمام شده بود و بعد از آن دیگر کسی ندیدش. سولماز خواب میبیند و میداند باید مانند گیلگمش یک مسیر طولانی را برای رسیدن به دوستش طی کند، هر صفحه کتاب اتفاقی دارد که شنونده را رها نمیکند.
آیا لیان را دزدیدهاند؟ آیا خودش، خودش را گم وگور کرده؟ آیا با کسی فرار کرده است؟ و دهها سوال و موقعیت دیگر که در رمان جذاب ناتمامی با قلم زهرا عبدی روایی میشوند. عبدی در هر فصل کتاب، پردهای از راز گمشدن لیان برمیدارد و با فضاسازیها و آوردن آدمها و نامهای تازه به ماجرای دختر گمشده، هیجان داستانش را چندبرابر میکند.
شنیدن کتاب ناتمامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ناتمامی یک رمان پیچیده، پرهیجان و رازآلود است و خواندن آن برای علاقهمندان به رمانهایی از این دست جذاب است.
درباره زهرا عبدی
زهرا عبدی نویسنده جوان معاصر، دانشآموخته ادبیات فارسی و ادیان و عرفان در دو دانشگاه تهران و علامه است. او در سال ۱۳۷۸ مجموعه شعری با نام تو با خرس، سنگینتر از کوه رقصیدهای را چاپ کرد، پنج سال بعد رمان روز حلزون را منتشر کرد و رمان ناتمامی را در سال ۱۳۹۵ نوشت که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. تاریکی معلق روز و مجموعه شعر شهرزاد از اثار دیگر زهرا عبدی است.
بخشی از کتاب ناتمامی
درِ کمددیواری لیان را باز میکنم. میروم عقب و خوب به همهچیز نگاه میکنم. چیز زیادی ندارد. در مقایسه با من هیچی ندارد. به بستهٔ سهمیهٔ کاغذش نگاه میکنم. چهقدر پنهانی از آن برداشتم. به چندتا شال و روسری که همیشه بیاجازه برشان میداشتم. پلیس میگوید چون چیزی با خودش نبرده، قصد قبلی نداشته. اما حراست دانشگاه میگوید بیشتر دانشجوهایی که تا حالا ناپدید شدهاند و بعداً معلوم شده فرار کردهاند، اینطوری عمل کردهاند تا همه فکر کنند اتفاقی در حد مرگ رخ داده و کسی دنبالشان نگردد.
برایم اساماس میآید. با هر اساماس دلم میریزد که شاید از طرف لیان باشد. تبلیغاتی است؛ اخذ ویزای دانشجویی از کانادا، انگلیس، استرالیا و مالزی در یک ماه. یاد دوستم، پناه صادقی میافتم و جنون آنی رفتنش و باورم نمیشود تا یک ماه قبل از رفتن، آنقدر برای من نفر اول بود که روزی صدبار به خاطرش موبایلم را نگاه میکردم، ایمیل چک میکردم، پیامهایم را رفرش میکردم، چراغخاموش میرفتم سراغ صفحهاش و عصبانی که صاحب فلانفلانشدهٔ این لایک چه کسی است و نویسندهٔ وقیح آن کامنت کدام یکی. اینقدر حسودش بودم. باور کردن احساس حالایم برای خودم سخت است. گاهی فکر میکنم همهچیز یک ملغمهٔ مقدر است. تغییری رخ نداده و نخواهد داد. ملغمهای که فقط گاهی از چپ به راست هم میزنندش، گاهی از راست به چپ و گاهی هم نمیشود جلوِ سر رفتنش را گرفت.
دوباره اساماس. سیمین است. از بچههای دکترای رشتهٔ خبرنگاری. نوشته «منتظر باش هماتاقی جدیدت دارد از راه میرسد.» بیرحمی و فراموشی بعد از عادت کردن، قانون دوم و سوم نانوشتهٔ خوابگاهاند. به این زودی دارند جای خالیاش را در کندوی خوابگاه پُر میکنند. نوشته هماتاقی جدیدت همان سینیوریتای کُرد است. سیمین از زرینشهر اصفهان آمده تهران. یککله تا دکترا دویده و میخش را حسابی کوبیده به ماتحت پایتخت. از آن هفتخطهای روزگار است. احتمالاً این سینیوریتا قرار بوده هماتاقی خودش بشود، لقمه گرفته برای من.
زمان
۹ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۸۳۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۸۳۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب جالبی بود ولی در اوووووج ناتمامی تماااام شد حیف شد کمی
داستانی بسیار زیبا،قلمی توانا و فضایی سورئال از ذهن یک دختر دانشجوی دکترای ادبیات که به دنبال حل و فصل ماجرای گم شدن هم اتاقی اش در خوابگاه با چالش هایی مواجه میشود. و در می یابد که نمی تواند